مهجور عشق ( فصل دوم خواهر خوانده ) به قلم صدیقه سادات محمدی(نگار)
پارت پنجاه و ششم
زمان ارسال : ۱۰۲۸ روز پیش
***
نیما روی صندلی اداریاش لمیده و با پای راستش روی زمین ضرب گرفته بود. پنجهی مربعی کفش را ریتمیک و پیوسته به سرامیکها میزد و خودکار را سوک لبش میفشرد. کامبیز نفسش را پر صدا بیرون داد و لب به اعتراض گشود:
- ای درد... بسه دیگه هی تِق ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
ستایش
00سلام نام شوهر هستی خانم مهرداد است اگه میشه کسی بگه چجوری باید عکس های شخصیت رمان ها را دید خیلی کنجکاوم لطفان بگید ممنونم