در مورد دو تا خواهر دو قلو به نام ها ناتاشا و نیوشاست که هر دو ستوان ارتش هستند و برای ماموریتی عازمه افغانستان می شوند. در آنجا ناتاشا عاشق یه سردار می شه به اسم هاکان و همینطور هم نیوشا عاشق یه سرهنگ ایرانیه به اسم سرهنگ امینی ماجرا هایی طی عملیات ها در افغانستان شکل می گیره که این 4 نفر به عشقشون اعتراف می کنند... پایان خوش

ژانر : عاشقانه

تخمین مدت زمان مطالعه : ۴ ساعت و ۴۶ دقیقه

مطالعه آنلاین ناتاشا
نویسنده : یاسمین

ژانـر: #عاشقانه

خلاصه:

در مورد دو تا خواهر دو قلو به نام ها ناتاشا و نیوشاست که هر دو ستوان ارتش هستند و برای ماموریتی عازمه افغانستان می شوند. در آنجا ناتاشا عاشق یه سردار می شه به اسم هاکان و همینطور هم نیوشا عاشق یه سرهنگ ایرانیه به اسم سرهنگ امینی

ماجرا هایی طی عملیات ها در افغانستان شکل می گیره که این 4 نفر به عشقشون اعتراف می کنند...

پایان خوش

نیوشا_ ای جز جیگر بگیری ناتاشا .. داره دل و رودم از تو حلقم میاد بیرون ... ای خدا .. مردم..

_لال میشی یا نه ..؟ همه دارن نگامون میکنن ..

نیوشا _نگاه کنن ..بزار همه ببین چطور داری خواهر دوقلوتو میکشی...

ای که اون زبونتو مار میزد تا به بابا نگی دارن نیرو اعزام میکنن .

ابت نبود نونت نبود ..افغانستان رفتنت چی بود ..

_ای بمیری نیوشا ..اینجام دست از لودگی برنمیداری .. ببین سرهنگ داره نگامون میکنه ...

نیوشا_کو... کجاست؟ ..الهی من فدای اون چشای عسلیش بشم .. قربون قد بلندش ..نمیدونم مامانش و باباش چی خوردند که همیچن نانازی رو پس انداختن.. جیگره به خدا ... ...

_ خاک بر سرت نیوشا ..این چه طرز حرف زدنه ؟ عین این لاتای چاله میدون شدی .. خیر سرت نظامی هستیا ؟

نیوشا_خاک به گور تو .. اگه توو اون بابای تیمسارمون نبودین که من صد سال سیاهم نظامی نمیشدم ...

اخه یکی نبود به این بابای ما بگه مرد حسابی کی دوتا دختر دسته گلشو میفرسته ارتش ... ؟ عقده پسر داشتی؟

حالا ارتشی شدیم به درک ..چرا دیگه فرستادیمون افغانستتان ..؟ نمیگی جنگه ؟.. یهو یه خمپاره می ا فته رو این ناتاشای عزیز کردت ... خدا بخواد تیکه تیکه میشه ؟

_اااا گمشو یه زبونم لالی ..چیزی .. بعدشم جنگ کجا بود .. الان مدتهاست که اونجا اروم شده ...

نیوشا_اره ارواح پدرت ... وقتی مردای طالبان با اون ریشای دوازه متریشون اومدن گرفتن بردندت ..بلا ملا سرت اوردن میفهمی...

_خیلی بی ادب شدیا نیوشا ... تو که دلت نمیخواست بیای اصلا چرا اومدی هان ؟...اومدی رو اعصاب من راه بری ؟ خوب یه کلام به بابا میگفتی نمیای ...

نیوشا _اهکی ... نیام که همه افتخاراتو مدالا رو خودت تنها تنها کوفت کنی .. نه جونم ..تک خوری تو مرام ما نیست ... بعدشم تا عمر داشتم بابا تو رو پوتک میکرد میکوبید تو این سر کچل من .. فکر کردی کم پز تو رو میده؟

صداشو مثل پدرم کلفت کرد

_ ناتاشا رو ببین ..عین یه مرد میمونه ..صد تا پسر و حریفه ... یکم از ناتاشا یاد بگیر ... ناتاشا اله ..ناتاشا بله ... نه خواهر من .. عمرا بزارم ...شده تو این افغانستان شل وپل بشم پا به پات میام ...

از حرفاش خندم گرفته بود .. وقتی خندمو دید دستشو انداخت دور گردنم

نیوشا _ای قربون اون خنده هات برم .. ولی لباتو ببند و بخند تا دندونات معلوم نشه...

_چرا؟

صداشو اروم کرد

نیوشا_اخه ممکنه واسه کرمای دندونات خواستگار پیدا بشه...

با مشت زدم تو بازوش

_گمشو تو هم ..من یه دندون پر کرده هم ندارم ...

نیوشا_اا معلومه ..کدوم بقالی میگه ماست من ترش ...

_ نیوشا یه چیزی بهت میگما ..... صد بار بت گفتم از این شوخیا با من نکن ...

نیوشا_اا چته مرگته؟ عین سگ پاچه میگیری .. نمیشه دو کلوم باش حرف زد ..

حرفم نمیومد . فقط چپ چپ بش نگاه کردم ...

نیوشا_نکن قربونت برم چشات فل میشه ..دیگه طالبانم رقبت نمیکن بیا ن ببرنتا . و ریز خندید...

انگشت شستشو گرفتمو پیچوندم ...

_زهر مار ...

نیوشا _آی آی ولم کن ناتا ..جون خودت میخواستم یکم بخندی .. آی ..ولم کن...انگشتم.. واییییی

_بگو غلط کردم تا ولت کنم...

_عمرا ..تو مرام یه نظامی نیست ..

فشار دستمو بیشر کردم

_آی ..غلط کردم .. آی چیز خوردم .. .. آی ...

از خنده مرده بودم ..

یهو صدای سرهنگ امینی رو شنیدم

_باز شما دوقلو ها گیر دادین به هم ..ولش کن شستشو شکوندیش ...

با خنده شستشو ول کردم .

نیوشا با لحن مسخره ای گفت:

_ای خدا عمرتون بده .. خیر از جونیتون ببینین .. که همیشه منو از دست این شمر زل جوشن نجات میدین ...

سرهنگ خنده ای کرد و گفت

_از دست شما دو تا تیمسار چی میکشه ؟.. حتما تو خونه هم مدام به هم میپرین ..

نیوشا _اا بگو ما از دست بابا تیمسارمون چی نمیکشیم ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

صبح الطلوع ساعت 4 بیدا باش ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ورزش صبح گاهی .. 200 تا شنا ..200 تا کوفت ... 200 تا زهر مار ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعدم یه تیکه نون خشک میده واسه صبحونه سق بزنیم ... وبعدشم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یهو زدم تو پهلوش و چشم غره ای بهش رفتم...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا پهلوشو گرفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ چته خوب مگه دروغ میگم ؟...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرهنگ سعی میکرد جلو خودشو بگیره .. اما صورت خوش استیلش از فشاری که به خودش میاورد قرمز شده بود ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_خوب ..بسه ..کمربندتونو ببندین که کم کم داریم میرسم به پایگاه ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا _ما که کمرشلوارمونو خیلی وقته بستیم ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زیر لب گفتم :نیوششششاااااا اااا ااااااا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا_جججاااااااااا اااا ااااااا اااااانننن ننننن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرهنگ دیگه نتونست خودشو بگیره پقی زد زیر خنده واز کنارمون گذشت و نشست سر جاش ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_خاک تو سرت ...این چه چرت و پرتی بود به سرهنگ گفتی ..؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا_بخدا دروغ نگفتم ؟...مگه میشه کمر بندمون باز باشه ... اگه این کمرای صاب مرده رو نزنیم که این تنبونای ارتشی گلوگشاد . سه سوته از پامون افتاده ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_خره ..منظورش این کمر بنده که به هواپیما وصله .. نه کمر تنبونت ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با دست زد تو سر خودش و گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_وای خاک تو گورم... ابروم رفت ... دیدی چی شد؟ حتما با خودش میگه این دختره تو عمرش طیاره سوار نشده ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

داشتم از خنده مترکیدم .. عاشق همین خل بازیاش بودم .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دوقلوهای هم سان بودیم اما از لحاظ اخلاقی شباهتی به هم نداشتیم ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا همیشه سعی میکرد یخ اخلاق خشک و جدی منو با لودگی و مسخره بازی اب کنه .. و موفق هم میشد ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا _میگم ولی این ارتش افغانستان یه حسنی داره ها بگو چی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_چی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا_ دمشون گرم از چادرو چاغچول خبری نیست ... جون خودت فکر کردم زنای ارتشی شون هم مثل زنای عادیشون علاوه بر چادری که ما داریم روبنده هم میزنن اما انگار ازاد تر از ما هستن .. اونیفرمشون مثل مال مرداست .. اگه این مقنعه هم بیخیال میشدن دیگه عالی بود ... میشدیم عینهو این خارجکیا .....

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_دیگه چی ؟ امر دیگه ای نداری؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا_نه ..فقط میخواستم از تمامی ژنرالا و ارتشیای افغانستان به خصوص ژنرال .... ااا ژنرال ...چی بود اسم ضعفه ای که قراره بریم زیر دستش ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ژنرال خاتول محمد زای،

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا_اها ن بخصوص خاتون جون که ما رو دعوت کردند که در رکابشون در جبهه های نبرد حق علیه باطل طالبان خودی نشون بدیم کمال تشکر رو دارم ...و

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_بس دیگه ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا_نه جون من بزار ببینمش حسابی از خجالتش در میام ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_بدبخت جلوش لودگی در نیاریا .. مگن خیلی زن خشنیه ..همه ازش میترسن ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا_ضیفه کی باشه .. دعوتش میکنم به دوئل روشو کم میکنم ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_نیوشا بهت گفته باشما ..خر بازی درنیاریا .. اینجا دیگه ایران نیست .. کسی بابامونو نمیشناسه که به حرمتش مسخره بازیای تو رو ببخشه ها ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بادی به غبغب انداخت و فیگور خنده داری گرفت و گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ قربونت برم... عزتمونو نیار پایین دیگه ... همه از ترس این هیکل و عضله جرئت جیک زدن ندارند نه اسم و رسم پاپامون ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از قیافه ای که به خودش گرفته بود خندم گرفت...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا_هر هرهر .. رو اب بخندی ..مگه دروغ میگم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگاهی به هیکل خوشتراشش کردمو گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_نه ...اما فکر کنم بیشتر از اونکه ازین هیکل بترسن واسش غشو ضعف میرن ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا نیشخند گنده ای زد و گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_قربونت برم خواهر .. نظر لطفته .. خودمم همین فکر و میکردم...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ایشالله اگه از این ماموریت خلاص شدیم میخوام برم تو کار شولباس .. حیف این اندامه حرووم بشه اخه..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_خوبه خوبه ...رو که نیست سنگه پای قزوینه .. چه خودشو تحویل گرفت ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا_دیوونه من اگه از خودم تعریف میکنم در واقع دارم تورم تحویل میگیرم دیگه ..انگار یادت رفته هم سلولی منی ...جدی حیف این اندام نیست .. بیا بریم مانکن شیم ..بخدا هم پولش خوبه ..هم معروف میشیم ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_دیگه چی .. میخوای بابا سر از تنمون جدا کنه .. تو که میدونی چقدر از این چیزا بدش میاد ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا_ د همین کاراشه که منو عقده ای کرده ....من و تو رو آواره افغانستان کرده ... .. تو رو خدا به این سن رسیدیم و نذاشت یه بار دامن چین چینی از اون گل درشتای مامانی بپوشیم .. به دلم موند یه بار از این چیزا بپوشم و واسه خودم بخونم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دامن میپوشم چین دار چین دار

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از این جا قر میدم تا دم ایستگاه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مامانجون بغلم کن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سوار تاکسی ام کن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اگه تاکسی گرونه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اتوبوس یه قرونه ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_این چرت و پرتا دیگه چیه میخونی دیوونه ...ببین خانم جهادی داره چپ چپ نگات میکنه ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا_ بزار اینقدر چپکی نگام کنه که چشاش چپ شه .. این که نمیفهمه عقده دامن نپوشیدن یعنی چی ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اون روز خودم دیدم داشت واسه خودش یکی از همین دامن هندیا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

میخرید .. همینا که وقتی باش قر میدی کامل میره بالا تا فی خالدونت مشخص میشه ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_یواش بی تربیت .. میفهمه .. بزاربرسیم خودم برات یه خوشگلشو میخرم ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا _راست میگی .. تو رو خدا .... بگو مرگ ناتاشا ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ برو گمشو ...مرگ خودت .. اصلا حرفم پس گرفتم ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا محکم دستامو چسبید ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_غلط کردم .. مرگ خودم ایشالله ..تو رو خدا یکی از اون چین چینی یاشو برام بخر .. گلای درشتم توش باشه ... خواهش .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

داشتم کمر بند مونو میبستیم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

که صدای وحشتناکی اومدو هواپیما به شدت تکون خورد طوری که نیوشا و من افتادیم کف اون ......دم هواپیما کنده شده بود و همه چیز به سرعت به بیرون پرت میشد ... پایه صندلی رو گرفتم ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرهنگ داد زد داریم سقوط میکنیم .. بپرید بیرون .. چتراتونو باز کنین .. سریع ....

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا که پای منو گرفته بود با داد گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ ای بمیری ناتاشا که جوون مرگم کردی .. خدایاهنوز ارزو داشتم ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_خفه شو نیوشا .. با شماره سه دستمو ول میکنم .. با هم کشیده میشیم بیرون .. بعد چترتو باز کن ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا _چترم کجا بود .... گفتم هوا افتابیه خونه ولش کردم ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_نیو الان وقت مسخره بازی نیست ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا _بخدا ناتاشا الکی نمیگم ..من چتر نجات ندارم ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با بدبختی سرمو برگردوندم دیدم راست میگه کوله پشتی چتر نجات همراش نیست ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بچه ها یکی یکی خودشونو رها میکردند و از سوارخ ایجاد شده در هواپیما پرت میشدند تو اسمون .. مونده بودیم منو نیوشا وسرهنگ ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هواپیما با سر داشت سقوط میکرد.... فشار بدی روتن و بدنمون بود ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرهنگ با چالاکی خودشو به ما رسوند ...یه دستشو گرفت به بدنه هواپیما خم شد... با یه دست دیگه اش دستای نیوشا رو محکم گرفت و با قدرت نیوشا رو به سمت خودش کشید .. انگار فهمیده بود نیوشا چتر نداره ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرهنگ_محکم منو بگیر .. با شماره سه میپریم بیرون .. ناتاشا .. تو هم سریع بپر دیگه فاصله ای با زمین نمونده ... 1...2...3...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا در حالی که دستاشو دور گردن سرهنگ امینی حلقه کرده و محکم به بدن خوش هیکل اون چسبیده بود به سمت بیرون پرتاب شد ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

منم دستامو رها کردم . و تو چشم بر هم زدنی تو اسمون معلق شدم ... دکمه چترم و زدم ....چتر باز شد از سرعتم کم شد و به ارومی به سمت زمین پایین اومدم ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چشمم افتاد به نیوشا که پاهاشودور بدن سرهنگ حلقه کرده بود و سرشو رو شونه های پهن اون گذاشته بود .. تا منو دید چشمکی برام زد و بوسه ای تو هوا برام فرستاد که منظورشو خوب گرفتم ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

میدونستم پامون برسه به زمین جاسوسای تو گروه حتما لاپرتمونو میدن و یه تنبیه سخت واسه سرهنگ بدبخت و.نیوشای شیطون من در نظر میگیرن ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تو همین فکرا بودم که یهو گلوله ای از بغل صورتم رد شد .. یا خدا داشتن از پایین بهمون شلیک میکردند ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرهنگ داد زد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_چتراتونوحرکت بدین .. نزارید هدفتون بگیرن ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همون موقع یکی از تیرا به سر یکی از ستوانای گروه خورد و جا به جا کشته شد ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یکی دیگه تیر به پاش خورد .. هر چه پایین تر میرفتیم هدف گیری اونا دقیق تر میشد ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من مثل سرهنگ چترموبه اینطرف و اونطرف هدایت میکردم ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نزدیکای زمین نیوشا کمی از بدن سرهنگ فاصله گرفت و بندای چتر واز بدن سرهنگ جدا کرد و هر دو با یه خیز رو زمین خوابیدند ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

منم با یه حرکت مارپیچی به زمین رسیدم .. کولمو از بدنم جدا کردمو و رو زمین نیم خیز شدم ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خدا رو شکر فقط یکی از بچه ها کشته شده بود چهار نفر دیگه هم زخمی شده بودند اما زخمشون طوری نبود که نتونن ادامه بدند ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرهنگ داد زد .. برید سمت اون تپه ها سنگر بگیرید الان نیروی کمکی میرسه ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همگی سینه خیز یه سمت دو تا تپه رفتیم ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا خودشو به من رسوند و ادای منو در اورد ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_که از جنگ خبری نیست نه؟ .. اوظاع ارومه خیر سرت ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_نیو سر به سرم نزار میزنمتا .. تو که برات بد نشد .. خوب با سرهنگ چتر بازی کردین ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا _وای جیگرشو نمیدونی چه حالی داد خدا نصیبت کنه ایشالله خواهر ...یه بارم تو باش بری چتر بازی ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_خفه ..بدبخت بزار برسیم پادگان .. این خواهرا لاپورتتو که دادند .. اون وقت میفهمی چتر بازی چه حالی داره ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا _ سرمم ببرن دیگه برام مهم نیست .. نمیدونی ناتا چه اغوش گرمی داشت .. وای داغ داغ .. بوی ادکلونش داشت دیوونم میکرد ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_احمق از رویا بیا بیرون ..نمیبینی زیر رگباریم .. حواستو جمع کن ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کنار تپه رسیدیم .. با کلتای کمریمون شروع کردیم به تیر اندازی ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تو این کار دو تامون حرف اول و میزدیم .. نشونه گرفتیم .. با دقت .. چند نفرشونو که حسابی هم سر و صورتشونو پوشونده بودند به درک فرستادیم ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرهنگ و بقیه هم از اونطرف ....دیگه فشنگی واسمون نمونده بود که سر وکله چند تا ماشین صحرایی نظامی پیدا شد ... نشستیم رو زمین و بقیه رو سپردیم به اونا ... چند ساعتی نگذشت که صدای تیراندازی قطع شد ... `````````````

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا دزدکی سرکی کشید و یهو پرید تو هواوبشکن زدن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ای ول ای ولهخاتون جون ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تاج سره خاتون جون ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شیر زن خاتون جون ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

گل بهسره..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دیدم باز داره ابرو ریزی میکنه .. با یه حرکت دست گذاشتم رو دهنشو نشوندمش ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_بتمرگ ..مگه نگفتم اینجا از این مسخره بازیا در نیار .. نگفتم اینجا ایراننیست ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کف دستمو گاز گرفت و راه دهنشوباز کرد و نفس عمیقی کشید ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا _بابا ولم کن .. دارم خاتون و تشویق میکنم .. تا میام یکم جلو این سرهنگ خودی نشونبدم زرتی میزنی تو پر و بالم ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_اخه دیوونه با این لودگیا فقط خودتو مضحکه دستاینا میکنی .. ببین انصاری چطور داره نگات میکنه و با جهادی پچ پچ ...یکم جدی باش ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_بزار هر چی میخوان زر بزنن . اصلا برام مهم نیست ... ااا خاتون جون اومد ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خبر دار ایستادیم ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرهنگ امینی محکم و استوار جلوی ژنرال خاتون ایستادو سلام نظامی داد .. ما هم پشت بند اون ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خاتون ازاد باش داد و با لهجه بامزهافغانیش به ما خوشامد گفت ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا_عجب قد و هیکلی لامصب .. فکر کنم تا شوهرشجیک بزنه عینهو اعلامیه میچسبونتش به دیوار ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_زر نزن میفهمه ها ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا_بگو اخه ضیفه این بدبختا دارن از خونریزی میمیرن تو واستادی واسه مانطق خوشامد گویی میگی...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تو همین لحظه خاتون انگار متوجه پچ پچ ما شده باشه باقدمای محکم به سمت ما اومد و جلوی نیوشا ایستاد ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خاتون_اسمفامیل

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا_شهر.. کشور.. غذا.. اشیاء

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خاتون با عصبانیت به نیوشا نگاهکرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_منو دست انداختیه؟سرهنگ قرار بود افراد زبدیتان به ما بدهید نه برایماندلقک بیاورید ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرهنگ _ایشون ستوان نیوشا نادری از کارامد ترین افراد ما هستند ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خاتون _اما به نظر نمی اید .. ستوان شما حتی نمیداند در وقتی که یک ژنرالدارد صحبت میکند بایست حواسش به او باشد ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا _به خدا همه حرفاتون و گوشمیکردم .. از ناتاشا بپرسید ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرهنگ _ستوان نادری .. به ژنرال ادای احترامکنید ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا_بله ..قربان ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا جلو رفت و احترام گذاشت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ستواننیوشا نادری در خدمت شماست ژنرال ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خاتون که انگار کمی از خشمش کم شده بودازاد باش به نیوشا داد و گفت: دیگر از این دلقک بازی ها در نیاور .. اینجا ارتش است .. در ارتش جایی برای مسخره بازی نیست ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از فردا باید دوره اموزشی را ببینید ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا _خاتون جون .. اا ژنرال ما که دوره دیدیم ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خاتون_دوره ای که دیدهای به درد اینجا نمیخورد ..شما بایست این دوره را بگذرانید تا بتوانید در مقابلگروهکهای طالبان و از طرفی نظامیان امریکایی طاقت بیاورید ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا باز خواستچیزی بگه که اروم نیشگونی از بغل پاش گرفتم ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یهو جیغی کشید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_مگه ازار دارینکبت ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با این حرفش باز خاتون که داشت میرفت به سمت ما برگشت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_تو... ..بهپادگان که رسیدیم خودتو به قسمت نظافت خانه معرفی کن .. تا یک هفته باید تمام توالتها را تمیز کنی ....

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرهنگ _ژنرال .. این تنبیه در شان یک ستوان نیست.. لطفاتجدید نظر کنید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا_ای قربونش برم .. مرد به این میگن ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خاتون _ستوان شمااداب نظامی رو یاد نگرفته اند سرهنگ ...اما من اینجا یادش میدهم .. ارتش جای مسخرهبازی نیست ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرهنگ _ژنرال لطفا اینبار رو ندیده بگیرید ..من به شما قول میدمستوان دیگه از این اشتباهات نکنه ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا _راست میگه ژنرال دیگه تکرار نمیشه ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خاتون _برویم .. افراد زخمی رو سوار کنید .. به درمانگاه پایگاه برسونید ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بی هیچ حرف دیگه ای سوار ماشین شد و رفت .. ما هم همراه سرهنگ و بقیهسوار کامیون شدیم و به سمت پایگاه رفتیم ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

توی راه کلی به نیوشا خندیدم ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_چقد بهت گفتم جلو ژنرال مسخره بازی در نیار .. حالا برو بکش .. وای تا یههفته ...خاک تو سرت باید تمام توالتا رو بشوری ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا_ خفه .. نیشتو ببند .. همش تقصر تو بود .. اگه نیشگونم نگرفته بودی این جوری نمیشد .... نکبت حالا بخاطرتو من باید برم گه شویی ....

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_دلم خنک شد ... اگه یکی بتونه حال تو روبگیرهو ادمت کنه همین ژنراله ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا_جز جیگر بگیره اون دلت ..که هر چی می کشم ازتوه...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از مادر زاییده نشده کسی که بتونه حال منو بگیره دارم براش .. هنوز نیوشارو نشناخته ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_نیو خر بازی در نیار لطفا .. بزار این یکسالی که اینجاییم باارامش بگذره ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا_به ارامش .. ازسقوط هواپیما مون معلومه چه ارامشی درانتظارمونه...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_بس کن غر غراتو میخواستی نیای .. کسی مجبورت نکرده بود ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا_ یهو دیدم از چشمای خوشرنگ زیتونیش گله گوله داره اشک میاد پایین ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

صورتشو با دو تا دستام گرفتم و برش گردوندم رو به خودم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ نیوشا؟ داریگریه میکنی؟ زشته ... دیوونه اخه چرا داری گریه میکنی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا... اروم اشکاشو پاککردم اما انگار تازه بغضش سر باز کرده بود ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_قربونت برم عزیز دلم .. نیوشا .. گریه نکن .. تو رو خدا .. ببین سرهنگ داره نگات میکنه .. خجالت بکش مگه بچه شدی ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا در حالی که بینیشو میکشید بالا گفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مگه فقط بچه ها گریه میکنن ... دلم میخواد .. اصلا به تو چه .. توکه دلت خنک میشه من ناراحت بشم ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_دیوونه منشوخی کردم ... باورت شد؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا _اره .. چطور دلت میاد من تنهایی تا یه هفته گهشویی کنم و تو لم بدی استراحت کنی..؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_مشکلت اینه ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا_اره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_پاک کن ایناشکای تمساحتو .. لازم نبود فیلم بازی کنی .. تا حالا شده تنبیه بشی و من کمکتنکنم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تو این 5 سالی که رفتیم ارتش همیشه با هم بودیم ..چه تو تنبیه چه تشویق ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا نیشخندی زد و گونه هامو بوسید ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_فدات بشم ...خواهر خودمی ...گلیتو..سنبلی تو .. عشق منی تو...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_اااا برو اونور ..خودتو لوس نکن دیگه ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا_ چشم قربان ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تا رسیدن به پادگان اروم و ساکت سر جامون نشستیم ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ماشینا از حرکت ایستادن .. از ماشین بیرون اومدم ...تمام وسایلای شخصیمون توسقوط هواپیما از بین رفته بود ... باز خوب بو پولا مونو تو جیب شلوارمونگذاشتیم...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرگرد افغانی جلو اومد و ما رو به سمت خوابگاه برد تا هم وسایلبرامون بیارن هم تختامونو نشونمون بده.....

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا _چه فینگلیه ...چشاشو ..قدتخمک خربزه ست ... نگاه ...نگاه...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ نیو بس کن...خیلی زشته این طوری دیگرانومسخره میکنی ....کی میخوای دست از این عادت زشتت برداری؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا _منو عفو کنخواهر روحانی .. یه لحظه شیطان روح پاکمو تسخیر کرد ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_اره جون خودت .. شیطونبدبخت روزی چند ساعت میاد پیشت شاگردی ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا _اااا خودش بهت گفت ... اگهببینمش .. کلی بش سفارش کردم به کسی نگه من استادشم ..... اخه حوصله شاگرد اضافیندارم ... میدونی که مردم همش دنبال بهترین استادن...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باحرص گفتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ رو کهنیست سنگ پای قزوینه ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بی هوا زد تو سرمو وفرارکرد و گفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ سنگ پا بودنبهتره از چلمنگ بودنه خواهر من .....

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دنبالش دوییدم تا بگیرمش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_یه چلمنگینشونت بدم .. وایسا ... اگه مردی واستا ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا_مرد کدومه خواهر من .. انگارپاک فراموش کردی مونثی ... مونث....

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زنی گفتن ..مردی گفتن ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شرمی و حیاییگفتن چقده تو بی حیایی .....

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اینا رو بلند با اهنگ میخوندو میدویید ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پیچید تو یه راهرو ... دنبالش رفتم ... که یهو محکم خوردم به یه چیز سخت وپهن شدم رو زمین ... کمرم حسابی درد گرفت ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

صدای خاتون تو گوشم پیچید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ سردار هاکان چیزیتون نشد؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سردار_نه ژنرال

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ژنرال_ .... بازهم شما ستوان نیوشا ... بازهم یه مسخره بازی دیگه ... مگر اینجا سالن ورزشیست که دارید بیخیال در انمیدویید ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرمو بلند کردم... به خاتون که کنار مرد ورزیده و هیکل داری ایستادهبود با گیجی نگاه کردم ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چهره ای محکم و کمی خشن ... خدای من چه چشمایی داشت .تو عمرم مردی به این جذابی ندیده بودم ... چشمای درشتش رنگ عجیبی بود انگار هرلحظه به رنگی در میومد .. عسلی.. سبز ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نمیدونم هر چی که بود با اون برق برندهنگاهش به ادم اخطار میداد که به من نزدیک نشو ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

صورت برنزشو انگار تازه سهتیغه کرده بود ..صاف و براق چشم ادمو نوازش میداد ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لباش که اونقدر برجستهوخوش حالت بود که بی اختیار دلت میخواست ببوسیش ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وای خدای من ... معذرت ... چرا اینطوری شدم .. من که هیچ وقت به چهره هیچ مردی اهمیت نمیدادم .. پس چم شده .؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ژنرال_ چرا جواب نمی دهی؟ بلند شو ... هنوز چند ساعت از تنبیه ای که برات درنظر گرفته بودم نگذشته است ... بلند شو ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا رو دیدم که به سرعت از پشتژنرال به سمت من میومد ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا_ژنرال ... من نیوشا هستم . این خواهر دوقلومناتاشاست ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ببخشید شکه شده . اخه تو عمرش سرداربه این خوشتیپی ندیده ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باارنج کوبوندم تو پهلوش ..و سعی کردم از رو زمین بلند شم ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ژنرال _جالب است . اینم مثل تو ادب نظامی رو یاد نگرفته است .. پس مجبورم هر دوتون رو تنبیهکنم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به جای یک هفته ..یک ماه هر روز دستشویی ها رو تمیز میکنید ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا_نهتو رو خدا ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ژنرال _دو ماه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا_چشم .. هر چی شما بگید ... فقط نکنیدش سهماه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ژنرال _همین الان خودتونو به قسمت نظافت معرفی کنید .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هر دو با هم احترامگذاشتیمو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_چشم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وقتی داشند میرفتند هاکان برگشت و گذرا به من نگاهیانداخت.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با همون نگاه قلبم هری ریخت پایین ...چه مرگم شده بود ...تو ایین 25سالی که از خدا عمر گرفته بودم هیچ وقت دست و دلم واسه مردی نلرزیده بود اما حالا ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا_هههه هه ووووویییی یییی ..چته ؟مثل گرگی گرسنه که به بره چشممیدوزه نگاش میکنی ...بابا حتما صاحاب داره .. زشته ... خوبیت نداره ناموس مردومودید بزنی ... تو که قبلا واسه من موعظه میکردی خواهر حالا چی شده ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_اا گمشونیوشا .. همش تقصیر تو بود .. اگه مجبورم نکرده بودی دنبالت بدووم نمیخوردم به اینا ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا_ روتو برم .. مثل اینکه بخاطر جناب عالی تنبیه یه هفته من شد دوماها... یه چیزم طلب کاری ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_چیه باز شما دوتا گیر دادین به هم ....

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرهنگامینی بود ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_چیزی نیست سرهنگ ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا_اره واسه تو چیزی نیست ... واسهخاطر خانم به جای یه هفته باید تا دو ماه گلاب به روتون توالت طی بکشم ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرهنگ _اخه واسه چی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا_خانم محکم خودشو مالونده به این سردارتون ...بعدم بدون عذرخواهی زل زد تو چشمای درشتشو بروبرمحو تماشاش شده .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با حرفای نیوشا اینقدرعصبانی شدم که یه لحظه حضور سرهنگ و از یاد بردم خیز برداشتم طرف نیو که بگیرمشخودشو پشت سرهنگ قایم کرد ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا_یا عمر بنی امیه ... غلط کردم ناتا شوخیکردم ..خواستم سرهنگم یکم بخنده ... سرهنگ نذار منو بگیره ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_خیلی بی شعوری ... ادم خواهری مثل تو داشته باشه دشمن میخواد چیکار ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرهنگ_بس کنید .... باهر دوتونم ... خجالت داره .. ... شما الان نمونه های ممتاز ایرانید .. جلوی اینامیخواید ابروی کشورمونو ببرید ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هنوز یه روز از اومدنمون نگذشته این همهبرنامه درست کردید ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا از ناتاشا عذر خواهی کن....

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وای به حال جفتتوناگه ببینم باز دارید کل کل میکنید .. برتون میگردونم ایران....

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا_ما که ازخدامونه برگردیم ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با نگاه پر جذبه سرهنگ نیوشا بقیه حرفشو خورد ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا_چشم ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرهنگ_ تو که میدونی نیوشا فقط قصد خندوندن تو رو داره ..پس چرا هی بیخودی عصبانی میشی...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_اما اون با این حرفاش ابروی منو جلو شما برد ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرهنگ _ من سالهاست با خانواده شما اشنا هستم ... اونقدر شناخت روتون دارمکه من میدونم چه موقعه نیوشا داره جدی حرف میزنه چه موقع شوخی میکنه ... اینو توباید بهتر بدونی....

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگران تنبیه تونم نباشید .. یه هفته کا رتونو انجام بدید . جلوی ژنرالم مسخره بازی در نیارید .. خودم تنبیه تونو لغو میکنم ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا_خیلیجلتنمنی سرهنگ ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرهنگ خندشو پشت سرفه ای پنهان کرد و رفت ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا_ناتاشاجونم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_زهر مار ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا_ناتا خوشگلم .. قربونت برم ...معذرت میخوام ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_خوب گند کاری میکنی بعد توقع داری با یه عذر خواهی ببخشمت ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا _توگلی میدونم نیوشاتو زود میبخشی ... بگو بخشیدی..بگو ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_.....

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا_بگو دیگه .. معذرت...تو رو خدا نکنه منو نبخشی و اون دامن خوشگله رو که قول دادی واسمنخری....

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از حرفش خندم گرفت..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ای روباه مکار پس بگو بخاطر دامن داری خوتوموش میکنی ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا_اااهان خندیدی ... پس منو بخشیدی دیگه ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_اره .. نبخشمتچی کار میتونم بکنم... بیا زود بریم خوابگاه که خیلی خستم ... راستی از کدوم طرفبود ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا_ قربون تو خواهر گلم .. الان از این خانم زیبای افغانی میپرسم ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به سمت سربازی که داشت رد میشد رفت و با لحن خنده داری گفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_خوابگاهمانکدام بر است ...؟ از این بر است یا ان بر است ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زن با دست انتهای سالن رو نشونداد ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا_خواهر میگویند از این بر است .. خیلی تشکر میکنیم .....

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ بازداری مسخره بازی در میاری؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا_نه به جان خودم ..دارم افغانی حرف میزنمدیگه... فقط کافیه یه کم رسمی حرف بزنی وجای... آ ا او .....رو عوضش کنی ..همین ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_بیا بریم ..خیلی خستم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا_ای به چشم .. پیش به سوی خوابگاه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به سمت خوابگاه رفتیم .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

در بزرگ اهنی رو باز کردیم . سالن بزرگ پراز تخت های دوطبقه به چشم میخورد . گروهی از سربازان دختر افغانی در حال گپ زدن ومرتب کردن تخت هاشون بودند. با ورود ما همهمه قطع شد همه با حیرت و تعجب به منونیوشا نگاه میکردند .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

حقم داشتند . هر وقت ما کنار هم وارد مجلسی میشدیم به خاطرشباهت بی اندازمون دهن همه از حیرت باز میموند ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا_یا خدا ناتاشا الانمیخورنمون . ببین داره اب از لب و لوچشون میریزه.نکنه ادم خورن ...من میترسم شباینجا بخوابم ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_نیوشا ... باز شروع کردی ...؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا_ ااا گند اخلاق ...خوب یکم بخند . من این مسخره بازیا رو در میارم بلکه لب صاب مردت به خنده وا بشهاما تو هی میزنی تو ذوقم ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_مزه هاتو بزار واسه سرهنگ بریز نه من .. از بس ازاین مسخره بازیا در اوردی دیگه واسم تکراری شده...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا_اااا اینطوریه؟ .. بخدای احد و واحد اگه یه بار دیگه سعی کردم بخندونمت نیوشا نیستم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اینقدر نخندتا دهنت بو گند بگیره ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اینو گفت و به حالت قهر رفت سمت یکی از تختا ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرم بد جوری درد میکرد .خسته و کوفته رفتم رو تخت کناری نیوشاخوابیدم...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چشمامو بستم . به اتفاقایی که از بدو ورودمون افتاده بود فکرکردم. یهو یادم اومد که به مادر قول دادم وقتی رسیدیم بهشون زنگ بزنیم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بیهوابلند شدم که به نیوشا بگم باید با مادر تماس بگیریم که سرم محکم خورد به تختبالایی...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا_اخ جون دلم خنک شد . ای خدا چقدر تو بزرگی . میگن ادم جزایدل شکوندنو تو همین دنیا پس میده ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ آی سرم ... ای بگم خدا چیکارت کنه نیوشا .. بلند شو بریم یه تلفن پیدا کنیم به مادر زنگ بزنیم .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا_ مگه الکیه . تاازم عذر خواهی نکنی محاله قدم از قدم بردارم...عمرا...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_گمشو . من که چیزی بهتنگفتم که حالا بخوام عذر خواهی کنم .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا_هیچی نگفتی .تو قلب شیشه ای منوشکستی خوووووااااههههرررر.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اصلا حوصله لودگیاشو نداشتم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_معذرت میخوامحالا خوب شد . بلند شو بریم .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا_کجا؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_سر قبر من .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا_باشه منامادم بریم . بزار اول از این خواهر افغان یه چیزی بپرسم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_چیبپرسی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا_میخواستم ببینم کجا خرما میفروشن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_خرما؟ واسه چی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیووشا_خوبواسه سر قبر تو دیگه مگه نگفتی میخوایبری....

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ننیووووشش ششاااا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا_ججج جااا ااااااننن مم ممم خخ خوااهر

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_به خدا سرم داره منفجر میشه نیوشا خواهش میکنم اذیتم نکن . باشه دختر خوب.بیا بریم به مامان یه زنگ بزنیم .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا _باشه اینو از اول میگفتیخواهرم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اما باید به عرضت برسونم که نمیتونیم با مادر تماس بگیریم چون خطایارتباطی قطع شدن .معلوم نیست تا کی درست میشن.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_وای . چرا؟ حالا مامان دلش هزارراه میزه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا_نه دیگه دل مامانمون تا خواست از هزار راه عبور کنه .توسط پدربزرگوارمون متوقف شد .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ااا چرا چرت و پرت میگی ...یعنی چی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا_تو الاندچار خنگی مضمن شدی به من چرا گیر میدی .؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دارم میگم سرهنگ با پایگاهمون توایران تماس گرفته... بابا هم خبر رسیدنمونو به مادر داده . نمیخواد نگران باشی.. فهمیدی حالا .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با این حرفاش کمی اروم شدم دوباره رو تختم خوابیدم . چشماماز درد سر باز نمیشد .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کم کم صداهای اطراف برام نا مفهوم شد و دیگه چیزی نفهمیدم ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

درد ی تو دستم احساس کردم .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بی رمق چشمامو باز کردم.روشنی اتاق چشممو زد . دوباره بستمشون که صدای بم و نااشنایی گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ستوان نادری... ناتاشانادری...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اروم چشمامو باز کردم. با دیدن اون چشماعسلی دوباره قلبم به شدتتپید.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اون اینجا چیکار میکرد . ؟ هر سمتی هم داشت حق ورود به خوابگاه زنا رونداشت. حتما دچار توهم شده بودم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_صدای منو میشنوی ستوان؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نه انگارواقعی بود .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ناتاشا ؟ خواهرت برات بمیره...چشات که بازه پس چرا جواب نمیدی؟ یه چند تاازاون فحشای بد بد تو نثارمون کن بدونیم به هوشی...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ چی میگی مسخره ؟ چیشده؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا_الهی . الهی که من دور اون نوک امپولتون بگردم که معجره میکنه ...الهی که خدا عمر با عزت به خودتو خانوادت بده سردار . ای که من دست اون پدر ومادرتونو ببوسم که هم فرستادنتون دکتری بخونید هم سر دار بشید ...میدونستم که باپارتی بازی این درجه رو نگرفتید .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خدایا این نیوشا چی میگفت .. اعصابم داشتمیریخت به هم نیم خیز شده که بپرسم اینجا چه خبره ..چشمام سیاهی رفت .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

حس کردمزیر دستم خالی شد انگار داشتم از تخت می افتادم که کسی از پشت یقمو گرفت و کشیدعقب.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.گلوم درد گرفت یقمو خیلی محکم کشیده بود تقریبا مثل این بود که از طنابدار اورده باشنم پایین .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هنوزم یقعه لباسم تو دستش بودکه نیوشا گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_سرداردکتر خیلی ببخشیدا . اول خیلی ممنون که نذاشتی خواهرم با مخ بیفته زمین...اما اگهدفعه بعد خواستی جلو افتادن کسی رو بگیری بهتره بازوشو یا کمرشو بگیری نه اینطورخرقه کشش کنی. گناه داره خواهرم ببین هنوز نفسش جا نیومده...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سردار_خواهرتالان خوبه ورشدار ببر . الان چون در حال انجاموظیفه نیستیم میذارم راحت صحبت کنیداما اگه حین خدمت اینجوری بخوای حرف بزنید باید انتظار تنبیه بدتر از مال ژنرالباشید .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشاهمونطور که به من کمک میکرد از تخت بیام پایین گفت:چشم اصلا شماسردارید هر جور میخواید طرفو بگیرید نخوره زمین ...مهم نیست .گوششو بگیرید .موهاشوبکشید ...گرنشو بچسبید هر جور راحتید فقط منو تنبیه نکنید فعلا تا دو ماه شغل شریفخلا روبی بهمون واگذار شده.دیگه قوه تنبیه بدتر و ندارم ...با اجازه سردار دکتر .مارفتیم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از حرفاشون گیج شده بودم . اطرافمو که نگاه کردم دیدم تو درمونگاه پایگاههستیم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هاکان داشت روپوش سفید و از تنش بیرون میاورد و سریع از اونجا خارج شد .جلو تر از ما با قدمهای محکم به سمت خروجی پایگاه میرفت .بازم گذرا نگاهی به منانداخت و ازدر بیرون رفت . برق چشماش تنمو لرزوند .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا_نبینم دست و دلت واسهیه جوجه فوکلی بلررزه که خودم از تو سینه ات میکشمش بیرونو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خام خام میخورمش... تو فقط عشق منی و بس ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

"صداشو عین مردا کلفت کرده بودو این چرندیاتومیگفت..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_شیر فهم شد ضیفه یا نه ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_جذبه ات منو کشته ..گمشو اونورببینم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

حالاتعریف کن قضیه چی بود ؟ من اینجا چی کار میکردم...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا ریز خندید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_خرج داره سر کیستو شل کن تا بگم...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_فردامیریم شهر اون دامن خوشگله رو میخرم واست .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا_اا میخوای خرم کنی . عمرابزارن ما بریم شهر این یکساله رو تو همین پایگاه مهمونیم عزیزم ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ چی میخوایازم ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا_اون گل سرو یادت هست که خاله فخری بهت داد اونو میخوام ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_واقعا عقده ای هستی نیوشا . تو که موهات اونقدر بلند نیست بشه با اونکلیبسا بستش.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا_تو چی کار داری بده من میزارم موهام اندازه مال تو شه ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دست کردم زیر مقنعه ام و کلیبسی که خیلی دوستش داشتم در اوردم دادم بهنیوشا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_بیا کوفتت بشه . زود تعریف کن ببینم چی شده بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا ذوق زده انگاردنیا رو بهش دادند اونو ازم گرفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا_حالا این شد یه چیزی ..جونم برات بگه کهوقتی چشات رفت کله سرت و ولوشدی رو تختت هر چی صدات زدم جوب ندادی . از ترس اینکهتو این کشور غریب بی یارو یاور نشم دست گذاشتم هوار کشیدن."آی خواهرم از دستمرفت..آی یکی به دادم برسه .وووووو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خلاصه همه ریختن دور و برم . یکی از همینخواهرای افغان با دیدن وضعیت سریع ژنرال و خبر کرد اونم به سردا که گویا قبلا پزشکیمیخونده خبر میده . چون دکتر پایگاه مریض بوده و اونشب کیشیک هم رفته بوده مرخصی . این شد که شانست زدو این گل پسر خوشتیپ اومد بالا سرت . وای نمیدونی ناتاشا با اونبازوهای عضله ایش چطور دست انداخت زیر بدنتو بلندت کرد ... وای کوفتت بشه کاش منجای تو غش کرده بودم ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_اااا بزار سرهنگ و ببینم . حالا دیگه از سرهنگ سیر شدیافتادی دنبال سردار . ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا_نه خیرم من سرهنگمو با صد تا مثل سردار جون تو عوضنمیکنم . خوب ادمی دیگه دلش هوس میکنه ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_دلت خیلی بی جا کرده . خوب بقیشو بگو ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا_هیچی دیگه تو رو در اغوش اسلام گرفت و بردت تو قسمت درمونگاه . پرسیدقبلانم اینطوری میشدی. ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

گفتم نه وادا دکتر سردار ..اولین باره میبینم خواهرماینطور ولو میشه .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وای دستای خوش تراششو گذاشت رو پیشونیتو جفت چشاتو معاینه کرد . خلاصه نمیدونم از کجا فهمید مرضت چیه سریع دو سه تا امپول تو هم کرد و اروم برتگردوند تمبون مبارکتو کشید پایین وپشت تپل مپولتو گرفت تو دست و سوزنوتا ته حوالشکرد .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_وای خاک تو سرم باسنمو دید ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیوشا_خاک تو سرت اره چه جورم تازه کلیهم ماساژش داد ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_باچی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با انگشتای مبارکش که پنبه الکلی رو نگه داشته بود ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir
شما به این رمان چه امتیازی میدهید؟
نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.