پرتویی در تاریکی به قلم سعیده براز
پارت دوازده :
ـ تو همین جا جلوی در بمون.
جلوی در منتظر ماندم تا حسابی همه جا را بگردد.
بعد از بررسی همه جا به سمتم آمد.
ـ خوب پرتو حالا دیگه خیالم راحت شد، من دیگه می رم.
ـ ازت ممنونم، امشب حسابی تو زحمت افتادی.
ـ من اگه ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
زری
00خیلی پارت ها کوتاه