اون کیه؟ به قلم حانیا بصیری
پارت شصت و یکم
زمان ارسال : ۵۰۰ روز پیش
با چشمای از حدقه بیرون زده به کوروش که روم افتاده بود و لباش روی لبام بود نگاه کردم.
چشمام گرد شد. چشای اونم گرد شد! به خودم اومدم و اخم کردم. خواستم هولش بدم که یهو سریع خودش عقب رفت و نشست روی زمین و به من که همچنان با چشمای درشت شده طاق باز پهن زمین بودم نگاه کرد و دستپاچه گفت :
- آنا؟... اِهم . یعنی آنا...من داشتم سعی میکردم تا جلوشو...
به لبم اشاره کردم
- تو دوباره منو بی اجاز
اطلاعیه ها :
رمانهای حانیا بصیری :
💞عاشقتم دیوونه جلد یک و دو
🚦پشت چراغ قرمز
🍫به طعم شکلات
❔اون کیه؟
رمان جدیدم به اسم :
ماتیلدا رو در بخش آنلاین دنبال کنید🥰🧡
مرسی از پیامای قشنگتون ببخشید که نمیشه همه رو جواب داد 🥰
خوشحالم که از خوندن رمان اون کیه لذت بردید✨
..
190حانیا جون مرسی برای رمان خوبت. فقط اگ میشه پارت ها رو بلند تر تایپ کنید.