پارت پنجاه و پنجم :

با بغضی که خسته بودم ازش با صدایی گرفته آهسته گفتم
_ ندارم...دوستش ندارم...
انگار سنگی بزرگ به یکباره از روی سینه اش برداشته شد، رنگ به صورتش برگشت، انگشتان بلندش را فرو کرد لا به لای موهایش و نفس سنگینش را فوت کرد به سمت آسمان. نماندم تا حالش را ببینم، اما اشکی که گونه اش را خیس کرد را خوب دیدم. به سرعت به سمت ساختمان راه افتادم و در را پشت سرم بستم. هیچ چیزی سرجایش نبود؛ نه احوالات من

مطالعه‌ی این پارت حدودا ۹ دقیقه زمان میبرد.

این پارت ۶ روز پیش تقدیم شما شده است.
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • سهیلا

    1

    سمانه جون فردا پارت هدیه داریم؟

    ۵ روز پیش
  • سمانه حسینی | نویسنده رمان

    آره عزیزدلم💕

    ۵ روز پیش
  • میم

    2

    تو داری درحق خودت بی معرفتی می کنی،بگو که بخشیدی سایه،چقدر عاشقانه هاش قشنگه 🥺😍🙏🏻

    ۵ روز پیش
  • سمانه حسینی | نویسنده رمان

    آره 🥺🤌🏻

    ۵ روز پیش
  • سهیلا

    2

    من دلم اونجایی واسشون رفت که تو تراس بودن که حامد خیره شده بود به سایه🥺 سایه به روی خودش نمیاره وگرنه دلش میره واسه پسرمون❤️ 🔥😫

    ۵ روز پیش
  • میم

    2

    چقدر خوب که این بارو سایه لجبازی نکرد،من بیشتر از حامد نفس راحتی کشیدم ازش بعید نبود بخواد دورش کنه باز 😍

    ۵ روز پیش
  • سمانه حسینی | نویسنده رمان

    دل حامد اینبار و دیگه آروم گرفت 🥰

    ۵ روز پیش
  • میم

    2

    با این افتضاح که جلوی این همه آدم درآورد،خیلی احمقه اگه باز به متین فکر کنه،هرچند متین گناهی نداشت اما سایه *** همیشه رو زندگی متین هست

    ۵ روز پیش
  • سمانه حسینی | نویسنده رمان

    شهره نمیذاره اینا نفس بکشن

    ۵ روز پیش
  • میم

    2

    وای سایه خانم حالا برو با متین در آرامش زندگی کن،محاله این عفریته بذاره یه آب خوش از گلوت پایین بره 😡

    ۵ روز پیش
  • سمانه حسینی | نویسنده رمان

    اوف واقعا😑

    ۵ روز پیش
  • سهیلا

    3

    ولی تمام غم این پارت به کنار و اونجوری صحبت کردن حامد کنار سایه به کنار قشنگگگگگگگگگ دلم رفت واسشون❤️ 🔥

    ۶ روز پیش
  • سمانه حسینی | نویسنده رمان

    پارت های قشنگ زیاد داریم🥰

    ۶ روز پیش
  • سرو

    2

    اینقدر پیش پیش تعریف نکن دلمون آب میشه وتند تند پارت هدیه میخوایم ازت

    ۶ روز پیش
  • سمانه حسینی | نویسنده رمان

    چشم😁 ولی بذار بگم که فردا پارت هدیه هم داریم💕

    ۶ روز پیش
  • سرو

    1

    وجدانی 🥳🥳🥳🥳

    ۶ روز پیش
  • سمانه حسینی | نویسنده رمان

    بلههههههههه😁

    ۶ روز پیش
  • سرو

    1

    مرسی گلم دست گلت درد نکنه با این همه مخاطب بی معرفت من دیگه روم نشد پارت هدیه بخوام بازم به معرفت شما عزیزدل

    ۵ روز پیش
  • سمانه حسینی | نویسنده رمان

    عزیزدلمی مرسی که کنارمی قشنگم🥰💕

    ۵ روز پیش
  • سرو

    2

    فقط دلم برای متین سوخت بااین اتفاق باید کلا قید سایه رو بزنه

    ۶ روز پیش
  • سهیلا

    1

    ولی سرو جونم نمیدونم چرا حس میکنم این متین عمرا دست از سایه برنداره😶

    ۶ روز پیش
  • سرو

    2

    ازبس پرووو

    ۶ روز پیش
  • سهیلا

    1

    اصلا متین شخصیتش انگار اینجوریه که میخواد همه چی و به زور داشته باشه

    ۶ روز پیش
  • سرو

    2

    ای وای این چه مصیبتیه به این هم میگن مادر این که شهر....آشوبه نه مادر طفلکی بچم سایه گناه داره بمیرم براش ولی خوب شد سایه دیگه سمت متین نمیره

    ۶ روز پیش
  • سهیلا

    2

    منم نظرم همینه دیگه اینجا یه امتیاز مثبت شد واسه حامد خان😎🤌🏻

    ۶ روز پیش
  • سرو

    1

    آره ولی گناه هم داره

    ۶ روز پیش
  • سمانه حسینی | نویسنده رمان

    بویی از مادری نبرده شهره

    ۶ روز پیش
  • سرو

    2

    خیلی باحال بود مرسی سمانه جون

    ۶ روز پیش
  • سمانه حسینی | نویسنده رمان

    قربونت برم🥰

    ۶ روز پیش
  • سهیلا

    1

    چه مهمونی شد این مهمونی خدایا بمیرم واسه سایه بمیرم واسه حامد

    ۶ روز پیش
  • سمانه حسینی | نویسنده رمان

    آره واقعا

    ۶ روز پیش
  • سهیلا

    2

    یعنی قلبم تو اون تیکه که حامد کنار گوش سایه حرف زد موند😫😭 عزیزمممممممم

    ۶ روز پیش
  • سمانه حسینی | نویسنده رمان

    ای جانم💔🥲

    ۶ روز پیش
  • سهیلا

    2

    حتی دلم واسه متنیم سوخت نمیدونم چرا

    ۶ روز پیش
  • سمانه حسینی | نویسنده رمان

    اونم یه جور گیر افتاده چون

    ۶ روز پیش
  • سهیلا

    2

    خدایا باورم نمیشه چقدر *** میتونه وقیح باشه 😩

    ۶ روز پیش
  • سمانه حسینی | نویسنده رمان

    بی اندازه

    ۶ روز پیش
  • سهیلا

    2

    من هنوز تو شوکم بعد از این پارت😩

    ۶ روز پیش
  • سمانه حسینی | نویسنده رمان

    هعی🥲💔

    ۶ روز پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.