مهجور عشق ( فصل دوم خواهر خوانده ) به قلم صدیقه سادات محمدی(نگار)
پارت صد و چهارم
زمان ارسال : ۹۸۰ روز پیش
آهسته به پشت غلتید و نگاهش را به آلما دوخت که در چارچوب درب ایستاده بود و محزون نگاهش میکرد. خواست نیمخیز شود که آلما با قدمی بلند خودش را به تخت رساند و از شانههایش گرفت:
- راحت باش ستارهجون، استراحت کن.
دخترک دوباره سر روی بالشت گ ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
zahra
00نویسنده همه چیو زودتر درس کن دارم افسردگی میگی م بس ک حرص خوردم خودمو میزنم