پارت پنجاه و هشتم

زمان ارسال : ۱۰۲۶ روز پیش

همان لحظه که ستاره کنار تنها رفیقش نشسته و خواهرانه با او درد دل می‌کرد؛ نیما روی کاناپه در سالن خانه لمیده و تمام فکرش پیش ستاره بود. سیگار را میان دو انگشت شست و اشاره گرفته و عمیق و حرص‌آلود کام می‌گرفت. آلما آهسته و با احتیاط کنار مبل روی زمین نش ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید