پارت بیست و یکم :

از خنده پشت گوشی سست کرد و گفت:

-باشه باشه حتما هم که نجات پیدا می کنی، جدی بگیر رز...ارکیده! اون یارو خیلی خطرناکه. امشب یه فایل برات می فرستم که اطلاعاتش کامل توی اون فایل هست و کارهایی که انجام داده هم هستن. فقط می تونم بگم خدا برسه به دادت ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.