مهجور عشق ( فصل دوم خواهر خوانده ) به قلم صدیقه سادات محمدی(نگار)
پارت چهل و هشتم
زمان ارسال : ۱۰۳۶ روز پیش
***
حامد روی تخت دراز کشیده و الهه را در آغوش گرفته بود. دستش میان موهای مواج دخترک میلغزید و بوسهای نرم روی پیشانیاش نشاند. لبخند ملایمی روی لب داشت و پرسید:
- چی شده که الههی زیبایی من اینجوری تو فکره؟ از سر شب که اومدم مدام تو خود ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
zahra
10اوف ازین عمو ها میخوام 🤤