مهجور عشق ( فصل دوم خواهر خوانده ) به قلم صدیقه سادات محمدی(نگار)
پارت هشتاد و هشتم
زمان ارسال : ۹۹۶ روز پیش
شکوه غرولندکنان از اتاق بیرون رفت و درب را بست. پارمیس تماس را وصل کرد و شتابزده پرسید:
- الو... چه خبر طنین؟
- سلام پارمیس خانوم، الان خونهی مادربزرگ ستاره بودم. زنعموش و این دوستش نیهان هم اونجا بودن. نتونستم زیاد ازش حرف بکشم، اما.. ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
عاطفه
۱۴ ساله 10رمان کی تموم میشه