رمانی که دارای عشق نابیست که خودتون باید بخونید و تشخیص بدید که آیا درسته یا... معماش طوریه که موهای بدن آدم سیخ می شه یعنی گیشا و آریو بهم می رسن آیا عشقون ممنوعه ست

ژانر : عاشقانه، معمایی

تخمین مدت زمان مطالعه : ۲ ساعت و ۵۳ دقیقه

مطالعه آنلاین گیشا
نویسنده : رزا_آریا

ژانر:#عاشقانه #معمایی

خلاصه :

رمانی که دارای عشق نابیست که خودتون باید بخونید و تشخیص بدید که آیا درسته یا...

معماش طوریه که موهای بدن آدم سیخ می شه

یعنی گیشا و آریو بهم می رسن آیا عشقون ممنوعه ست

"می نویسم.

برای قلبی که شکست.

ودستی که دیگرتوان نوشتن ندارد.

و ذهنی که دیگر یارای فکر کردن نداشت.

می نویسم..

ازسرابی که همه هستی ام را به یغما برد.

و از طوفانی که خانه آرزوهایم راویران ساخت.

خانه ای که خراب شد کاخ آرزوهایم بود.

می نویسم.

ازبغض

ازسکوت.

ازهرآنچه باید بشکند

و شکسته شد.

و هنر هیچ بند زنی ان رو بند نزد.

می نویسم.

از دردهای التیام نیافته.

ازبغض های بی صداشکسته.

از خفقان در گلو مانده.

می نویسم.

ازتنهایی.

از خودم

از من.

از دل تنهام.

از افکار نا بسامانم.

می نویسم.

بجز نوشتن چیزی آرامم نمی کند.

تنهایی با دلم انس گرفته.

تنهاییی قدومت بر دلم مبارک باد.

می نویسم.

تا خاطره شود.

می نویسم.

تا از یاد نبرم.

می نویسم.

تا مرحمی باشم روی زخم های قلبم.

می نویسم.

تا با نوشتن.

تسکینی دهم روح بی قرارم را.

می نویسم یکی بود یکی نبود.

یه دروغ کهنه بود.

حرف راست یه قصه بود.

یکی موند یکی نموند.

یکی رفت چه بی وفا.

با دورنگی آشنا

یکی موند با غصه ها.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اون که موند ریشه پوسوند.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دلش و دوری سوزوند.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پشتش و سختی شکوند.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

توی آوار جفا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دل دادش به هر بلا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با همه عشق و صفا.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

راهی شد تو قصه ها..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اون به عشقش نرسید.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هیشکی خوابشم ندید."

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به گل خشک درون دفترش نگاه آخر را انداخته در دفتر خاطراتش را بست.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وقسم خورد، تا به مقصود نرسیده دیگر گشوده نشود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آماده شده روبه روی اینه ایستاد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به تیپش نگاه کرد، مانتو مشکی ساده که هیکل ظریفش را قاب گرفته بود و یک شلوار جین به همان رنگ و روسری ساتن سرمه ای که کمندِ گیسوانش را در خود جای داده، صورت سفیدش را قاب زده بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگاهش آینه را رصد کرده، پوزخند گوشه کرد به لبانش ونگاهش را قفل زد به چشمان مشکی درشتش و گفت:هه شما هم مثل بخت من سیاهید.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از آینه رو گرفته راهی شد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تا از این پس سرنوشتش را با دستان خود و قلم دست خود بنویسد، نه با قلم سیاه تقدیر.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از اتاقش که خارج شد،

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چشمش به همسایه هاش یا شاید تنها آشنایانش افتاد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چقدر خوب بود که در این همه بدی روزگار این همسایه های خوب را داشت.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پنج خوانواده ای که ساکن این خانه‌ی زیبا با معماری سنتی زندگی می کردند.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دو خواهر دانشجو به اسم صنا صبا.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خانواده ی آقا رضا با دختر پنج ساله ی شیطانشان به اسم عسل که همانند اسمش شیرینی هدیه داده بود، با آمدنش به دل مرده ی گیسو.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و دو برادر دقلوی زیبا حسین وعباس.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

که به تازگی خانوادشان را از دست دادند.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وصاحب خانه اش گوهر خانم که یک پیر زن سر حال و خوش مشرب بودو مادربزرگ صبا صنا.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و خودش و ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خودش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شاید اون تنها کسی بود، در آن خونه که تنها بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

" گاهی چقدر

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دلم برایت تنگ می شود...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

می دانی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

می گویم گاهی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اما این گاهی ها

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

عجیب بوی همیشه می دهند"

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بیخیال فکر کردن شده راه پله در پیش گرفته، از آن ها سرازیر شد نگاهش نشانه شد به گوهر که عسل کوچولوی شیرن زبان را به حرف گرفته بود و م*س*تفیض بود از این مکالمه ی کودکانه.قدم هایش را هدف داده کرده به سوی گوهر وگفت: صبح بخیر خاله گوهر.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

گوهر سرش بلند کرده با ان لبخند زیبای طرح انداخته به روی لب هایش، که حتی گذر عمر زیباییش را کم نکرده بود گفت: سلام گیسو کمندم صبح توام بخیر باشه دخترم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لبخندی به این همه محبت خالصانه زده در دل گفت چطور دوریت و تاب بیارم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ولی با صدایه آرومی به گوهر گفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خاله گوهر من دارم می رم بهتون گفته بودم ممکنه خیلی بگذره ولی قول می دم برگردم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

گوهر که باز داغ دوری از محبوبکش تازه شده بود گفت :نمیدونم چرا می ری ولی امید وارم هر جا میر ی خدا پشتو پناهت باشه گل زیبای من.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

واشکش را با گوشه ی چادر گل دارش پاک کرد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دیگر نمی توانست تحمل کند با ب*و*سه‌ی سریعی که به گونه ی خاله ی مادر شده ی این سال هایش گذاشت، از در حیاط با صفای خانه بیرون رفت.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

در کوچه ی باریک خانه چشم چرخانده با قدم های تند خودش را به ایسگاه رسانده سوار اتوب*و*س شد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زیر لب با خودش شعر مورد علاقشه اش را زمزمه کرد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

"می روم خسته و افسرده و زار.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سوی منزل گه ویرانه ی خویش.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بخدا می برم از شهر شما.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دل شوریده و دیوانه ی خویش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

می روم تا که در آن نقطه ی دور.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شست و شویی دهم از رنگ گ*ن*ا*ه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شست وشویی دهم از لکه ی عشق.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

این همه خواهش بی جاه تباه."

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به ایستگاه که رسید، پیاده شد به اطرافش نگاه کرد با آن همه خانه‌ی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بزرگ و ویلایی که دیده بود، به این فکر بود که بازم صفای خانه ی گوهر چیز دیگریست.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

راه افتاده جلوی خانه ی مورد نظرش رسیده ایست کرد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

استرس؟ نه نداشت!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

عصبانی؟ نه نبود!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تنفر؟؟؟...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شاید این تنها سوالی بود که جوابش را در آستین نداشت.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با زبون درازی که داشت هیچ وقت کم نمی آورد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ولی الان باید اعتراف می کرد، به خودش که پیش خودش کم آورده!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نه باز هم به نظرش کم که نداشت هیچ زیاد هم داشت.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زنگ را فشرده پشت به آیفون تصویری ایستاد هیچ وقت دوست نداشت اولین دیدارش از دوربین آیفون باشد این هم تزی بود دیگر.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_کیه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

صدای ظریف زن هم باعث نشد برگردد بی حس بود، خنثی شاید.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باصدایی رسا گفت:مرادی هستم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

در با صدای تیکی باز شد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

داخل باغ که شد، زیبایی باغ هم جذبش نکرد پا تند کرده خود را به در سالن رسانده وارد شد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگاهی اجمالی به آن خانه ی قصر را گویی در چشمانت تدائی کرده قدم اول را برداشته بر نداشته صدای ظریف و زیبای صاحب خانه را شنید .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_خانم مرادی؟ گیسو مرادی درسته؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرش را در راستای زنه همانند صدایش زیبا چرخوانده و گفت: بله

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خودم هستم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زن نگاه عسلی زیبایش را به او دوخته، در دل به این همه زیبایی ظاهری گیسو با ان همه سادگی احسنت گفته، و مهرش به دلش نشسته، لبخندش را روی لب کاشته تقدیم گیسو کمند خاله گوهر کرد و گفت: خوش اومدی منتظرت بودم عزیزم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

گیسوی محو این همه مهربانی ندیده از هیچ کس، جز خاله گوهرش سری تکان دادو زبانش هم بند رفته بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مگر ندید بدیدی هم شاخ و دم داشت!؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به والله که نداشت.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آن زیبای مهربان لبخندش را عمق داده، به سوی گیسو رفته با آن قدم های موزونش دست به پشت گیسو زده گفت :بیا اینجا بشین عزیزم غریبگی نکن. منم همونطور که می شناسی سپهری هستم می تونی دایان صدام کنی.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

گیسو خود را جمع و جور کرده از ان حالت رقت انگیز عقده ی محبت در آمده گفت:خوشبختم دایان خانم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دایان موهای عسلی بلندش که آبشار را گویی تداعی کرده در ذهنت را پشت گوش زده دندان های یکدست سفیدش را بار دیگر به مرحمت لبخندش به نمایش گذاشته.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

گفت: من زیاد وقتت رو نمی گیرم همون طور که در جریانی و تلفنی قبلا گفته بودم، می خوام که طی این یک سال روی همسرم کار کنی قبلا گفتم بازم یاد آور می شم دکترشون گفتن جسما حالش خوبه و دیگه نمی تونه کاری کنه، روحا مریضه، گفت با نشون دادنش به روانشناس بهتر به نتیجه می رسیم واینکه همسرم رضایت نداده به روانشناس و اینه که تو الان اینجایی دکترمولایی می گفت یکی از بهترینایی و از قضا شاگرش بودی، می خوام که این مدت سعیت و بکنی و حدالممکن روانشناس بودنت رو مخفی نگه داری.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چون مطمئنم در اون صورت همسرم واکنش نشون می ده.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چه خوب که کوتاه و مفید حرفش را زد، انگار این زن زیبا هم فهمیده بود که گیسو کمند حوصله اش با حرفه اش اصلا برابری ندارد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعضیا گاهی ابرین گاهی طوفانی،

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ولی انگار این چشمون سیاه همیشه‌ی خدا آسمانش طوفان داشت اخه اورا چه به روانشناسی!؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ان هم دکترایش!؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

او خودش نیازمند امین اباد بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

در این فکر بود که دقیقا چه کسی به این رشته تشویقش کرد؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اری خاله گوهر مگر اصلا او غیر خاله کسی را هم داشت؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وقتی دانشگاه قبول شد، گوهر انقدر اشک شوق ریخت گویی گیسو کمند دختر خودش است و ان روز بود که گیسو یادش ماند که گوهر فقط لقبش خاله است و در اصل مادر تر از هر مادری.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

حرف هایش که با دایان زیبا تمام شد، قرار مدار ها که گذاشته شد دایان قد راست کرد و گیسو را به طبقه ی بالا راهنمایی کرد تا از این پس گیسو دکتر شود برای شوهری که انگار لج کرده با دنیا زبان به کام گرفته و حرف نمی زند تکان هم نمی خورد به قول دکتر مولایی فقط روحش بیمار است، جسم از گیسو هم سالم تر شاید.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چه بازی ها که این زندگی با ما نمی کند گاه باید گفت بس است دیگر تو بردی من نای بازی ندارم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به طبقه ی بالا که رسیدن دایان دست در دست گیسو گره زده لطافت دستش را با این سن چهل و نه ساله به رخ گیسوی بیست و هشت ساله کشیده گفت:اتاق اول اتاق من و همسرم هست اتاق دوم هم مال ....

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بگذریم الان دیگه مال تو سومین اتاق برای پسرم که بعدا آشنا می شی باهاش، اتاق های بعدی هم اتاق مهمان هستن سرویس توی اتاقت هست حالا بیا تا به همسرم معرفیت کنم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

گیسو همان طور که به اطراف نگاه میکرد و که شیش اتاق در کنار هم قرار داشت رو به روی اتاق ها یک سالن بزرگ با یک دست مبل اسپرتو وسایل عتیقه بود؛ را از نظر می گذارند به این فکر کرد که چرا دایان حرفش را خورد و نگفت، که اتاق دوم متعلق به که بود که حال به او رسیده؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اصلا چرا باید در تمام اتاق ها قهوه ای باشد و در آن اتاق صورتی چرک با ستاره های نقره گون؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هوف کشیده دست از این فکر های بیهوده برداشته دنبال دایان پا تند کرد و وقتی دایان وارد اتاق شد. پشت سرش وارد شد و گور پدر ادب که باید قبلش منتظر می شد دایان او را صدا کند، از این پس او دکتر بود و محرم اسرار پس مشکلی نبود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بود؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وارد که شد، با یک اتاق ابی و سفید رو به رو شد که هجده متری بود و متشکل از سرویس خواب سفید و یک کاناپه ی آبی رنگ بود که جلویش یک عسلی مربعی شکل قرار داشت به رنگ سفید یک پنجره که با پرده ی ابی پوشیده شده بود و یک صندلی گردان که رو به روی پنجره بود و قامت مردی تنومند را در خود جای داده بود و مرد با هر بار عقب وجلو رفتن صندلی گندمی های بلند سرش را به نمایش می گذاشت، که آزادانه روی شانه اش رها شده بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و رهی! مردی که این روز ها سخت روحش زخم داشت، زخم دوری فراق.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زخم ظلمی که خود باعثش بود زخم اشک دیدگان عشقش که در خفا ریخته می شد و زخم خندهای تلخ آریو.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

"عاشقم من

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

عاشق تو که عاشق نیستی.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

عاشقی را منع نکن شاید گرفتارش شدی"

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ورهی عاشق بود، عاشق دایانش و

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

انقدر فکری بود که زمان و مکان گم کرده بودو متوجه‌ی همسر زیبایش نشده بود که پشت سرش ایستاده و از دور قربان صدقه ی قدو بالای مردش می شود البته در دلش نه فکر کنید خجالت می کشد از به زبان آوردنش ها؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نه فقط کمی دلگیر است از این مرد که عاشقانه هایش را به تاراج برده و چندیست که انگار حواسش به خانم خانه و عشقش نیست، انقدر نیست که حتی کلمات را هم گم کرده تا نثار این زیبا کند.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و آن طرف تر سیه چشمون محو عشق دویده درچشمان این دایان زیباست، که از نظرش خیلی جالب است بعد از این همه سال و با وجود خاموش شدن این مرد عشق باز هم در چشمان عسلی دایان جولان می دهد وفخر می فروشد به دنیا از بابت داشتن این همسر.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و چه زیباست این همه عاشقانه ی خالص.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

"یار خوبم، آسمان تقدیم تو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

قلب پاک عاشقان، تقدیم تو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بی من از فردا تو رویایی نخواه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

عشق را در عمق قلبم کن نگاه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دفتر شعرم دگر تقویم نیست

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

برگ آن بر بارشی تسلیم نیست

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تا تو را دارم به سر فصل دلم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

قهرمان قصه هات هستم گلم"

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دایان نگاه عاشق از مرد همه ی سال هایش گرفته چشم دوخت به گیسو واین دختر از نظرش چشمان زیبایی داشت ولی عجیب سرد بودند، این گودال های سیاه و چرا این دخترک جووان این همه سرد بود را نمی دانست!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دایان سکوت را شکسته با صدای آهنگینش گفت: گیسو جان ایشون همسر بنده هستن می تونی آقا رهی صداش کنی.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و رهی که صدای ظریف عشقش گوشش را نوازش کرده از جا کنده شدو مثل تمام این سال ها بی روح برگشت وچشم دوخت به غنچه ی شکفته ی لب های خانمش و گیسو را اصلا ندید، انگارکه دایان از این تکان خوردن مردش به شوق امده برق اشک در چشم دوانده گفت :عزیزم خوشحالم که از اون صندلی بالاخره دل کندی اینا همش از خوش قدمی گیسو وای خدایا شکرت و رهی چشمانش جست وجو کرد؛ گیسویی را که نامش نا آشنا بود به گوشش وخدا رحم کند باز گیر این روانشناسان روانی نیفتد که این بار قطعا خون به پا می کند.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ولی چشمش که به دختری ریز نقش و زیبا که در اوج سادگی بود افتاد نگاه بی روحش کمی رنگ تعجب گرفت.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به نظرش این دخترک به دکتران شباهتی نداشت وچه خوب که گیسو این همه کار بلد بود، که بداند باید چگونه عمل کند تا کسی شکی نبرد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دایان که خوشحال و سر خوش از حرکت مردش بودگفت: بزار معرفیتون کنم رهی جان ایشون گیسو دختر یکی از دوستانم که واسه ی کاری به تهران اومده و قرار مدتی مهمان ما باشه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و رو کرده به گیسو گفت :ایشونم همسر بنده آقا رهی هستن.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رهی چشم دوخت به صورت دخترک آشنا شده توسط همسرش که به نظرش هیچ وقت ندیده چشمانش برای لحظه ای رنگ غم گرفت و چقدر این چشمان مشکی گیسو برایش خاص بود، همان حسی که دایان هم عجیب درگیرش بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وگیسو نگاه سیاه مرد را که در ترکیب با ان صورت مردانه و سفید و دماغ خوش تراش و لبهای خوش فرم که به نظر جذاب می امد حتی با داشتن پنجاه سال سن به تماشا نشست و در دل

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

" گفت :شاید ان به که از این ره نروی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

گر برفتی صدماتش پای تو"

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وحالا که رهی قصد دارد با سکوت بازی کند، این کمند گیسو هم راه و رسم بازی شناس می شود هرچند که گرگه این میدان است.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

در اتاق اهدایی دایان روی تخت تک نفره ی صورتی چرک استراحت می کردو چشم می گرداند به دیزاین اتاقی که از نظرش بچگانه بود با آن همه ستاره ی نقره گون در و دیوارش و ان ست خواب صورتی چرک و ان پرده های بلند ستاره دار ومیز توالتی که پر از لوازمی بود که شاید در گوشه ای ترین نقطه ی قبلش حسرتی موج می زد به اندازه ی بیست و هشت سالگیش واصلا هم عقده ای نیست این دختر خدا شاهد است، کلا از این چرت و پرت ها بدش می اید مبادا فکر کنید قضیه ی همان گربه و گوشت است که دستش نرسیده بویش را پیف می کند.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

"در دلم عقده ای هست به اندازه ی همان توپ هایی که در دستان بسکتی ها بالا پایین می شود"

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

واین دل پر کینه را چه به گیسو کمند سیه چشمون ولی نه انگار با فعل ربطی ربطش دادند، که انقدر جمله ی چشمانش سرد شده که گویی داستان زندگی اطرافیانش را فریز می کند.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و وای به راز دلی که بیان نشده یخبندان راه انداخته و بیانش شاید قطبی را در وجودت تداعی کند شاید هم آتشی شود بر دل سرما زده‌ی گیسویی که این روز ها ناجوان مردانه مرد شده، در برابر زندگی و گویی سر جنگ دارد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ودایانی که کنار رهی نشسته درون باغ چشمش درگیری پیدا کرده بود با استخر بزرگ خانه و ذهنش جایی همین نزدیکی ها بود ولی پیش رهی نه گویی تلپاتی حقیقت داشت که هر دو همسر روحشان رفته بود، حول آن کمند گیسوی امده و ان چشمان مشکی جذابش که لوند نبود سخت بود غرور داشت وسرد بود شایدو شاید رازی درونش به تصویر می کشید که تفهیمش برای این زوج عاشق گویی سخت تر از کوه کندن بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و مردی که بعد چند روز ماموریت سخت خسته به عمارت پدری که مثل همیشه در سکوت غرق بود، پا گذاشت و چشمان مشی رنگش باغ را کاوید و شُک زدن انگار به وجودش از بابت وجود پدرو مادری که کنار هم رو به استخر نشسته بودند و انگار در این دنیا سیر نمی کردند که این عزیز کرده ی دل را ندیدن.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و پسر چه شادی در دلش جان گرفت، از وجود پدر ساکت و صامت این سال هایش و که جز پنجره ی اتاق جایی را نمی دید والان در این خرداد ماه دایان در آغوش به استخر خیره بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

"بخاطرهِ تو این همه خاطرهِ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دل من، ته قصمون رسید ته دنیا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

برو برو ،کسی دردم و حس نکرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دیگه هیچ موقع بر نگرد به این دل تنها"

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وانگار گویی برگشته بود این پدر اسطوره ی همه ی سال هایش،و که می دانست جان می دهد برای لبخند نیم بند این کوه مرد که پدرش بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لبخندی روی لب های پسرک امده خستگی فراموشش شده با شوق فراوان به سوی کانون خانواده پر کشیدو این مرد اصلا فهم وشعور انگار ندارد، تا با این سی سال سن بداند نباید مزاحم خلوته مادرو پدرش شود، که بعد از سه سال انگار امروز حال و هوای قدیمشان برگشته همان سه سالی که رهی شُک زده شد و دایان زجر کشید و اریو شکست، از بابات کمر خم شده ی پدرش.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

" برای مردی که تنها رفیقش سقفو دیواره شباشم ابری و دلگیر اونم از دود سیگاره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یه مرده خسته از راهِ که خست ست از زمین خوردن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

که سقف ارزو هاشم خلاصه میشه تو مردن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نخواست باور کنه اینو که رسم روزگار اینه که تنها هم دم شبهاش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یه مشت اهنگ غمگینه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

که عشقش جا زد و رفتو از این غم غمگین ترم میشه کسی که قصه اش این باشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کسی که با یکم گریه با اینا سبک میشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سبک میشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اره دیوونگی کردی ولی مردونگی اینه که جز سقفو این دیوار کسی اشکاتو نمیبینه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همش از خود گذشتن بود که این خاصیت مرده که طعم شور هر اشکی نمک گیرش نمیکرده"

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ولی انگار اریو نمگ گیر این طعم شور شده بود که با اشک و شوق به دست رو شونه های پهن اسطورش گذاشت و اون و از پشت ب*غ*ل زدو اصلا هم مهم نیست که بگویند، با این هیکل گوریل مانند بچه شده.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نه او فقط دلش تنگ است تنگ پدرش هیکلش بزرگ است، بدرک بازو ترکانده هم به جهنم قد دیلاقش هم چشم پوشی می کنیم ولی فقط الان نیاز دارد در آغوش پدرش باشد فرعی جات همه بروند به گور.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

"یک روزقشنگ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یک دل آرام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یک شادی بی پایان

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یک نورازجنس امید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یک لب خندون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یک زندگی عاشقانه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وهزارآرزوی زیبا"

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

امروز روز برآورده شدن آرزو هاست حتی با زبان پدری که هنوز باز نشده، ولی تنگ پسرکش را در آغوش می فشارد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

حتی با چشمان گریان دایان،که در حلقه اشک چشمان پهلوانکش خیرست و حتی با سردی چشمانی که از پشت پنجره این صحنه ها را نظاره نشسته و حسش خنثی است.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به این همه محبت موج زده بین این خانواده و باز هم ته قلبش می سوزد از ناخن حسرتی که گوشه ی دیگر جانش را خراشانده و چرا اون این همه بی کس است دقیقا.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و حتما اگر گوهر را نداشت، تا الان صد کفن پوسانده بود چه برسد به درس خواندن و خانم دکتر شدن.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

گوهر برای گیسو فرشته ی نجات بود وقتی که گیسو آن همه بچه بود درهفت سالگی کسی که گیسو را بدون چشم داشت مانند نوه هایش بزرگ کردو مدرسه فرستادو از دوریش اشک ریخت، گوهر واقعا گوهر بود وقتی که خانواده ی واقعیش هم او را سر راه نهاده بودند و چه بی عاطفه بودند برای ان بچه ی هفت ساله ی زیبا و خدا دقیقا انصاف را که تقسیم کردی خانواده اش خواب بودن آیا؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یا سهم سیه چشمون این ننگ بود در این وادی که خیرش از ما بهترون را چسبیده و ول کن ماجرا نیست.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وخدایا عدالتت همچنان پا برجاست دیگر؟ نکند پارتی بازی کنی ها؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وچه عجیب که در منطق فوق چرت گیسو یک اصل پا بر جا بود اینکه خدا همیشه عادل است، اگر خدا منتقم نشور وسیله اش را به ادم می دهد تا حق گیری کند.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هر چند که این چشمون سیه یک تنه می تازاند و انگار فقط شیره می مالید به سر خود، با این جمله، و کلا در کار هایش، حق گرفتنی است نه دادنی را سر لوح کرده بودو تا منفعت خود بود اعمال می کرد و وای به روزی که منفعتی نداشته باشد دیگر حتی یادش هم نمی آمد این جمله.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ولی همیشه خدا خدا بود در منطقش و گویی فقط همین اصل را درست می داند.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زیر لب شعری را زمزمه کرد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

"اگر هزار غم*س*ت از جفای او بر دل

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هنوز بنده اویم که غمگسار منست

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

درون خلوت ما غیر در نمی‌گنجد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

برو که هر که نه یار منست بار منست"

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و پرده را انداخته دل از ان فیلم سینمایی خانواده ی برتر گرفتو بر روی تخت نشست و وای که چقدر دلش خاله گوهرش را طلب می کردو این دل هم گویی سر کش شده بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و مدیونید فکر کنید، حسادتی کرده به این عواطف خانواده واوفقط فقط دلتنگ است و بدرک اگر باور نکرد کسی، والا دروغ هم که اصلا حناق نیست.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

"نمیدانم چرا بهانه گیری می کند این دل، مبادا کودک درونش فعال شده" گویی واقعا دلش بهانه گیری می کرد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بهانه هایی که هیچ وقت تحقق نیافت بهانه ی یک دوست، بهانه ی یک کوه، بهانه ی یک ب*غ*ل، شاید همه ی این ها در اصل یک آرزو بود،به اسم خانواده ای که هرگز نداشت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

"دل که بهانه گیر شود نه کارش با آبنبات حل است نه با قدم زدن زیر بارانی که هوایش دونفره است فقط یک چیز تسکینش می دهد ان هم رسیدن به بهانه ی دلت"

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و چه بد که دل این کمند گیسو سخت درد دارد درد نرسیدن. و چه بد که هرگز نمی رسد به این دل خواسته.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دست از درگیری ذهنی کشیده لباسش را با یک پیراهن مردانه و یک شلوار راحتی عوض کردو الان فقط استراحت می خواست. تا آرام گیرد این دغدغه ها در سرش، که مدام مانند پتک بر مغزش می کوفت، وبرای امروز کافی بود دیگر.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وقت برای فکر زیاد داشت امروز را طبق گفته ی دایان استراحت می کرد بهتر بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

"خدایا دقیقا برای دل این سیه چشمون کجایی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

میدانم که برای او هم هستی ولی تمنا می کنم بیشتر باش برای این گیسو کمند."

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کلیپس از گیس موهایش باز کرده کمند افشان کرد در هوای گرم خرداد ماه و خدایا فتبارک الله احسن و الخالقین که می گویند برای الانست دیگر؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همین حالی که آبشاری مشکی ول*خ*ت تا زانوان دختری زیبا جاریست و چه رویایی نقاشی کرده ای و واقعا احسنت به این همه نقاش بودنت، ناز شستت که می گویند این است وبست بقیه هر چه باشد مسخره بازی است. گیسو کمند که می گویند الکی نیست خوب این است دیگر تمام و کمال.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کاش می شد زیر دستانت پیانو می شدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با سر انگشتان نازت پُر هیاهو می شدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

"نُت به نُت بر روی قلبم می تپیدی روز و شب

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مو به مو اجرا میان ر*ق*ص گیسو می شدم...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تاکه شب/بو می کشیدم عطر گیسوی تورا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دوست دارم بین موهای تو شب بو می شدم"

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

٭٭٭

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چشمانش را که به روشنی صبح گشود انگار جان تازه گرفت. از هوای مطلوب اتاقش نفسی قرض گرفتو روی تخت دونفره ی آبی رنگش نشست، کلا تمام اتاق های خانه ست آبی سفید بودند به جز...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آه کشیدو ایستاد، به سمت سرویس بهداشتی رفت بعد از شستن دست و صورتش در آینه به چهره اش نگریست شاید تنها کسی بود با وجود چشمان و وموهای بور که به طلایی می زد؛ پوست برنزه ای داشت به طوری که بقیه را به شک می انداخت که شاید سولاریومی در کار بوده.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آری سولاریوم در کار بود اما از نوع خداییش خدا چیزی کم نگذاشته بود برای این پسر، گویی خواسته هنرش را تماما به رخ کشد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چشمان عسلی که از مادرش به ارث داشت ولی کمی متفاوت تر با رگه های سبز رنگ موها و ته ریش بور در کنار دماغی خوش فرم و فکی مردانه زیبا و در عین حال جذاب و همه ی این ها با وجود پوستی گندمی و یک هیکل از نظر خودش ورزشکاری واز نظر پدرش گنده بک با زمینه ی دختر کشی از او پرنسی ساخته بود، به دنبال سیندرلای قصه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چشمکی حواله ی خودش از ایینه کرده،خودشیفتگی را به اوج رسانده بیرون آمد تا سراغ والدین عزیزش رود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

"

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ماندن به پای کسانی که دوستشان داری،

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

قشنگترین اسارت زندگی است..."

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

واسیر والدین شدن چه اسارت زیبایست.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

در راه رو چشمش به اتاق صورتی افتاد وخیره ماند ،اه که چقدر دلتنگ بود و چاره به جایی نمی برد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

داغ دوری سخت بود، حتی با گذشت بیست و یک سال فراموش نکرده بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اصلا مگر می شد فراموش شود؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نشد که بعد این همه سال دوری از خاطر ببرد دیگر.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

"تا تو رفتی گفتن از دل برود هر ان که از دیده رود وبه غصه ناباوری من خندیدن"

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

انگار در دلش را قفل زدند که از دلش که نمی رفت هیچ سروری هم می کرد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پوف کشید به این آشفتن بازار ذهنش و راه نیفتاده در اتاق خاطره ها گشوده شد، گیسو رخ نشان داده به این غرق در تعجب و سیاهی گره زد در عسل نگاه مبهوت مردو این بور کم رنگ دیگر کیست؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

"سرا پا اگر زرد و پژمرده‌ایم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ولی دل به پاییز نسپرده‌ایم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چو گلدان خالی لب پنجره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پر از خاطرات ترک خورده‌ایم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اگر داغ دل بود ما دیده‌ایم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اگر خون دل بود ما خورده‌ایم."

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ودقیقا این دختر به چه اجازه ای در اتاق خاطره هایش بود؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اصلا که بود این سیه چشم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به دخترک گستاخ که این چنین پر تمسخر نگاهش می کرد، نگریست و یک هو انگار قلبش را چنگ انداخت.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

گربه ی وحشی چشمان گیسو کمند که این همه تپشش کم و زیاد می کرد ومگر قلب هم می شود انقدر بی جنبه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

"تا حال کسی گفته بود بازی قلب آخرش ویرانیست یا نه؟"

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و وای به ان روزی که این چشمون سیه بازیگر قلبی شود که...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و اریو تاب نیاورده نگاه گستاخ روبه رویش را چشم گردانده در کاسه و چپ کرد، چشمانش را وچشم غره حرام ان همه خیرگی بی ادبانه کردو گفت:سلام که بلد نیستی، بگو تو اون اتاق چیکار داشتی خانم محترم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

واقعا خنگ بود این پسر که فکر کرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

گیسو کمند شرمنده می شود، از گستاخی چشمان سیاهش.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آخه شرمندگی را چه به این سیه چشمون دو فعل متضاد اند با یکدیگر.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

گیسو سرتا پای اریو را وجب کرده دست اسکنر را از پشت بسته پوزخند بند زده به لبهایش و با کمال وقاحت گفت:تورو سننه کم رنگ خان.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

این دختر نمونه ی بارز بی ادب بود همان ها که مثالشان را می زنیم وادب را از انها یاد می گیرند موادبان این عالم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و اریو خوب منظور کم رنگ جمله ی این بی ادب را فهمیده، که طعنه زد به بور بودنش و حالا انگار خودش با ان چشم وابروی مشکیش شاهکار خلقت است دخترک بی ادب.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

"خنجر که می زنی کاری بزن این خراش ها شکنجه است."

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وچه زبان زهراگینی دارد این گیسو کمند برای نیش زبان زدن به مهربانان.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هر چند اریو هم کسی نیست که حرفی را بی جواب زیر میزی رد کند، چه رسا به نیش زبان شنیدن و دم نزدن ان هم از یک نیم وجبی بی‌ادب.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیشخندی از ان ها که تا ناکجا اباد طرف را جیز می دهند به لب کاشته

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با تمسخر نگاهش گیسو کمند ان همه رو داشته در انتظار استر بوده رانشانه گرفت و گفت:ربطش صاحب خونه بودن منه و اضافی بودن یه کلاغ مزاحم مثل تو.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بوم صدای خورد شدن غرورش را شنید، اضافی بود؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به این کلمه آلرژی داشت او همیشه اضافی بود حتی برای خانواده اش.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

"جای بعضی ها توی کتاب جغرافیا خالیه ، با عنوان “ پست ترین نقطه ی دنیا."

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وچقدر پست بودن همه ی انها که این کمند گیسو را اضافی می خوانند.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ولی خوب دراینجا وضع فرق داشت، الان او همه کاره بود نه اضافی ومی بست دهانی را که اضافه بودنش را پیشانیش بزند وقتی که انقدر به او بدهکارند بابت همه چیز و از امروز به بعد این سیه چشمون طلبکار می شود از همه ی دنیا دیگر نوبت گیسو کمندست هرچه دنیا بازی کرد، به کام خودکافی است حال وقت بازی گیسو رسیده.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و وای به حال بازیکنان این بازی که گیسو راه رسم بازی شناس است و خشن بازی می کند این کمند گیسو.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وفعلا علل حساب حال این زردک را بگیرد به جایی بر می خورد؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چهره پراز خون سردی گیسو خبر از حرس درون نداده، چه خوب که همیشه چهره اش بی تفاوت و چشمانش سرد بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اریو متعجب از این همه ارامش این دخترک و چقدر مرموز بود این میمیک صورت.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وگیسو لب باز کردو باز نیش زد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-صاحب خونه که ندونه کی تو خونش رفت و امد داره مترسکم نیست، چه برسه به صاحب بودن درضمن محض ارضای فضولیت بگم که من دکتر آقای سپهریم یا پدر جناب عالی حالا روشن شدی زردک?

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وبدون توجه به خشم زبانه کشیده در اریو بسمت راه پله رفته و متشخصانه پایین رفت ودیگر وقت موادب بودن است، لجام گستاخی را کشیده رامش کرد در خود و سرکشی هم زمان معینی دارد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

"به بعضیا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

حتی فحشم نباید داد..!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فقط باید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خندید و رد شد...!"

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وحال حکایت این دخترک گستاخ همین است وناسزا گفتن هم حرامش است.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و از این پس می داند باید چطور زبان ان چموش را ببرد، که با پرویی تمام زردک خطابش نکند با آن چشمان زاغیش، هر چه نداشته باشد ولی انقدر جذابیت مردانه دارد که فریبندگی بلد باشد تا دل در سینه ی زیبا رویان مونث بلرزاندو ککش هم نگزد از شکاندن دلشان واصلا چه معنی دارد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

"در دیاری که در او نیست

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کسی یار کسی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کاش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یا رب

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیفتد به کسی کار کسی "

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و حتما یکی باید به این پسرک خودخواه بگوید:"

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دل نشکن مشتی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تهش خاکه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چوب خدا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بی صدا و خطرناکه..."

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تا شاید انسان بودن را منتخب شود و گرگ بودن را بسپارد به گرگان جنگل.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

٭٭٭

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با قدم ها آهسته و بدون عجله به سوی اشپزخانه قدم برمی داشت، که چشمش به زوجی که عاشقانه هایشان را با صبحانه خوردن در کنار یکدیگرغرق شدن در دریای نگاهشان خلاصه کرده بودند و انگار در این مکان سیر نمی کردند افتاد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و خدایا عشق عشق که می گویند این است دیگر؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وثمره ی عشق هم حتما آن زردک است؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پس خدایا چرا او ثمره نشد؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

حتما زمان او پدرو مادرش عشق را کشف نکرده بودند، که او بجای ثمره اضافی نامیده شد و کس که او رو دید حرامی بست به نافش از صدقه سر پدر ومادری که اصلا لایق نبودند این جایگاه را ومانند اشغال با او برخورد کردند.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و خدا نبخشدشان، بابت این ظلم که به این سیه چشمون روا داشتن.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وحال وقت گلایه نیست تاوان ان نامرد ها هم باشد سر جای خود الان وقت نشان دادن جربزه اش است پس صدا صاف کردو با تن دل نشینش شروع کرد: "صبح است ساقیا قدحی پرش*ر*ا*ب کن دور فلک درنگ ندارد شتاب کن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زان پیشتر که عالم فانی شود خراب

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ما را ز جام بادهٔ گلگون خراب کن..."

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_صبح دل انگیزتون خوش.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و با این شعرو صبح بخیر نگاه آن دو عاشق را از یک دیگر بریده لبخند به لبان سرخ دایان بخیه زد و نگاه مشکی رهی را به سوی خویش دوانده، خود را به میز رسانده پرویی پیشه کردو گفت:واسه یه خانم متشخص زیبای گرسنه صبحانه داری دایان جون?

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ولبخند ژکوند نقاشی کرد بر لبانش و این دختر ابدا اخلاقش لوس و شوخ نبوده و نیست واین اخلاق صرفا جهت منحرف کردن ذهن بیمار مرد اسطوره ی آن زردکیست که چند قدم پشت سر این کمند گیسو ایستاده و خدایا چقدر دوست دارد، این دخترک گستاخ و از خود راضی گشنه را مشت و لگدی مهمان صبحانه اش کند و اصلا او را چه به دکتر بودن.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ومدیون است، کسی که ذره ای با خود بیاندیشد او حسد کرده از لبخند زیبای مادروچشمان خیره ی کوهش که این گونه تقدیم این دخترک زاغ شد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وجواب بانوی زیبا روی این خانه که انگار ندانسته تا فیها خالدون پسرک حساسش را سوزاند که گفت:اوه صبح تو هم بخیر دختر قشنگم، بله که صبحانه داریم عزیز جان تا بشینی من هم برات چای میارم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

واریو چه حرصی خورد بابت لبخند نشسته روی لبان این دخترک مزاحم خود شیرینی بعدش که گفت:قربون دست و پنجول طلاییت بانوی زیبا.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

"بعضیا سیاست مندند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعضیا زبون باز

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعضیا هم شیطونن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعضیا هم قلبا مهربونن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اما...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعضیا هیچکدم از اینا نیستن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فقط خوب نقش بازی میکنند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وامان از این دسته ی بازیگر"

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وگیسو دقیقا جزو کدام دسته بود را فقط خالقش می دانست و بس که در ذهن دایان از دسته ی مهربانان بود ودر ذهن اریو مقام زبان باز گرفته بود و رهی او را شیطان می دانست و این دختر چرا این همه چشمانش جذاب است، وخودش جذابست و اخلاقش جذاب است و اصلا چرا این دختر این همه برای او دوست داشتنی است.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وخدا رحم کرده که اریو توانایی ذهن خوانی ندارد که اگر داشت و این همه ذهن مجذوب پدرش را به این دخترک فهمیده بود، قطعا یا از حسادت می مرد یا گیسو کمند را راهی نیستانی می کرد که نی می‌اندازند در آنجا اعراب و وای به حال دخترک بیچاره با این همه حسد این پسرک سی ساله ی لوس.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

صبحانه که با شیطنت های گیسو لبخند های دلبرانه ی دایان و نگاه های خیره ی رهی و از همه مهم تر لوسی بحد اعلا رسانده ی اریویی که لقب زردک را به خود اختصاس داده، از سوی کمند گیسو تمام شد. رهی عزم اتاق را داشت که گیسو زیرکی بخشیده به کلام و رفتارش گفت:توجه توجه آقا رهی و بانوی زیبایش بخاطر ورود یه فروند دختر خوشکل و اس که اینجانب می باشم، امروز باید همگی باهم تو باغ نایس شما جشن بگیریم وگرنه....

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بازم جشن می گیریم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چیه؟ فکر کردید می گم نه من نه شما؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نخیرشم از این خبرا نیست.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و نازکی بخشید به پشت چشمانش، که اریو از این همه پرویی و زیرکی این دخترک گستاخ چشم درشت کرد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

قهقه ی دایان را به هوا رفت، رهی از خنده ی زیبای بانویش لبخندی به لب رانده تعجب همه را برانگیخت.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و گیسو همان گونه که به این زوج می نگریست آوای زیبای صدایش را به رخ کشیده خواند:" گفتم که مجنون می‌شوم، صدبار بدتر

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

گفتی که لیلی می‌شوم، این‌هم به آن در!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

گفتم که بیتابم نکن طاقت ندارم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

می‌سوزد این بیتابیَم هم بال وُ هم پر

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

گفتی که در بی‌تابیت من هم شریکم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

«یک،یک» مساوی، می‌شوی با من برابر!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

گفتم که زیبایان یکایک بی‌وفایند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

گفتی که تهمت میزنی؟ الله اکبر!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

گفتم نمی‌خواهم برو، این عاشقی را

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

گفتی که کفران میکنی، بر عشقْ کافَر؟!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مجنون شدم، لیلی شدی، افسانه سر زد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خوشبختی آمد پشتِ در، م*س*تانه زد در

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من آسمان‌ها را به عشقت فتح کردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

در کهکشان‌ها عشقِ ما شد عشقِ برتر!"

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وبرترین بود انگار عشق این زوج جذاب که که هر دو با فراغ بال لبخند بخیه زده بودند به لب هاشان و آوای شعر گیسو را به جان می خریدند و هیچ کس نمی دانست، این خانواده چقدر مشاعره را دوست دارند وقتی که رهی با ان ولوم دایان کش شعر می خواند در شب های بارانی ونو بهارانه می شکفت در دل عاشق دایان.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خدایا اسطوره ها هم می شکنند نه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پس چرا اسطوره ی اریویی که با حسرت خیره ی لبخند لبان این اسطوره ی تمام این سی سالگیش است انقدر شانه خمانده؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خدایا لبخند اسطوره اش را جاودانه کن، برای دل این پسرک مرد شده ی این روزها تا کمی دل اهل این خانه هم شاد گردد و پاقدم گیسو خیره بودنش به چشم این پسرک بور هم آمده، انگار که شمشیر دشمنی غلاف کرده خره شیطان را پیاده شده اسب دوستی زین کرد و لبخند هدیه داد به صورت زیبای گیسو و شاید کمی مشاعره بد نباشد برای تازه کردن خاطرات پس تب شعر گیسو را دزدیده شروع کرد، با آن صدای مردانه و جذاب به خواندن و اصلا مهم نبود قوانین مشاعره که با اخر شعر گیسو شعر بگوید مهم فقط این بود که دلش لبخند می خواست از نوع اسطوره اش و چشمان برق زده ی مادرش و از خدا چه پنهان کمی هم، هم کلامی با دخترک گستاخ خوش قدم امروزش واصلا هم این دل خواسته ی آخرش مهم نیست بدون منظور است.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

" ای دل نمی دانم چرا عمری است لالت کرده اند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

در خلوتی با آینه غرق سؤالت کرده اند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پرواز هم افسانه ایست ای مرغ زخمی سالهاست

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

این دانه های در قفس غافل ز بالت کرده اند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از موج های سرکش دریا دلت جا مانده است

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یا ماسه های گرم ساحل بی خیالت کرده اند؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دیگر عروس گریه در چشمت نمی ر*ق*صد چرا؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

محتاج حتی قطره ای اشک زلالت کرده اند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ای باغ حاصل سوخته، این دیم کاران حسود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

محتاج حتی یک سبد احساس کالت کرده اند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تنگ بلور دوره ی پارینه سنگ عاشقی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

این باستان کاوان چرا آخر سفالت کرده اند؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بر خاک ایلت مانده ای ، فرصت برای کوچ نیست

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ای اسب سرکش عاقبت افتاده یالت کرده اند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هرگاه فرصت بود تا عاشق شوی چون آینه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زنگارهای فاصله در آه چالت کرده اند"

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

این زردک انگار استعداد های دیگری جز حرف مفت زدن هم دارد و اگر پیش خود اعتراف کند صدایش زیباست، خیلی بد می شود؟؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شاید ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نه اصلا هم زیبا نیست فقط شعر قشنگی را انتخاب کرده، آری این است.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ولی اشکالی ندارد کمی مشاعره دارد؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پس گیسو هم قواعد مشاعره را به شاهی حساب نکرده شعری در جواب اریوی منتظر خواست به زبان براند، که دایان پیش دستی کرده چشم به مردش دوخته شروع کرد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

" نشستہ روے این میز و عذابم را نمے بینے

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تو را تا اوج این قصہ خودم آوردہ ام یا نہ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بہ این لبخند زیباے تو معصومانہ مے خندم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خبر دارے تو از آہ پس از هر خندہ ام یا نہ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

قلم را دست مے گیرم، خجالت مے ڪشم از تو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تو مے فهمے ڪہ از عطر تنت آڪندہ ام یا نہ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خودت رابردے و رفتے ...من اما عاشقت ماندم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

حسابم ڪن همین حالا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ببین نگاهے ڪن بہ بالا و بگو در گوش من آیا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ڪسے مے دید از بالا ڪہ من هم بندہ ام یا نہ؟"

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وای بر دل رنجیده ی این بانو که قصدش مشاعره بود و نا خود اگاه شعر نخواند، داغ دل از قلب عاشقش بیرون ریخت و خدایا برای دل این زن کجایی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

انقدر حرف دل شعر شده اش سوز داشت تا ابری کند چشمان مردی را که این سالها عجیب احساس و زبانش خاموش شده انقدر سوز داشت، تا پسرکش را روانه ی باغ کند ولی انقدر سوز نداشت تا چشمان سرد گیسو را نرم کند با تمام شیطنت و شیرین زبانی صبحش لحظه ای چشمانش گرمای خرداد را ندزدیده بود وچرا این همه یخبندان؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

"تو را لای کدامین دفتر عمرم بخشکانم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تو را کنج کدامین پاره قلبم؟ نمیدانم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir
شما به این رمان چه امتیازی میدهید؟
نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.