مهجور عشق ( فصل دوم خواهر خوانده ) به قلم صدیقه سادات محمدی(نگار)
پارت پنجاه و پنجم
زمان ارسال : ۱۰۲۹ روز پیش
ستاره تماس را قطع کرد و نفسش را پر شور و حرارت بیرون داد. نگاهش گیج و مات به نیهان بود و آب دهانش را به زحمت فرو برد. قلبش هنوز میتپید و تنش لرزش خفیفی داشت. نیهان گنگ سرش را به طرفین تکان داد و بهتزده لب زد:
- نگو که نیما بود!
ستاره س ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
...
21رامین خدا لعنتت کنه اینشالا خیر نبینی اینشالا بری زیر ۱۸ چرخ اینشالا خبر مرگتو برام بیارن اینشالا مادرت حلواتو بخوره.اخه چه جور دلت اومدنامرد این کارو با این ستاره کنی