داستان ما راجب دختری از جنس شرقه…دختری که از جنس سیگاره..! دختری که مردونه بزرگ شد و مردونه زندگی کرد…ولی تنها مشکلش انتقامی بود که چشمانش را کور کرده بود! و اما یک پسر…پسری که باچشمان سیاهش حسابی دل این دخترک راقلقلک میدهد.. میخوایم باهم این ماجرا رو دنبال کنیم تا ببینیم آیا دخترک موفق به انتقام گیری میشود یانه؟

ژانر : پلیسی، عاشقانه، هیجانی

تخمین مدت زمان مطالعه : ۵ ساعت و ۱۲ دقیقه

مطالعه آنلاین دختری با اسانس سیگار
نویسنده : محدثه فارسی

ژانر: #عاشقانه #هیجانی #پلیسی

خلاصه رمان :

داستان ما راجب دختری از جنس شرقه…دختری که از جنس سیگاره..!

دختری که مردونه بزرگ شد و مردونه زندگی کرد…ولی تنها مشکلش انتقامی بود که چشمانش را کور کرده بود!

و اما یک پسر…پسری که باچشمان سیاهش حسابی دل این دخترک راقلقلک میدهد..

میخوایم باهم این ماجرا رو دنبال کنیم تا ببینیم آیا دخترک موفق به انتقام گیری میشود یانه؟

به نام خدایی که درهمین نزدیکی است...

دُختَـرﮯ بـآ اِسآنسـ سـﮯـگـآر

خمیازه های کش دار / سیگار پشت سیگار

شب گوشه ای به ناچار / سیگار پشت سیگار

این روح خسته هر شب / جان کندنش غریزیست

لعنت به این خودآزار / سیگار پشت سیگار

پای چپ جهان را / با ارّه ای بریدن

چپ پاچه های شلوار / سیگار پشت سیگار

در انجماد یک تخت / این لاشه منفجر شد

پاشیده شد به دیوار / سیگار پشت سیگار

بر سنگفرش کوچه / خوابیده بی سرانجام

این مرده کفن خوار / سیگار پشت سیگار

صد صندلی در این ختم / بی سرنشین کبودند

زنی تکیده بیزار / سیگار پشت سیگار

تصعید لاله گوش / با جیغهای رنگی

شک و شروع انکار / سیگار پشت سیگار

مُردم از این رهائی / در کوچه های بن بست

انگارها نه انگار / سیگار پشت سیگار

این پنچ پنجه امشب / هم خوابگان خاکند

بدرود دست و گیتار / سیگار پشت سیگار

ماسیده شد تماشا / بر میله میله پولاد

در یک تنور نمدار / سیگار پشت سیگار

صد لنز بی ترحم / در چشم شهر جوشید

وین شاعران بیکار / سیگار پشت سیگار

در لابه لای هر متن / این صحنه تا ابد هست

زنی به حال اقرار / سیگار پشت سیگار

اسطوره های خائن / در لابلای تاریخ

خوابند عین کفتار / سیگار پشت سیگار

عکس تو بود و قصّه / قاب تو بود و انکار

کوبیدمش به دیوار / سیگار پشت سیگار

مبهوت رد ِدودم / این شکوه ها قدیمیست

تسلیم اصل تکرار / سیگار پشت سیگار

کانسرو شعر سیگار / تاریخ انقضاء خورد

سه ، یک ، مُمیز ِ چهار / سیگار پشت سیگار

ته مانده های سیگار / در استکانی از چای

هاجند و واج انگار / سیگارپشت سیگار

خودکار من قدیمیست / گاهی نمی نویسد

یک مارک بی خریدار / سیگار پشت سیگار

نگام زوم بود رو یه جفت چشمای مشکی..امشب اون بود که منو بالا میبرد...متوجه سنگینی نگاهم شد

لبخند کثیفی زد و آروم به سمتم اومد..لبخند دلبرانه ای زدم..کنارم روی مبل نشست..بالبخند خاصم

نگاهش کردم..نگاه هرزش جریح ترم میکرد..هرآن انتظار لحظه ای رو که آرزوشو داشتم میکشیدم

_امشب خیلی خاص شدی..مثل همیشه میدرخشی..

خنده مستانه ای کردم ودستم رو که جام مشروب توش بود و سمتش گرفتم و گفتم:وتو مثل همیشه

جنتلمن..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لبخند کشداری زد...خدمتکار طرفم اومد..سرم و بردم عقب تاحرفشو بزنه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خدمتکار_داره دیر میشه خانوم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لبخند کشداری زدم و سرم و تکون دادم..نگاه وحشیم و به چشای مشکیش دوختم..هوس توچشماش شعله

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

میکشید..پامو انداختم رو اون یکی پاهام..دامن پیرهنم کنار رفت و پاهای سفید و خوش تراشم معلوم شد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مشروب و بردم کنار لبم و مزه کردم..تمام مدت زیر نظرش داشتم..نگاهش رو پاهام قفل بود..الان

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وقتش بود..مستانه نگاهش کردم و گفتم:بریم بالا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگاهش برق زد..بالبخند کشدارش سرشو به عنوان موافقت تکون داد..دستمو گرفت..خودمو به مستی زده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بودم ..تویه راه پله ها چاقوی طلایی خوشگلم و درآوردم و فرو کردم توقلبش..به همین راحتی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چشاش قلمبه شده بود..خون از دهنش اومد بیرون..لبخند ازرولبم کنار نمیرفت..بادستم باهاش بای بای کردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

روزمین افتاد..ومن مثل همیشه نشستم و انگشتم و رو خونش کشیدم و بردم سمت دهنم...طعم گس خون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

احساس غرور بهم میداد..بلند شدم و به جمعیتی که توهم دیگه میلولیدن نگاه کردم..هیشکی نمیفهمید چون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مشروب های وحشتناک من کارخودشونو کرده بود..به سمت راه خروج حرکت کردم..پالتومو پوشیدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وزدم بیرون...خدمتکار در ماشین و برام باز کرد..توی ماشین نشستم و شماره مورد نظرم و گرفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

صداش پیچید توگوشی:تموم شد؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من_تموم شد!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_خوبه..حالا میتونی بری و واسه قدرتت جشن بگیری

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پوزخندی زد م و گفتم:بله قربان

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وقطع کردم...نگام و به بیرون دوختم...دلم برای دیدنش لک زده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پامو گذاشتم تو عمارت..سرو صداش همه جاروبرداشته بود..لبخند زدم..وارد شدم و دیدم نشسته رومبل و

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با جرمی مشغول بازی با پلی استیشن..زندگیش خلاصه شده با پلی استیشن..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باصدای تق تق کفشام نگاش برگشت طرفم..لبخند دندون نمایی زد و دویید طرفم و بغلم کرد..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

توبغلم فشارش دادم و گفتم:خوب بدون من خوش میگذرونیا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خنده ای کرد و گفت:دلم برات تنگ شده بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پوفی کردم و پالتو رو دادم به خدمتکار و گفتم:منم همینطور

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگاش غمگین شد..این نگاهش و دوست نداشتم..جرمی جذاب جلو اومد و بالهجه شیرینش گفت:هی دختر

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چه جذاب شدی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خنده ای کردم و گفتم:بودم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ابرویی بالا انداخت...به سمت راه پله های مارپیچی حرکت کردم و درهمون حال داد زدم:ماریــــــــا؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خدمتکار ناز و خوشگل من به سمتم دویید..باکمکش لباسمو درآوردم..باهاش دوست شده بودم ..تنها دختری

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بود که بهش عادت کرده بودم..قیافش تو هم بود...زدم رودماغش و گفتم:توهمی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لبخند سریعی زد و گفت:NOچیزی نیست

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پوفی کردم و گفتم:اوکی..منکه بلاخره میفهمم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بااسترس گفت:امشب دوباره انجامش دادی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرمو تکون دادم و گفتم:میدونی که باید انجام بدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرشو تکون داد..دستم و گذاشتم روشکمم و گفتم:داره غش میکنه..شام خوردید؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ماریا_نه..آقا گفت امشب شما میاید منتظرتون بمونیم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من_اوکی..بریم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ازپله ها آروم آروم پایین اومدم..هنوز مشغول بازی بودن..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من_بچه ها شام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگاه غمگینشو بهم دوخت و گفت:باشه الان میایم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اون بهتر از هرکسی میدونست چرا من این کارا رو انجام میدم..بالای میز نشستم ..سوپ ریختم و

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مشغول شدم..باغذاش بازی میکرد بهش نگاه کردم و گفتم:مهراد چرا نمیخوری؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگام کرد و گفت:چرا دارم میخورم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرمو تکون دادم و جدی باچشام اشاره کردم غذاش و بخوره..جرمی خنده ای کرد و گفت:خواهش میکنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ازت مهرال همیشه خونه باش..وقتی نیستی منو از کار و زندگی میندازه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خندیدم و گفتم:بلاخره دوستشی بهت نیاز داره..چه من باشم چه نباشم..میدونید که من کارم یجوریه که

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

معلوم نیست خونه باشم یانه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مهراد_امیدوارم این کارت یروز برای همیشه تموم شه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

متوجه تیکش شدم ولی چیزی بهش نگفتم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دستمو گذاشته بودم روچشام ...دود سیگار وفرستادم بیرون..چقدر جالب زندگی من با دود سیگارم خیلی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شباهت داره..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بلند میشم و به تاریکی شب زل میزنم..شاید اون منو درک کنه..دیگه بهم عادت کرده..هرشب آغوششو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

برام باز میکنه ومن بااشتیاق به آغوش سردش پناه میبرم..اشکام رو بادستای سردش پاک میکنه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ولی نمیدونم چرا تامیخوام درد و دل کنم روشنایی منو ازآغوشش بیرون میکشه..وباز منو تنهایی و درانتظار

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شبی بی پایان..پوزخندی به آسمون میزنم و برمیگردم روتختم...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

روزنامه رو پرت میکنم رومیز و بالبخند بهش خیره میشم..موهای گندمیش و مرتب کرده بود مثل همیشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یه پیپ رولبش بود..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_جشن گرفتی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خنده ای کردم و گفتم:بله قربان..اونم تنهایی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لبخندی زد و گفت:بهت افتخار میکنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

قهوه رو از روی میز برداشتم و گفتم:خبر مرگش همه جا مثل بمب ترکیده..ولی هیشکی نفهمیده قاتلش کیه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پیپ و از رولبش برداشت و گفت:وبرای همینه که بهت افتخار میکنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لبخندم عمیق تر شدو گفتم:امیدوارم بدونید که از الان حساب من از شما جداس

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرشو تکون داد و گفت:ولی هنوز برای من کار میکنی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لبخندم و حرص درار کردم و گفتم:خودتون اینجوری فکر میکنید..من دنبال یه زندگی آرامش بخشم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تابتونم دست برادرم و بگیرم و تاآخر عمر به خوبی زندگی کنیم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اخم میشینه رو پیشونیش..دود سیگار و میفرسه هوا و باجدیت میگه:من نمیتونم ریسک کنم و آدم قابل

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اعتمادی مثل تورو از دست بدم..شما الان از همه چیز بی نیاز هستید..مالی و جانی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دوباره مثل همیشه بااین حرفاش دهنم رو بست..آهی کشیدم وقهوه تلخ و تاآخر سرکشیدم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_میخوام یه مهمونی برای موفقیتت بگیرم..نظرت چیه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگاهی بهش کردم و گفتم:هدفت از این کار چیه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خنده ای کرد و گفت:هدفم اینه که به همه بفهمونم کسی نیست رو دست ما بزنه..قدرت دست ماست..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پوزخند زدمو سرمو تکون دادم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بلند شدم و بعد از خدافظی ازش راهی خونه شدم..توراه به مراسم فکر میکردم..به مراسمی که باعث میشد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خیلیا باهام دشمن شن..یابرعکس خیلیا عاشقم شن..به هرحال برای این مردم سخته یه دختر از جنس شرق

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بشه بزرگشون..دختری که 20 سال بیشتر نداره..دختری که تواین سن و سال انقدر برتری داشته که همه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

منتظر یه جرقه هستن تا این دختر نابود شه..ولی خوب این آرزو رو باخودشون به گور میبرن..من 9سال

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

جون کندم تابه این جا برسم..نمیزارم با هرحرکت کوچیکی این قدرتم از بین بره..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مهراد_جشن برای چی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لبخندی بهش زدم و گفتم:برای موفقیت خواهرت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پوزخند زد و گفت:موفقیت برای آدم کشیت؟آره مهرال؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خونسرد نگاش میکنم..مهراد همه دنیای منه..نمیخوام حتی یه لحظه هم غم تو چشای خوشگلش بشینه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من_مهراد خودت بهتر از هرکسی میدونی که چرا دست به قتل این آدمای کثیف میزنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

روشو ازم برمیگردونه..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مهراد_داری خودتو نابود میکنی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بلندمیشم و میرم سمتش..کراواتش و براش درست میکنم..تمام مدت نگاش به سمت دیگه ای بود..بادستم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

صورتشو برمیگردونم طرف خودم..چونشو سفت فشارمیدم و میگم:اینو بدون من هرکاری میکنم برای

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آرامش زندگی خودمونه..برای زندگی توئه..میفهمی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرشو تکون داد..گونشو بوس میکنم و بالبخند به سرتاپاش نگاه میندازم و میگم:امشب چه دلی ببری

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لبخند میشینه رولباش..این برادر منه..امشب باید به همه نشون بدم صدمه زدن به برادر من مساوی بامرگه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من بزرگش کردم و بهش یاد دادم که چجوری با اطرافش اوخت بگیره..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باکمک ماریالباسم و تنم میکنم..لباس شب بلند چرم سرمه ای..آستین داره ولی پشت کمرم تا سرباسنم لخته

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ازقصد این لباس و انتخاب کردم تاخالکوبی پشت کمرم معلوم بشه..خالکوبی دختری باسیگار..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

موهام و ساده بالاسرم جمع کردم و آرایش ملایمی کردم..باید خوب باشم..باید آن چنان غروری داشته باشم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

که کسی نتونه جرات فکر کردن نابودی منو بکنه..لبخندی میزنم و کفشای پاشنه دارم و میپوشم..بامهراد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

راهی میشیم..از راه پله ها باغرور به سمت پایین حرکت میکنیم..همه نگاه ها روما بود...یه تای ابرومو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

میندازم بالا و به سمت شخص مورد نظر حرکت میکنیم..باچشم دیدم که تمام دختران مجلس به سمت مهراد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رفتن..خوشگله دیگه!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_مثل همیشه..میدرخشی..وپرغروری

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همینطور که یه تای ابروم بالا بود لبخند مغرورانه ای میزنم و میگم:ممنون قربان

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خنده ای میکنه و به سمت خودش اشاره میکنه تابشینم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_امشب یه سوپرایز دارم برات..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خونسرد نگاش میکنم..پیپشو ازرولبش برمیداره و بالبخند میگه:به روبرو نگاه کن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

عادی به سمت روبرو خیره میشم..مردی خوش پوش رو میبینم..پوست برنزه که بدخودنمایی میکنه و چشای

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مشکی و موهای مشکی..ته ریش روی صورتش خیلی جذابش کرده بود..تیپ سرتاپا مشکی هم زده بود که

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

میدرخشید..تنها مرد حاضر تواین جمع..چهرش به غربی ها نمیخورد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من_اسمش؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_هم وطنی خودته..مثل خودت بااطمینان..ازامروز اونم برای خودم کار میکنه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من_نگفتم قراره چیکار کنه اسمش و خواستم!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خنده ای کرد و گفت:کیارش ستوده...28 ساله..از 15 سالگیش آمریکا زندگی میکنه...کارش عین خودته

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من_خوبه..پس دیگه حسابم ازت جداس

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دوباره اخم کرد:نه اتفاقا شما دوتا کنار هم فوق العاده میشید..معروف و پرسروصدا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پوزخند میزنم و جام شراب و برمیدارم..زیرچشمی به کیارش ستوده خیره میشم..پسره خنده رویی بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دخترای زیادی دورش جمع بودن..نگاش کشیده میشه سمت من.سرتکون میده..من هم به اتفاقش سرمو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تکون میدم...باچشم دنبال مهراد میگردم.امشب سپردم خیلی مراقبش باشن چون ممکنه برای جریح دارکردن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من بخوان صدمه ای بهش بزنن..باخنده داشت داستانی برای اطرافیانش میگفت..لبخند میزنم..خوشحالم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خوشحاله..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_حاضری؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به سمتش برمیگردم..سرمو تکون میدم..عصاشو دستش میگیره و بلند میشه..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_آقایون و خانوم ها!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همه سکوت میکنن..شراب و مزه مزه میکنم..ومنتظر به ادامه حرفاش گوش میدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_امشب میخوام ستاره این مجلس و بهتون معرفی کنم..کسی که انقدر توانایی داره که میتونه هروقت دلش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خواست هرکسیو نابود کنه..این شخص کسی نیست جز..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دستش و گرفت سمت من..و ادامه داد:مهرال رادمهر..دختر جوان و باتجربه شرقی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بلند میشم..همه دست و سوت و جیغ میزدن..لبخند مغرورانه ای زدم و سرم و کمی پایین اوردم به نشونه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

احترام..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من_من مهرال رادمهر هستم..دختری که از جنس شرقه..دختری که سفت و محکمه...کسی نمیتونه باغرورم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بازی کنه چون دقیقا غرورشو هدف میگیرم و به آتیش میکشم..ممکنه خیلی ازشما قصد جونم یااموالم رو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

داشته باشید..ولی من ازهمینجا اعلام میکنم برابری بامن مساویست با باخت..و یک موردی که خیلی روش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تاکید دارم..صدمه زدن و عصبی کردن من ازطریق اذیت و آزار خانوادم..مساویست با.....*مرگ*!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

صدای همهمه بلند شد..همه مشغول صحبت شده بودن..انقدر جدی حرفام و میزدم که کسی جرات نفس

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کشیدن نداشت..تمام مدت کیارش ستوده باکنجکاوی بهم خیره شده بود..حس خوبی به این نگاهاش نداشتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ادامه دادم:فک نکنید چون یه دختر 20ساله هستم از انجام دادن هرکاری عارضم..اتفاقا برعکس..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فک کنم خبر مرگ تام ریچارد و شنیده باشید؟میدونم که بهتر از هرکسی میدونید که چه کسی اون شخص و

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به قتل رسوند..میخوام کسایی که الان دارن نقشه نابودی منو توسرشون میکشن هشدار بدم که هرچه سریعتر

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

این نقشرو بهم بزنن چون حتما مرگ در انتظارشونه..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دوباره همهمه ایجاد شد..لبخند مطمینی زدم و بهش خیره شدم..برق تحسین و تو نگاش میدیدم ..سری تکون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

داد منم نشستم سرجام..معمولا دوست نداشتم دور و برم شلوغ باشه..مهراد خستگی از سر و روش میبارید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به سمتم اومد و نشست بغلم..قیافش تو هم بود..این و خوب میدونستم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آه کشیدم مثل همیشه..کیارش ستوده رو دیدم به سمتمون میاد..خیلی ریلکس چشم ازش برداشتم و به طرف

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دیگه ای خیره شدم..بالبخند به سمتش رفت...کنارش نشست..بااینکه نگام سمت دیگه ای بود اما خوب هواسم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بود..صدای خش دار مهراد بلند شد:کی این مهمونی کسل کننده تموم میشه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خوب میدونستم از سخنرانی هام ناراحت بود..لبخندی به صورتش زدم و گفتم:به زودی..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آهی کشید..ناراحت بود..عصبی شدم..میخواستم دنیا نباشه ولی برادرم ناراحت نباشه..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باصداش به طرفش برگشتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_هــــــــــــــی دختر بیا میخوام به یه نفر معرفیت کنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لبخندی زدم و به سمتشون رفتم..جلو شخص وایسادم..به زور به شونش میرسیدم..قیافه خیلی جذابی داشت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ایشون آقای کیارش ستوده هستن..یکی از مهندسای خوب آمریکا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دستش و به گرمی فشردم..نگاش روتک تک اجزای صورتم چرخش داشت..یه جای کار این میلنگید!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همگی نشستیم..جام شرابی برداشتم..از دور مهراد و دیدم که بااخم نگام میکرد..به هیچ عنوان ویسکی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خوردن منو دوست نداشت..آهی کشیدم و جام و گذاشتم رومیز!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_مهرال فکر کنم بدونی که آقای ستوده افتخار دادن و قراره باما همکاری کنن؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ابرویی بالا انداخت م وگفتم:چه خوب..اوووممممم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

روکردم طرف کیارش و گفتم:شما درچه زمینه ای فعالیت میکنید؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لبخندی زد و باصدای مردونه ای گفت:درزمینه ای که شما فعالیت میکنید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خنده ای کردم و گفتم:پس باعث افتخاره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کیارش رو کرد طرفش و گفت:آقای تایلر خوب میدونید که پلیسا دنبالم هستن..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تایلر سری تکون داد وبه من خیره شد..نگاهش حس خوبی بهم نمیداد..نفس عمیقی کشید و گفت:آقای ستوده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مدتی هست که پلیسا دنبالشن..ایشون تمام ویلا و زمیناشون و فروختن و الان مدارکشون تودستشونه..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باچیدن چند نقشه ماهرانه طوری این چند وقت برنامه چیدن که پلیسا فک کنن ایشون مردن..!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باشک گفتم:این به من چه ربطی داره؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کیارش درحالی که نوشیدنیشومزه میکرد گفت:یعنی اینکه من مدتی باید درعمارت شما باشم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ابروهام درهم شد..نه من همچین اجازه ای نمیدم..به تایلر نگاهی انداختم..بااطمینان چشماش و باز وبسته

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کرد و تایید کرد..نفس عصبیم و بیرون دادم..مهراد صددرصد قبول نمیکرد..یه مرد غریبه اونم از جنس

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

این ادمها به عمارت ما پا بزاره..مهراد ایرانی بود و غیرت داشت!ومن همیشه تحسینش میکردم درصورتی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

که خودم تمام این مدت اصالت ها و رسوم های ایرانی رو زیر پا گذاشته بودم..کلافه بودم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بالحن عصبی گفتم:برای چی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگاه معمولی به من انداخت و گفت:برای امنیت خودمون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من_خــــــودمون؟؟؟؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تایلر پرید وسط و گفت:اینو بدون ما تمام معاملاتمون و باآقای ستوده انجام دادیم باید مراقب ایشون باشیم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باحرص گفتم:اون وقت چرا تو عمارت خودت پنهانش نمیکنی تای؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تایلر_چون من یه آدم سرشناس هستم و خیلیا برای معامله پیش من میان..پیش تو درامانه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پوزخند زدم..نگهداری از یه مرد خرس گنده!هه واقعا مسخرست

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کیارش_ازهفته دیگه من درعمارت شما هستم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وچشای وحشیم چشای مشکیشو هدف گرفت!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مهراد کراواتشو شل کرد و باعصبانیت گفت:واقعا مهمونی خیلی مذخرفی بود!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لبخندی به روش زدم و گفتم:افتخار نمیکنی به خواهرت؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیشخندی زد و گفت:افتخار؟دوسداری برات عربی برقصم؟دوستداری بلند شم و تشویقت کنم بگم آفرین

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آفرین مهرال برای آدم کشیت..آفرین مهرال برای خلافات..آره؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دستم و روی سرم گذاشتم و گفتم:بهتره تمومش کنی مهراد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به قدری این جمله رو باتحکم گفتم که دیگه حرفی نزد و بادلخوری نگاهم کرد...لبخند تلخی به صورتش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پاشیدم و گفتم:شب بخیرعزیزم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از پله های مارپیچی بزرگمون عبور کردم..خسته بودم؟نبودم؟نمیدونم..هـــــه واقعا مذخرفه!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

موهام و باز کرد م و به سمت حمام رفتم..پامو گذاشتم تووان..آب گرم حس خوبی بهم میداد..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرمو تکیه دادم به پشت وان و چشام و بستم..خسته بودم..خیلی ..خیلی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ازحمام بیرون اومدم..صدای سر و صدا می اومد..از اتاقم بیرون رفتم..تمام چراغهای عمارت خاموش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بود..نمیدونم صدای چیبود؟یعنی توهم زدم؟گره حولم رو که به صورت ربدوشامبربود محکم کردم و آهسته

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به سمت اتاق مهراد حرکت کردم..درشو بازکردم..آروم خوابیده بود..تواتاقش رفتم و پتو رو کشیدم رروش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بوسه ای به سرش زدم و آروم بیرون اومدم..صدای تق و توق آرومی میومد ولی من انقدر شنواناییم خوب

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بود که میشنیدم..چاقوی ضامن دارم و برداشتم و آروم به سمت راه پله ها رفتم..صدای از در زیر راه پله ها

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

میومد..به در اتاق نگاه کردم باز بود..آروم آروم قدم برداشتم..مردی با روکش رو سرش مشغول گشتن تواتاق

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بود..پشتش به من بود آروم به سمت رفتم و خفتش کردم..چاقو رو گذاشتم رو شاهرگش و گفتم:هیششش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فوری دست کردم توجیباش و هرچی داشت خالی کردم..هولش دادم سمت زمین..چون شوکه شده بود راحت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پرت شد..اسلحشو برداشتم و گرفتم سمتش..باعصبانیت گفتم:توکی هستی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نفس نفس میزد..به سمتش رفتم و روکش و از رو صورتش برداشتم..نمیشناختمش..لگدی به صورتش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زدم و گفتم:بهت گفتم کی هستی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دستش بالا اومد و خواست چیزی بزاره تودهنش که باحرکت حرفه ای من پخش زمین شد..دستاش و

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

محکم بستم و عصبی به سمت تلفن یورش بردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_بله؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من_زود بیاید توعمارت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_چشم چشم خانوم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تلفن و کوبیدم و باعصبانیت به مرد خیره شدم..این آدم کی بود؟نگهبانا سریع ریختن تواتاق..باعصبانیت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به همشون نگاه کرد م وگفتم:احمقا حواستون کجا بود؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرشونو انداختن پایین..دوباره داد زدم:سرتون با ******بازی میکرد؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ازعصبانیت نفس نفس میزدم..باید نگهبانا و سگای این عمارت و بیشتر کنم..دست به کمر وایسادم و گفتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ببرینش تو انبار..حواستون بهش باشه..اگه یه تار مو ازسرش کم شه خودم میکشمتون..شیرفهم شد؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بله ای گفتن و مرد و باخودشون بردن..دستی به صورتم کشیدم..انقدر همه خسته بودن که حتی متوجه داد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و بیدادای من هم نشدن..دوباره راه پله های مارپیچی رو درپیش گرفتم..دوباره دراتاق مهراد و باز کردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هنوزم آروم خوابیده بود..لبخندی زدم وزیر لب گفتم:دوستت دارم!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دود سیگار و بیرون میدم به صورت خونیش زل میزنم...عصبی بودم..پامو محکم تکون میدادم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من_هنوزم نمیخوای بگی کی اجیرت کرده؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پوزخندی زد و به زحمت جواب داد:توخوابم نمیبینی من بهت چیزی بگم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سیگارم و پرت کردم اونطرف و باعصبانیت رفتم سمتش...یقشو گرفتم و بلندش کردم..چشای سبزشو بهم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دوخت..باعصبانیت گفتم:اره درست میگی توخواب نمیبینم ولی توواقعیت چرا!زود بگو کی فرستادت؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فقط بهم زل زده بود..عصبی بودم کنترلم دست خودم نبود..پرتش کردم روزمین..خواستن برن طرفش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بزننش...ولی بهشون دستور دادم دست نگه دارن..نمیدونم چه حسی بود که میگفت باید نکشمش...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بهش نگاهی انداختم و گفتم:آزادت میکنم بری ولی میری به رئیست میگی هرکی هستی گیرش میارم و

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بادستای خودم سرشو میبرم و میزارم روسینش..گمشو!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زل زده بود بهم..رومو اینطرف کردم و گفتم:بفرستینش بره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

عصبی به سمت عمارت میرم..سرو صدای جرمی و مهراد از تو استخر شنیده میشد..لبخندی زدمو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به سمت استخر حرکت کردم..داشتن میزدن توسر هم!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خنده بلندی کردم که برگشتن سمت من..!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باخنده گفتم:بچه شدین؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

جرمی_آره دیگه وقتی تونیستی این داداش وحشیت میفته به جون من!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مهراد_هوی وحشی عمته!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

جرمی بابدجنسی گفت:من که عمه ندارم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به حرکاتشون خندیدم وسرمو تکون دادم..گوشیم زنگ خورد..از توجیبم درش اوردم و جواب دادم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من_بله تای؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تایلر_حالت چطوره دختر؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بالبخند به مهراد و جرمی نگاه کردم که هنوزم میزدن توسر هم..آهی کشیدم و گفتم:عالی!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تایلر_اومم خوبه...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من_اتفاقی افتاده تای؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تایلر_راجب به کیارش با برادرت حرف زدی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من_نه..هنوز فرصتش نشده..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نفس عمیقی کشید و گفت:اوکی..فعلا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

گوشیو قطع کردم نباید درمورد اتفاقی که دیشب افتاده بود بهش چیزی میگفتم..اینجا عمارت من بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دوستداشتم منم برم تواستخر ولی مهراد بدش میومد جلو جرمی لخت باشم!غیرتیه دیگه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پا به عمارت گذاشتم و گفتم:ماریــــــــــــــــــــــا؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دویید سمتم و گفتم:بله خانوم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بااخم گفتم:مرض

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باتعجب نگام کرد..باعصبانیت گفتم:قسم میخورم دفه بعد بهم بگی خانوم میکشمت!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خنده ای کرد و گفت:بقیه سواستفاده میکنن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من_بقیه غلط کردن..امشب جرمی مهمونمونه..میخوام غذای خوبی درست کنید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ماریا_ایرانی یا آمریکایی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نفس عمیقی کشیدم مثل همیشه گفتم:ایرانی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بالبخند گفت:چشم خانوم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تیز نگاهش کردم که فرار کرد..منو دست میندازه!هووووف

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

صدای بحث جرمی و مهراد باعث شد سرمو از رو برگه ها بلند کنم وبهشون بدوزم..خندیدم..عین

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بچه ها شده بودن..مهراد نشست بغل من و جرمی هم روبرومون..جرمی همسن مهراد بود و 18 سال

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

داشت..همکلاسی بودن..جرمی وضع مالی خوبی نداشت ولی مهراد اونو خیلی دوست داشت و همیشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بهش کمک میکرد..منم از جرمی خوشم میومد..بچه مهربون وخوبی بود..خیلی اصرار داشت فارسی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یاد بگیره ..مهرادم بهش یاد داد..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

جرمی_مهرال به نظرت امشب مسابقه رو کی میبره؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من_چه مسابقه ای؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مهراد_خانومو حواسش خیلی پرته

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زدم توسرش و گفتم:مسخره نکن پسل

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لبخندی به روم زد..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

جرمی_مسابقه فوتبال رئال و بارسا..به نظرت کدوم تیم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من_خب معلومه بارسا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

جرمی بلند شد و ایولی گفت و به نشونه اینکه بزن قدش دستشو آورد بالا و منم محکم زدم به دستش!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مهراد حرص میخورد..منو جرمی هم دستش انداخته بودیم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مهراد رفت بالا تالباساش و عوض کنه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من_جرمی بلند شو توهم لباست و عوض کن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لبخندی زد و گفت:میدونی مهرال همیشه تواین فکرم محبتتونو چجوری جبران کنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اخمی کردم و گفتم:این حرفا چیه جرمی؟خجالت بکش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خنده ای کرد و گفت:همیشه آوازه مهمان نوازی ایرانی ها رو شنیده بودم ولی حالا دارم باچشم میبینم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خنده ای کردم و گفتم:هی پسر تو مهمون نیستی اینجا خونه توهم هست..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لبخند دیگه زد و گفت:ممنونم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همینطور که به برگه ها نگاه میکردم گفتم:راستی از مادرپدرت چخبر؟مادرت بهتر شد؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اهی کشید و گفت:نه..هرروز حالش بدتر میشه..پدرم دیگه از پس مخارج درمانش برنمیاد..منم دربه در

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دنبال کارهستم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به اتفاقش اهی کشیدم و گفتم:یه کار میشناسم حتما برات دست و پا میکنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

جرمی بالبخند گفت:داری شرمندم میکنیا..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من_دیوونه ای..اندفه میزنم توسرت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باصدای داد مهراد زد زیر خنده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مهراد_مهــــــــــــــــــــــرال؟این لباس بنفشه من کو؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خندیدم و گفتم:الان میام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همینطور که به سمت راه پله ها حرکت میکردم روبه جرمی گفتم:پسر بلند شو لباست و عوض کن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سری تکون داد..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دراتاق و باز کردم و گفتم:مهراد چخبرته؟از ماریا بپرس

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کلافه گفت:نیستش..ماری هم میگه نمیدونه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رفتم سمت کمدش و مشغول گشت شدم...همینطور که مشغول بودم گفتم:به جرمی یکم پول بده تا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خرج دوای مادرش دربیاد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مهراد_اتفاقا تواین فکر بودم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لباس و پیدا کردم و دادم دستش و گفتم:یکم بیشتر بگردی بد نیست

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خندید و گفت:دمت گرم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

جرمی وارد اتاق شد..در و بستم و اومدم بیرون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شب خیلی بهمون خوش گذشت به اصرار من و مهراد جرمی شب قرار شد بخوابه اینجا..!بهش عادت کردیم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مثل برادرم دوستش داشتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من_جرمی میتونی یکی اتاقای بالا رو برای خودت کنی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لبخندی زد و گفت:دوستدارم شب پیش مهراد بخوابم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مهراد دستش و انداخت روگردنش و به فارسی گفت:نوکرتم هستم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

جرمی فهمید و خندید..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مهراد_کاش یه دوش بگیری جرمی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باتعجب گفت :چرا؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مهراد خندید و گفت:بوکلر میدی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

جرمی خندید و گفت:آره راست میگی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مهراد بلند شد و گفت:پس بلندشو تاحموم و بهت نشون بدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بلند شدن..توراه پله ها بودن که گفتم:مهراد بعدش بیا پایین کارت دارم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مهراد_چشم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بالبخند به تلویزیون خیره شدم..ذهنم پربود از آشفتگی..من زیاد کیارش ستوده رو نمیشناختم باید چجوری

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اعتماد میکردم که اونو توخونم راه بدم؟خودم به درک یدف به مهراد صدمه ای نزنه..سعی کردم افکار منفی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رو دور کنم..سیگاری آتیش زدم..یار دیرینم همراه من میسوخت...سرمو به مبل تکیه داده بودم و به دود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سیگارم نگاه میکردم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مهراد_خودتو باسیگار کشتی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بهش نگاه کردم و سیگار و تو جاسیگاری طلاییم خاموش کردم..!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بالبخند گفتم:کاری رو که بهت گفتم کردی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یه سیب از ظرف برداشت و گفت:نه هنوز بزار از حموم برگرده بهش میگم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من_جوری بهش بگو ناراحت نشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سری تکون داد و چیز نگفت..نمیدونستم بهش بگم یانه؟امشب خوشحال بود نباید کوفتش میکردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

روتختم دراز کشیده بودم و گوشیم خیره بودم..سرو صداشون کل ساختمون و برداشته بود..دیوونه ها

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بالبخند بلند شدم و روبدوشامبرم و تنم کردم و از در زدم بیرون..چراغا همه خاموش از راه پله رفتم پایین

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وسطای راه بودم دیدم چه افتضاحی به بار اوردن..تلویزیون روشن بود و نشسته بودن جلوش و مختلفات

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دور و برشون..یهو جرمی بلند شد و اد و اطفار دراورد برای مهراد..خندم گرفته بود..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مهراد باعصبانیت گفت:گمشو دقیقه 32 تازه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

جرمی_فعلا که یکی خوردین

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یهو دوتاییشون پریدن و بلند گفتن:وااای

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باعصابنیت ساختگی گفتم:چخبرتونه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

صدام و شنیدن ولی تکون نخوردن..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مهراد_جرمی توهم شنیدی؟صدای رئیس بزرگ بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

جرمی_اره راست میگی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد باترس برگشتن طرفم..اخم هنوز روپیشونیم بود..باوحشت نگام میکردن که زدم زیر خنده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اونام نیششون باز شد..جدی گفتم:بچه ها اروم تر بقیه خوابن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

جرمی_چشم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بالبخند به اتاقم برگشتم..جلو آینه رفتم..بند روبدوشامبر و باز کردم..به خودم نگاهی انداختم..چقدر تغییر

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کرده بودم..از همه نظر..اخلاق ..قیافه..!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به چشای دریاییم خیره شدم..سرد و بی احساس!عین یه تیکه یخ..پوزخندی به قیافم زدم..همه میگفتن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چشام پاچه میگیره..وحشیه..اینو خودم خوب میدونستم...مو و ابرو مشکی بودم باچشای آبی..به مادرم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رفته بودم..ولی برعکس من مهراد کلا مشکی بود..عاشق قیافش بودم مخصوصا ریش کوچولویی که

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پایین لبش داشت..به پدرم رفته بود..با یادشون آهی کشیدم و به سمت تختم رفتم..دلم براشون تنگ شده بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باز بغض لعنتی به گلوم چنگ انداخت..لعنتی لعنتی لعنتی!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چشام وبستم و ازتوگوشیم آهنگ مد نظرمو پلی کردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آهنگ 25باند به نام بارون..صداش و دوست داشتم!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کم کم به خواب رفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باعصبانیت به نامه تودستم خیره بودم..مچالش کردم و انداختمش سطل آشغال..عوضی!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به کارگرا نگاه کردم که دونه دونه وسایل میاوردن..نفس عمیقی کشیدم و سعی کردم به اعصابم مسلط

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باشم!دیدمش که باغرور خاصی وارد خونه شد..بلند شدم و آروم به سمتش رفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من_خوش اومدی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

عینکش و از رو چشمش برداشت و بالبخند خاصی گفت:ممنون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ازفارسی حرف زدنش تعجب نکردم..به هرحال اونم ایرانی بود..عصبی بودم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کتش و درآورد..هیکل خیلی روفرمی داشت..هرکولی بود واسه خودش!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

صدای تق تق از روی راه پله ها اومد..مهراد بادیدن کارگرا و کیانوش تعجب کرد..هوووف

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اومد بغل منو گفت:مهرال اینا کین؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دستمو گرفتم سمت کیارش و گفتم:آقای کیارش ستوده یکی بهترین مهندسای آمریکا..والبته ایرانی هستن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مهراد اخماش وحشتناک تو هم رفت و گفت:خب اینجا چیکار میکنه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کیارش لبخند زد و گفت:باید نامزدتون باشن؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اخم کمرنگی کردم و جدی گفتم:نخیر برادر کوچکم هستن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ابروهاشو بالا انداخت و گفت:کوچکتر از شمان؟بهش نمیخوره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir
شما به این رمان چه امتیازی میدهید؟
نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.