مهجور عشق ( فصل دوم خواهر خوانده ) به قلم صدیقه سادات محمدی(نگار)
پارت صد و چهارم
زمان ارسال : ۹۶۳ روز پیش
در حال بارگذاری پارت هستیم. مشاهده پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
رماننننن
60خدا کنه مشکلات تموم شد نویسنده رمان رو تموم نکنه تا بفهمیم زندگی نیما و ستاره به کجا می رسه یا لعیا چی میشه
۳ سال پیشصالحی
۲۳ ساله 60اصلا رامین برادر نیما حساب نمیشه....قسم میخورم همه چی حل نشه دچار افسردگی حاد میشم...
۳ سال پیشزهرا
30چرا رامین داداش نیما بود بالای رامین خشایاره بالای نیما ام خشایاره دیگه
۳ سال پیش..
310هووف نمیدونم تو این رمان دلم واس کی بسوزه
۳ سال پیشA
100فکر کنم دیگه رمان رو به اتمامه
۳ سال پیشهمراز
110واقعا تا اینجا جالب بوده ولی خدا وکیلی نویسنده جان دیگه بد بختی اینا رو تموم کن ما هم از استرس نجات بده
۳ سال پیشزینب
۲۰ ساله 180بنظرتون آلمابه نیمامیگه داره بابامیشه اگه بگه نیماخیلی خوشحال میشه
۳ سال پیشدخترام دنیای منن
۳۶ ساله 210خیلی قشنگ بود بیچاره آلما چقدر بده که هیچ کسیو نداره ولی نیما هیچ وقت تنهاش نمیزاره 🥺 کامبیز هم که عاشقشه حله دیگه
۳ سال پیشR
170خیلی خوبه که روز های خوبشون داره می رسه برعکس این چند پارت اخیر این پارت خیلی خوبی بود 👌
۳ سال پیشهستی
160اینم از این همه چی حل شد تقریبن
۳ سال پیشنیایش
260پارت زیادی بود مرسی از نویسنده کاشکی نیما زودتر آزاد شه و لعیا هم نجات پیدا کنه اصلان و آدماش هم که رفتن زندان خداکنه فرار نکنن
۳ سال پیشالی
924ولی فک نکنم روزهای خوششون بیاد چون کسی که به ستاره***کرده هرچی باشه بازم بردار نیما هست فک نکنم نیما بتونه بااین قضیه کنار بیاد
۳ سال پیشنعنا
270نیما کی آزاد میشه🥺
۳ سال پیش.
350مث اینکه روزای خوبشون کم کم داره نزدیک میشه 🙃
۳ سال پیش
zahra
00نویسنده همه چیو زودتر درس کن دارم افسردگی میگی م بس ک حرص خوردم خودمو میزنم