اون کیه؟ به قلم حانیا بصیری
پارت هفتاد و ششم
زمان ارسال : ۴۷۲ روز پیش
همین که اومد چیزی بگه جلو رفتم و محکم بغلش کردم.
پلکامو روی هم فشار دادم و با بغضی که نمیخواست بشکنه گفتم:
- نمیخوام دلیل اینکه هویتتو ازم پنهون کردی بدونم.. نمیخوام وقتمونو با دلخوری و ناراحت بودن تلف کنم. فقط یک کلمه...
بدون اینکه تکون بخوره با صدای جا خورده و بُهت زده گفت :
- آنا...
همونطور که دستمو دور گردنش حلقه کرده بودم محکم تر بغلش کردم و گفتم :
- یک کلمه بگو که
اطلاعیه ها :
رمانهای حانیا بصیری :
💞عاشقتم دیوونه جلد یک و دو
🚦پشت چراغ قرمز
🍫به طعم شکلات
❔اون کیه؟
رمان جدیدم به اسم :
ماتیلدا رو در بخش آنلاین دنبال کنید🥰🧡
مرسی از پیامای قشنگتون ببخشید که نمیشه همه رو جواب داد 🥰
خوشحالم که از خوندن رمان اون کیه لذت بردید✨
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
فلو
180بچه ای با چمدون ابی فکر کنم کوروشه که با پول کم گردنبند انا رو خریده $؟
۱ سال پیش..
120رمان خیلی قشنگه و غیر قابل پیشبینی. مرسی از نویسنده عزیز❤️ انشالله زود امتحانا تموم شه
۱ سال پیش. :.
64حص میکنم کوروش دروغ گفت درباره گردنبند
۱ سال پیشآتش
100این همون گردنبنده . یاگردنبند نیما یا گردنبند انا ...فکر نمیکردم انا انقدر احساسی باشه که اون قسمت از خاطراتشو که اون قلبا رو مامانش شخصا حک کرده یادش بره
۱ سال پیش.
70احتمالا گردنبد خودش بوده که فروخته
۱ سال پیش...
170چرا فکر میکنم بچه ای که با چمدون آبی بوده همون کوروش هست
۱ سال پیش....
70ینی کییی بوددد؟:)))
۱ سال پیش
حادسگر
50و کوروشی ک با ی اون پول کمش گردنبند آنارو توی بچگی خریده و واسه همین ارزون خریده ولی با ارزشه