دختری به اسم یسنا که مهربون و با اصل ونصبه. پدر ومادرش به یه مسافرت کاری میرن سی روزه .. یسنا طی یه سری نقشه هایی که براش میکشن سوال اینجاست این مسافرت سی روزه نقشه ست یا؟ .... بقیشو خودتون بخونین امیدوارم خوشتون بیاد

ژانر : پلیسی، عاشقانه، اجتماعی

تخمین مدت زمان مطالعه : ۴۸ دقیقه

مطالعه آنلاین اونی که عاشقم کرده
نویسنده :‌گل رز‌

ژانر :‌عاشقانه . اجتماعے/‌ پلیسی..

خلاصه:

دختری به اسم یسنا که مهربون و با اصل ونصبه. پدر ومادرش به یه مسافرت کاری میرن سی روزه .. یسنا طی یه سری نقشه هایی که براش میکشن سوال اینجاست این مسافرت سی روزه نقشه ست یا؟ .... بقیشو خودتون بخونین امیدوارم خوشتون بیاد

♪رفیقم چی بگم؟ بارونه حالم..

مثل؛ اشکای من رو شونه ی تو

میترسم سر بذارم روی دستات..

یهو سقفش بریزه خونه ی تو..

یه وقتایی چه قدر کم میشه مرحم..

همون وقتا که درد دل زیاده..

یه وقتایی میخای دیوونه باشی..

میبینی توی شهر عاقل زیاده..

جدایی با جدایی فرق داره..

یکی با عشق اومد خسته تر رفت..

یکی اونه ؛ که من از دست دادم..

گمون کردم خودش از دست من رفت..

گمون کردم خودش از دست من رفت..

شکستن باشکستن فرق داره..

گاهی بغضت شکسته چکه میشی.

گاهی سنگی به شیشت میزنن که

با هر تکه هزاران تکه میشی

با هر تکه هزاران تکه میشی..

چقدر خالی شده آغوشم از عشق مثل کوهی که از یک دشت میره

همین آهوی زیبای تو بیشه زمستونم اگه برگشت میره..

میرم دنبال رد پایی در برف میبینم آب شد..

جاری شده رود..

دلم تنگه برای هرچی که نیست..

دلم تنگه برای هرچی که بود..

جدایی با جدایی فرق داره..

یکی با عشق اومد خسته تر رفت ..

یکی اونه که من از دست دادم ..

گمون کردم خودش از دست من رفت..

شکستن با شکستن فرق داره..

گاهی بغضت شکسته چکه میشی..

گاهی سنگی به شیشت میزنن که..

با هر تکه هزاران تکه میشی..

با هر تکه هزاران تکه میشی..

♪علی زند وکیلی .جدایی♪

-‌ ببخشید خانم سیدی ؛ بابام نیست؟

خانم سیدی:‌نه دخترم پدرتون جراحی داشتن. احتمالا امروزو بیمارستان بمونن

-‌ باشه ممنون. خدافظ

خانم سیدی:خدانگه دارت دخترم..

ببین مثلا میخاستیم بابا رو ببینیم هاا

اما مگه این شغلش میذاره؟

هوووف کی گفته کسایی که بابا مامانشون پزشکه دیگه خیلی خوشبختن؟ مثلا منی که بابام جراح قلب و مامانم دندون پزشکه به کجا رسیدم؟

همه چیز که پول نیست

مهم آرامشه که الحمدلله من ندارم

خخ بگذریم

اسم من یسنا ایزدی.امسال سال چهارم یعنی پیش دانشگاهیم و رشتمم تجربیه. به اجبار بابام و همچنین مامانم تجربی خوندم. البته دلم میخاست انسانی بخونم ولی خب..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خلاصه جونم براتون بگه که..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

♪♥️من همونم که دیوونه میشه برات

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اونکه داره نفس میکشه تو هوات

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اون که دلش باته

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

عاشق دنیاته

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پات نشسته تو دنیا تا دنیاس باهاتـــــــ♪

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-‌ الو جانم مامان

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-‌ سلام یسناجان کجایی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-‌ اومدم بیرون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-‌ بیا خونه بدو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-‌چشم مامانی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

الهی قربون مامانم برم من

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به خونه رسیدم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-‌سلام به اهالی خونه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-‌باباو مامان:‌علیک سلام دخترم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مامان:‌یسنا بشین میخایم باهات صحبت کنیم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من :‌بفرمایید .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بابا:‌ببین یسناگلی؛ خودت میدونی کار ما چطوریه و هفته اینده منو مامانت باید برای دوره بریم آلمان . تو اینجا میمونی. یعنی نمیشه تورو با خودمون ببریم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:‌خب اوممم یعنی زیاد اونجا میمونین؟ من حوصلم سر میره(‌خداییش از تنهایی تو خونه میترسمااا اما خب اگه اینو بگم میگن نگا جوجه رو خخخ)‌

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مامان:‌سی روز شایدم کمتر اونجا باشیم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:‌باشه خب کی میرین به سلامتی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بابا:‌همین اخر هفته پنج شنبه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خب امروز که دوشنبه ست تا پنجشنبه میشه سه روز. هوففف کی تحمل میکنه سی روز خونه تنها باشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مخصوصا من که بی نام و نشونم خخ نه عمویی نه خاله ای نه عمه ای نه دایی هیچی ندارم هیچی .فقط یه بابابزرگ داشتم که اونم بچه بودم فوت کرد به همین سادگی به همین خوشمزگی. ههه زده به سرم جدیدا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

حوصلم سر رفته بود بخاطر همین رفتم سراغ کتابام . خیر سرم پنج ماه دیگه کنکور دارم . اما انگار نه انگار

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فیزیک رو توی چهل و پنج دقیقه جمع بندی کردم تو نیم ساعتم تستاشو زدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خب میریم سراغ زیست شناسی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

عخیششش اینم تموم شد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هههه همچین آدم زرنگی ام من

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

واقعا فک کردین من درس خوندم؟ خخخ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من کی درس خوندم که بار دومم باشه؟ چون به رشتم هیچ علاقه ای ندارم پس نتیجه میگیریم حس درسخوندن نیست

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به قول نگین دوستم که من اگه درس نخونم و کار نکنم و.. هیچ وقت از گرسنگی نمیمیرم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پنجشنبه نیز ارام ارام آمد خخ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

الان تو فرودگاهم. نیم ساعت دیگه بابا مامانم میرن آلمان

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از یه جهت دلم گرفته از یه جهت دیگه میگم برمیگردن اما نمیدونم چرا دلم شور میزنه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مامان:‌خب یسنا. دخترم ما داریم میریم. مراقب خودت باشیاا درساتو بخونیاا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من :‌چشم مامان هرچی شما بگین

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با مامان و بابا رو بوسی کردم و اونا هم رفتن و تمامــ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یه تاکسی گرفتمو اومدم خونه از اونجاییم که خیلی گرسنم بود یه تخم مرغ برداشتم با گوجه املت درست کردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از جو خونه یه کوچولو میترسیدم چون هوا تاریک بود و خونه هم ساکت. تلویزیون رو روشن کردم. خب شبکه یک که هیچی نداره . دو که هیچی نداره. سه فوتباله دوس ندارم. چهارم که کسی نگا نمیکنه خخ پنجم ندوسسس

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

?, [۲۳.۰۳.۱۸ ۲۲:۳۶]

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شبکه شیش هم داره بحث هواپیمایی رو میکنه که از رادارش خارج شده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شبکه هفت هم دارهــــــــــــــــــــــــــــــــ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چی؟ هواپیما؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

گوینده خبر:‌ چندی پیش مطلع شدیم که هواپیما از رادار خارج و ناپدید شد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

..........................

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دیگه هیچی نشنیدم و تاریکی مطلق...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سه ماه از اون سقوط هواپیما میگذره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وقتی از خواب بیدار شدم وسط فاتحه بودم اولش باورم نمیشد وقتی عمو منصور(‌وکیل بابام)‌ بهم گفت چه اتفاقی افتاده واقعا دلم میخاست اون لحظه بمیرم و اتفاقات از اون بد ترم اینکه...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اینکه بابام کل اموالشو قبل از مرگش به امور خیریه داده و یعنی این خونه ای که منم به تنهایی زندگی میکنم تا اخر همین سال باید خالی کنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نمیدونم چرا اینطور شد؟ چرا مامان رفت؟ چرا بابا رفت؟ چرا من باید بدبخت و آواره شم؟ چرا همش به چشم بچه یتیم منو نگاه میکنن؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کسی که تا سن چند ماه پیش همه رفقاش میگفتن بهش بچه پولداری و خوشبختی الان چرا نه پول داره نه هیچی؟ الان طعم بدبختی و بی پولی رو دارم میچشم و میفهمم این آدمایی که واقعا زیر خط فقرن چی میکشن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آره من یسنا ایزدی از خونه پدرم فقط یه سرویس طلا و لب تاب و یه گوشی واسم مونده با چند دست لباس.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

حتی وسایل این خونه رو هم حق ندارم دست بزنم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با خودم میگم کاش اصرار میکردم منو هم به المان ببرن. شاید منم الان اینقدر سختی نمیکشیدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یه دختر هجده ساله تنها. بدون خانواده. بدون پول. بدون سرپناه. بدون داشتن هیچ کس و کاری ؛ توی شهر تهران اونم به این بزرگی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خدا جونم؟ میدونم منو میبینی صدامو میشنوی درکم میکنی. کمکم کن نذار نا امید شم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-سلام اقا ببخشید روزنامه نیازمندی رو بهم بدین لطفا.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فروشنده:بفرمایید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-‌ممنون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خبببب اومممم میریم سراغ روزنامه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اولی یه منشی واسه مطب میخاست

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دومی باغبون واسه باغش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سومی پرستار بچه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چهارمی هم...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خب به همین اولی زنگ میزنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-‌الو بفرمایید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- سلام . ببخشید اگهی زده بودین تو روزنامه بخاطر همین بهتون زنگ زدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مرد‌:‌بله . امروز ساعت سه عصر تشریف بیارین

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-‌حتما ممنون. خدافظ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وااا مرتیکه از خودراضی اصلا خدافظیم نکرد واه واه واه چلغوزززز

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اوه عجب ساختمان شیکی اوه له له. هــه یسنا حتما با این مدرک دیپلمت قبولت میکنن.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وجدان:‌ ناامید نباش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:‌عه؟ وجدان تویی؟ خخ یه سالی میشه نمیبینمت.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وجدان:آره تو رمان قبلیت سراغت اومدم اما هی میزدی تو ذوقم .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من :‌خخ امان از دست تو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وجدان:‌اره دیگه با ادب شدیم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همین طور مثل دیوونه ها داشتم با خودم میخندیدم و خوش بش میکردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یهو در اسانسور باز شد یه پسره کت مشکی شلوار پیرهن مشکی اومد تو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ینیااااا غرور از سر و روش میبارید ولی خیلی خوشگل بودااا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگاش کردم یه پوزخند زد. واااا مردمم مشکل دارنا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اسانسور وایساد منم پریدم بیرون و یه زبون واسه پسره در اوردم خخخخ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رفتم شرکت سامان واسه استخدام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خدا کنه قبولم کنن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من :سلام خانوم.ـ من ایزدی هستم . صبح بهتون زنگ زدم .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

منشی:‌یه لحظه.. اها واسه استخدام اومدین؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من :بله.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

منشی :‌یه چند لحظه صبر کنین رییس بیاد باید مدارکتون رو ببینه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من : باشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همون پسر اسانسوریه اومد تو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پسر اسانسوری:‌سلام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

منشی :سلام اقای رییس

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

جااااااننننن رئیسسسسس؟ یا حسین فاتحم خوندس . ینی این رییسه؟ وای بدبخت شدم. خدا خفت کنه یسنا ببین چیکار کردی با خودت؟ کم دنبال کار گشتی و کار نبود؟ کم بدبختی کشیدی تواین سه ماه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ای بابا چرا من زبون درازی کردم اخه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وجدان:اصلا حقش بود . اون چرا پوزخند زد؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من :اخه وجی جونم من الان کارم پیشش گیره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وجدان:‌به درک دیگا فوقش میری خدمتکار خونه مردم میشی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من :‌مرضضضض همینم مونده برم خدمتکار خونه مردم بشم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

منشی:‌خانم. بفرمایید برین اتاق رییس

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

...اصلا نفهمیدم اون پسر اسانسوریه کی رفت ... از بس با وجدان سر و کله میزنم... هووووف

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من :‌ باشه ممنون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بسم الله الرحمن الرحیم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یا خدا قبولم کنن .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

در زدم و رفتم داخل

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

‌من:‌سلام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پسر اسانسوریه:‌ سلام بفرمایید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:ایزدی هستم . صبح واسه استخدام باهاتون تماس گرفته بودم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پسره اسانسوریه:‌بله میدونم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

(ببین چ بی ادبه منو سر پا نگه داشته خخ)‌

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

‌پسره اسانسوریه:‌خب خانوم. فکر کنم سنتون خیلی کم باشه .اشنایی با کامپیوتر که دارین؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:‌بله

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پسر آسانسوریه:‌زبان انگلیسی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:‌تقریبا بلدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پسر اسانسوریه:‌مدرک تحصیلی..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یه نفس عمیق کشیدم (‌نترس یسنا نترررس)

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-‌ دیپلم دارم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پسره:‌ببخشید چی چی دارین؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:دیپلم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پسره:خانوم ایزدی شما مارو مسخره کردین؟ حداقل سطح سواد برای استخدام شدن لیسانسه اونم تازه کم کمش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:‌خب من دیپلم دارم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پسره با داد گفت:‌خب منم اعصاب ندارم خانوووووم بیرررون لطفا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دیپلم داره واسم هه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بغض به گلوم هجوم آورد. این چندمین باره که بخاطر این دیپلم لامصب منو مسخره میکنن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اصلا چه ربطی به مدرک داره؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کامیپوتر بلدم. زبانمم خوبه.. تو حساب کتابم مشکلی ندارم. اینا چرا اینطوری میکنن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وجدان:‌یسنا غصه نخور بریم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:اره بریم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یک ماه دیگه باید خونه رو تخلیه کنم . هنوز

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

?, [۲۳.۰۳.۱۸ ۲۲:۳۶]

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

م کار پیدا نکردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

حتی برای پرستار بچه شدن هم فوق لیسانس پرستاری میخان هوففف

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فقط یه خدمتکاری مونده . واقعا دیگه خسته ‌شدم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باید برم سراغ کارای مستخدمی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زنگ خونه یا بهتره بگم زنگ کاخ رو فشار دادم . امروز اومدم واسه استخدام شدن مستخدمی تو یکی از این خونه پولدارای زعفرانیه. میترسم واسه مستخدمی هم مدرک دکترا بخان والا بخدا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-‌ بله؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-‌ سلام خانوم. تو روزنامه نیازمندیها مطلع شدم نیاز به مستخدم دارین

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خانومه:‌بله. تشریف بیارین بالا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بسم الله گفتم و داخل رفتم اوههه چه خونه ایییی طرف راستش آلاچیق بود و چمن و فضای سبز. طرف چپش هم استخر. به این میگن خونه او له له ((‌یه کاخ رویایی رو تو ذهنتون تصور کنین. اره اره همون خخخ)‌

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

درو زدم و رفتم داخل

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خدمتکار :‌سلام خوش اومدین الان خانوم میان

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من :‌سلام ممنون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بلاخره خانوم خونه از پله ها اومد پایین

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بنظر میرسید خانم مهربونی باشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خانوم مهربونه:‌سلام دخترم بفرمایید درخدمتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من ‌:‌ سلام خانوم ببخشید واسه اگهی تو روزنامه زده بودین مزاحم شدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خانومه معلوم بود تعجب کرده یه نگا به سر تا پام انداخت . حقم داشت چون این لباسای مارکی که من پوشیدم فک کنم حقوق سه چهار ماه یه مستخدم باشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خانوم مهربونه گفت:‌ اما دخترم . فکر نمیکنی واسه این کار خیلی جوونی ؟ تو الان باید درس بخونـــــــ......

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:‌میدونم خانوم. اما واقعا به این کار احتیاج دارم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خانومه:‌ببینم خونه داری؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرمو پایین انداختمو گفتم:‌نه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خانومه:‌پس باشه میتونی اینجا بمونی اما به شرط اینکه به تمام کارها به خدمتکارای اینجا کمک کنی. فرداشب یه جشن خونمون برگزار میشه. میخام همه چی عالی باشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من :‌باشه چشم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خانومه یکی از خدمتکارا رو صدا زد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-‌ زینب. یسنا رو راهنمایی کن تو اتاقش . بهش لباساشو بده که بپوشه از همین الان کارا رو یاد بگیره.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زینب:‌چشم خانوم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زینب:‌بیا یسنا جان اینجا میشه اتاق منو تو.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:‌مرسی زینب . لباسامو کجا بزارم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زینب:‌میتونی بزاری تو اون کمد. دوتا از کشوهاش خالیه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:‌دستت درد نکنه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زینب:‌راستی یسنا . فوضولی نباشه اما تو اصلا سر و ریختت به مستخدم خونه نمیخوره. چند سالته؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:‌ ‌هجده سالمه. تو چند سالته؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زینب:‌من بیست سالمه... وای یادمون رفت لباساتو بپوش بریم آشپزخونه کارهارو بهت یاد بدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:‌لباسا کجان؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زینب:‌ فایل سوم رو باز کن . یه تونیک سفید هست با روسری مشکی . همونو بپوش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من :‌باشه ممنون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زینب:‌خواهش عزیزم۰‌ من بیرون منتظرتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زینب بنظرم دختر خوبی به نظر میرسید و میشد بهش اعتماد کرد. چون از دوستای خودمم خبر ندارم زینب میتونه یه دوست باشه برام.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد از اینکه لباسامو پوشیدم رفتم بیرون. زینب در اتاق منتظرم بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زینب:‌ بریم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من :‌ بله

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زینب :‌ ببین یسنا . اینجا یه سری قوانین خاص خودشو داره. خانوم خونه خودش که مهربونه. شوهرشم همینطور. دخترشم شیراز زندگی میکنه و فردا واسه مهمونی میرسه. ولی پسرشون...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:‌پسرشون چی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زینب:‌پسرشون یه خورده بد اخلاقه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:‌هوووووف ادمای بداخلاقو نمیشه تحمل کرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زینب:‌اره . پس به پروبالش نپیچ و هرچی گفت تو گوش نده باشه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:‌باشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زینب:‌خب دیگه بریم سراغ کارهای خونه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:‌اممم زینب چیزه. راستش من تاحالا هیچ کارِ خونه ای رو انجام ندادم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زینب:‌ یعنی هیچی نمیدونی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من :‌ نه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زینب:‌اشکال نداره یادت میدم. نگرانی نداره که

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ببین تو اگه بتونی غذاهارو تزئین کنی عالیه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و زینب تمام فوت و فنهای اشپزخونه رو بهم یاد داد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

امشب مهمونیه. انگار پسرشون شرکتشو افتتاح کرده بخاطر همون میخان جشن بگیرن.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هوووف این پولدارام چه حوصله ای دارنا. هرروز مهمونی هرروز جشن ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وجدان:‌ نه که خودتون کم جشن و مهمونی میگرفتین؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

راستش حق با وجدان بود. داره کم کم یادم میره که پدرم یکی از سرمایه دار های این شهر بوده. داره یادم میره که من یسنا ایزدیم... هووف کی بودیمو چی شدیم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بلاخره جشن شروع شد. این پسرشونو من تاحالا ندیدم. اما اونطوری که زینب تعریف میکرد انگار خیلی آدم بداخلاقیه..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-‌ خدمتکااار ـ خدمتکاااار

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من :‌ با منی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دختره:‌ نه با مامانت بودم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اسم مامانمو که آورد بغض به گلوم چنگ زد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من :‌شما حق ندارین توهین کنین خانوم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دختره:‌ زر نزن بابا . یکی از اون آب میوه ها رو بده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من :‌بفرمایید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دختره :‌ ایییش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وااا مردمم مشکل دارنا..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نمیدونم سر اون یسنا قبلیه چی اومد؟ کسی که معاون و مدیر مدرسه از دست شوخیا و شیطونیاش امون نداشتن اما حالاـــــــ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زینب:‌ یسناااا نگاه کن. اون پسره همون بداخلاقس که بهت گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرمو برگردوندم و یهو...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وااا. این که همون پسر آسانسوریس. این اینجا چیکار میکنه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:‌ زینب این پسره کیه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زینب:‌ واا یسنا؟ حالت خوبه؟ مگه نمیگم این همونیه که بخاطرش جشن رو گرفتن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

واییی خدا ینی اینجا خونه ی پسر اسانسوریس..؟...؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دست یه دختری هم تو دستش بود انگار میخاست از دست دختره فرار کنه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ای بابا. من چیکار کنم این پسره منو نبینه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باهم رفتن نشستن رو مبل.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هووف باید شربتا رو ببرم...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

?, [۲۳.۰۳.۱۸ ۲۲:۳۶]

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بسم الله گفتمو رفتم. اصلا به درک بزار منو بشناسه مگه دیگه واسم آبرویی مونده؟ تا کی خودمو باید مخفی کنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شربتارو بردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-‌ بفرمایید..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آریا(‌ همون پسر بداخلاقه)‌ اولش یه نگاهی بهم انداخت و بعد چشاش از فرط تعجب گرد شد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دیگه هیچی نگفت و اون دختر نفله ی کنارش بردش وسط باهم برقصن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لباس دخترای اینجا رو اگه نگم بهتره °°

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

~

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پسر خاله ی آریاکه اسمش ماهان بود برعکس ماهان بود. ینی ماهان خیلی مهربون و مؤدب بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خلاصه اون مهمونی کذایی هم تموم شد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اریا :‌ خدمتکار؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من :‌ من اسم دارم آقا. خدمتکار چیه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اریا:‌خب مگه خدمتکار نیستی؟ (‌‌+‌پوزخند)‌

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:‌هستم اما خبـ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اریا:‌پس دیگه چیزی نگو خانم ایزدیه خدمتکار

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعدشم هرهرهر خندید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعدشم اخم کرد واا مردمم مشکل دارنا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ماهان:‌ببین خانم خدمتکار ایزدی . بار اخرت باشه جلو چش پسر خاله من بیای چشماتو در میارم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من شبیه همون استیکر معروفه شدم همون که دهنش یه خطه?

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:‌ جسارت نباشه جناب . اما من هیچ کاری نکردم. درثانی ایشون خودشون بامن هم صحبت شدن.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خواستم برم که دستمو گرفت و پیچوند گفت:‌اخطار رو دادم خانم کوچولو حواست باشه وگرنه بد برات تموم میشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رفتم تو اتاقم. زینبم فهمید حالم خوش نیست دیگه هیچی نگفت. هدفونمو به گوشیم وصل کردمو آهنگ مورد علاقمو پلی کردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

♪♥️

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

‌‌لالا کن دختر زیبای شبنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لالا کن روی زانوی شقایق

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بخواب تا رنگ بی مهری نبینی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تو بیداری یکه تلخه حقایق

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تو مثل التماس من میمونی...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

که یک شب روی گونه هاش چکیدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرم گرمه نوازشهای اون بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

که خوابم برد و کوچش رو ندیدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

حالا من موندمو یه کنج خلوت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

که از سقفش غریبی چکه کرده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تلاطم های امواج جدایی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زده تا شونمو صد تکه کرده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دلم میخاست پس از اون خواب شیرین

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دیگه چشمم به دنیا وا نمیشد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

میون قلب متروکم نشونی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دیگه از خاطره پیدا نمیشد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

صدام غمگینه از بس گریه کردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ازم هیچ اسم و هیچ آوازه ای نیست

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نمیپرسه کسی هی در چه حالی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خبر از آشنای تازه ای نیست...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به پروانه صفتها گفته بودم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

که شمعم میل خاموشی من نیست

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پرنده رو درختم اشیون کن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

حالا وقت فراموشی من نیست

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

√‌آهنگ لالایی. علی زندوکیلی ♪♥️

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تا خود صبح گریه کردم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

حالم گرفت از روزگار

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از آدماش..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

‌ ∞‌ من حلزون وار زندگے میکنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خسته از امید هاے واهے

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خسته از دوست داشتن هاے کذایے ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خسته از دوستداشتن هاے کسانی ک..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از خون و تبار مݩ نیستند..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مــن خستہ امــــ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از اینکه کــــــرم شبتاب را

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فانوس دریایے بدانم... ∞

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دوباره روز از نو روزی از نو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یه هفته از اون مهمونی میگذره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تو این یک هفته آقا ماهان همش میاد سر میزنه همش یه جوریه. میگم مردمم مشکل دارنا.. وجدان میگه نـــہ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

والا بخدا.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

این آریا هم کلافه ام کرده؛ همش تیکه میندازه همش دیوونه بازی میکنه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

امشب تولد ماهانه. میخان تولد رو تو یه رستوران برگزار کنن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دیگه امشبو میشینیم میکپیم. هووف. این مهمونیای اینا تمومی نداره . البته اوضاع مالیشون مثل اوضاع مالی بابای منه ـ اما خب مهم اینه الان اونا پولدارن و من نه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

داشتم به گلهای باغچه اب میدادم؛ ماشین ماهان اومد تو حیاط

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ماشینش از این هیوندا مدل ix55 ماشینش قشنگه دقیقا مثل ماشین بابای منه ـ فقط مال بابای من سفید بود این مشکیه..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ماهان: ‌سلام یسنا خانوم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:‌سلام آقا ماهان خوب هستین؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ماهان:‌ممنون به خوبی شما امممم راستش امشب تولدمه خواستم دعوتتون کنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:‌ ببخشید آقا ماهان . تولدتون مبارک. اما خودتون میدونین کار داریم نمیتونم شرکت کنم باید مشغول خونه تمیز کردن بشیم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ماهان:‌ نه امکان نداره. یه امشبو به خالم میگم کاری نداشته باشه شما بیاین.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:‌ حتی اگه خانوم اجازه بده فکر نکنم آقا آریا بذارن.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ماهان:‌ آریا رو بیخیال شو. من دعوتت کردم و شمام میای.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعدشم کارت دعوتو گرفت سمتم. منم گرفتمش حین اینکه گرفتمش دستم به دستش خورد عین برق گرفته ها دستمو عقب کشیدم کارت افتاد زمین.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

جفتمون خم شدیم کارتو برداریم . کله جفتمون خورد بهم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من :‌ ببخشید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ماهان :‌ خواهش میکنم. خب دیگه من برم. امشب حتما تشریف بیارین .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من :‌ باشه چشم. مرسی که دعوت کردین

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ماهان :‌خواهش میکنم. به امید دیدار

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من :‌خدانگهدار.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ای بابا . حالا که این ماهانم مارو دعوت کرد. اگه نرم زشته اگه برم همه میفهمن من همون خدمتکار تو مهمونیم چیکار کنم هوففف. باید با زینب درمیون بزارم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زینبیییی جونممم کجاایییی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زینب:‌ اینجام یسنا جان . بله؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:‌ زینب میخاستم یه چیزی بگم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زینب:‌بگو قربونت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من :‌امشب آقا ماهان تولدش دعوتم کرده. نمیدونم برم یا نه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زینب یه لبخند دندون نمایی زد بعدش یه چشمک زد و گفت ایول دختر تو دیگه کی هستی خخخ معلومه که برو خنگه. چرا همچین فرصتی رو از دست میدی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:‌چی داری بلغور میکنی واسه خودت؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زینب:‌ دِ آخه مگس!‌ چرا نمیخای بری؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:‌میترسم همه بفهمن خدمتکار این خونه ام.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زینب:‌ بیخیال بابا. برو صفا سیتی یه امشبو . از دست کارای خونه راحت میشی.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

?, [۲۳.۰۳.۱۸ ۲۲:۳۶]

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من :‌اما زینب خودت میدونی که باید تو کارای خونه کمکت کنم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زینب:‌برو دختر خودم کارا رو انجام میدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من :‌ باشه مرسی فقط میشه بیای لباسامو ببینیم ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زینب :‌ باشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من :‌ خب این مشکیه؟ قرمزه؟ طلائیه ـ؟ آبیه؟ کدومش؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زینب :‌ امممم به نظرم مشکیه خیلی قشنگه. ببینم کفش مشکیم داری؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من :‌ اره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زینب:‌ ولی یسنا این لباسا خیلی گرونن. تو از کجا همچین پولی رو آوردی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من سکوت کردم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زینب:‌ یسنا نکنه دزدی میکنی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تا تهمت نزده بهم باید همه چیو براش بگم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من :‌ نه زینب. الان میگم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زینب:‌ بگو ببینم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یاد بابا مامان افتادمو زدم زیر گریه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-‌ از وقتی بچه بودم تا قبل از اینکه خدمتکار شم تو ناز و نعمت بزرگ شدم. بابامامانم جفتشون پزشک بودن. وضعمون عالی بود. همه چی خوب بود. پول به اندازه ای بود که نصف فقیرای تهران رو تا صد سال غذا بدیم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اما.. مامان و بابام به یه سفر رفتن و هیچ وقت برنگشتن. وکیل بابامم گفت پدرم تموم دارایی شو به نام یه خیریه زده که هیچ سهم الارثی به من نمیرسه. اینطور شد که به این خونه اومدم. این لباسای گرون و مارک. این گوشیم این طلاها... همش مال اون موقعه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زینب هم پا به پای من گریه میکرد. بغلم کرد و گفت ناراحت نباش همه چی دریت میشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زینب:‌ قربونت برم غصه نخور. اما یسنا یه جای کار میلنگه..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من: ‌چی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زینب:‌ مطمئنی بابات تمام دار و ندارشو به حساب خیریه ریخته؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:‌ اره. وکیل بابام گفت.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زینب:‌ مدرکی هم داری؟ یعنی سندی پرونده ای چیزی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من :‌ نه. فقط یه نامه تایپ شده بود که گفت بابات ریخته به حساب خیریه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زینب:‌ اخه دختررر تو چرا اینقدر بچه ای؟ یعنی چی که هیچی رو ندیدی؟ ینی چی که ریخته به حساب خیریه ؟ مگه بابات اینقدر بی منطق و کله خرابه که هیچی واسه دخترش نذاره؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:‌ زینب نمیفهمم چی میگی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زینب:‌ خنگگگ معلومه نباید بفهمی. اخه یسنا خدا بگم چیکارت نکنه تو چرا باور کردی اخه؟ نمیگی کلاهبرداری شده؟ جرا با کسی دیگه ای در میون نذاشتی؟ چرا به یه وکیل دیگه ای نگفتی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:‌ من نمیدونستم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زینب:‌ خیلی خب حرف نزن. فعلا وقت این حرفا نیست. فعلا لباساتو بپوش و برو تولد ماهان. دیر شده. برگشتی باهم صحبت میکنیم. فردا هم سه ساعت مرخصی از خانوم میگیریم و میریم پیش یه وکیل.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من :‌ باشه.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ذهنم حسابی مشغول بود. یعنی ممکنه وکیل بابام همه اموال بابامو هاپولی کرده باشه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وجدان:‌ مغز نخودی زیادی فکر نکن مخت باد میکنه. فعلا یکم به خودت برس و برو مهمونی. باید روی اون دخترای جوجه رنگی رو کم کنی..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:‌ خیلی خوب

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ساعت شیشه و من آماده شدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

صورتمو آرایش کردم . رژ اجری با خط چشم کشیدم. به قول زینب یه تیکه تز ماه شدم. لباسمم بلند و کاملا پوشیده ست. و با صورت سفیدم تضاد جالبی ایجاد کرده. خلاصه قربون خودم برم خیلی ناز شدم اخ جون خخخ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زینب:‌ یسناااا بدووو آژانس اومد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من:‌اومدممممم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به رستورانے که قرار بود تولد اونجا برگذار بشه رسیدم. یه نگاه به سرتاپای خودم انداختم. همه چی اوکی بودـ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یکم میترسم چون تاحالا تنهایی مهمونی نیومدم. اما خب آقا ماهان هست

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وارد رستوران شدم. ست رستوران قرمز و مشکی و کاملا شیک بود. از همین اول صدای پیانو گوشنوازی میومد و خیلی خوب بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رفتم داخل و ماهان به سمتم اومد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ماهان:‌ سلام یسنا . خوش اومدی.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir
شما به این رمان چه امتیازی میدهید؟
نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.