پارت پنجاه و چهارم

زمان ارسال : ۱۰۳۰ روز پیش

***

نیهان با کلافگی کتاب را بست و هوفی کشید. لب و دهان کج کرد و گفت:

- خدایی مُخم پوکید! بابا دیگه نمی‌کِشم... اصلا چه اجباریه من همین امسال کنکور بدم. سال بعد کنکور بدم آسمون زمین میاد؟! 

ستاره لب فشرد و سر خم کرد:

- اینقدر ت ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید