تنیده به درد به قلم آوا موسوی
پارت سی :
با بغض و استرس در آینه ماشین نگاهش کردم. هنوز هم دنبالم می آمد و حتی برایش مهم نبود که فهمیدهام. لعنت به من احمق که مسیر خلوت را انتخاب کرده بود. اگر از اتوبان رفته بودم نمیتوانست بلایی سرم بیاورد.
بدون اینکه نگاه از روبه رو بگیرم، موبایلم را از کنار دنده برداشتم. ترسیده بودم، آنقدر زیاد که یاد نداشتم تاکنون چنین حسی را تجربه کرده باشم. با دستانی لرزان موبایل را گرفتم و اولین کاری ک
مطالعهی این پارت حدودا ۱۲ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۷ ساعت پیش تقدیم شما شده است.
زهرا z
0چه حال قشنگی ضربان قلب من جای سایه بالا رفت ممنون از حس قشنگی که به ما هدیه دادی نویسنده جونم 🙏😘❤️❤️
۲۲ دقیقه پیشبهار
0اوخیییییی چقدر خوب بود این پارت🥹🥹🥹🥹 حامی کراشی که تو هستی🛐🛐🛐
۲۳ دقیقه پیشسعادت
0اگر امکانش هست یه پارت هدیه بزارید ممنون 🌸🌸
۳۴ دقیقه پیشسعادت
1وای خدا جون ببین چه خبر
۳۶ دقیقه پیشSAr
0چه قشنگگگگ بود حسشون
۵۲ دقیقه پیشمنیره
0داستان جالبیه میشه هر روز دو قسمت بزارید ممنون
۶۰ دقیقه پیشاکرم بانو
0وای چقد اسمش بهش میاد.... اواجون خواهش میکنم اخرش نامرد وتو زرد از اب در بیاد ولی نمیره😔😔😔😔
۱ ساعت پیشاکرم بانو
0واقعا اوباش بود؟از طرف اونانبود؟
۱ ساعت پیشاکرم بانو
0ای خدا... اشتباه قشنگ هیچ کی هم نشدیم🫣🫣🫣🫣
۱ ساعت پیشزهرا
10یه پارت قبول نیست بخدا مگه نه بچه ها؟؟
۵ ساعت پیشراز
6آره والا بانو پارت بده بچه ها لایک کنید نظر بدین هدیه بگیریم
۵ ساعت پیشزهرا
2همه باهم پارت بزارررررر😎🤣🤣
۴ ساعت پیشدستکشی هستم
1نیازمند کامنت رگباری هستیم تا اوا دلش برامون بسوزه🗿
۱ ساعت پیشدستکشی هستم
0همه اکلیلی ان ولی من کباب شدم واسه سایه🥲 خیلی ترسناکه که یه دختر همچین بلایی سرش بیاد حالا باز سایه نجات پیدا کرد ولی کلی دختر هستند که همین بلاها سرشون میاد و کسی نجاتشون نمیده
۱ ساعت پیشمعصومه
0اره والا قبول نیست
۳ ساعت پیشالی
0وایی خیلی قشنگ اعتراف کرد🥺
۳ ساعت پیشنفس
0وای چه رمانتیک و جذاب قند تودل آدم میشه ولی وقتی به بعدشفکر می کنم 😢می گیره خیلی سخته ممنون عزیزم
۴ ساعت پیش
لطفا صبر کنید...
بهار
0وای خیلی قشنگ ابراز علاقه کرد😍😍😭 فکرشو نمیکردم از استرس و غم اولش برسیم به همچین پایان اکلیلی ای😍🥺✨