آخرش دیدی چه شد؟ یادت که هست ؟همیشه میگفتی آخرش دیگه خوشبختیه... انگار راست میگفتی آخرقصمون خوشبختی بود اما فقط برای خودت برای من آخرش تنهایی بیش نبود آخرش من موندمو‌اون همه خاطرات آخرش من موندم فکر خیال تو ، عشقِ تو

ژانر : عاشقانه، غمگین، معمایی

تخمین مدت زمان مطالعه : ۲ ساعت و ۵۶ دقیقه

مطالعه آنلاین احساس سرد
نویسنده : عسل بمانی(Fz)

ویراستار: بارانا _ فریبا

تعداد صفحات : 252

ژانر : معمایی عاشقانه غمگین اما با پایانی خوش

دانلود رمان احساس سرد

خلاصه رمان :

آخرش دیدی چه شد؟

یادت که هست ؟همیشه میگفتی آخرش دیگه خوشبختیه...

انگار راست میگفتی آخرقصمون خوشبختی بود

اما فقط برای خودت

برای من

آخرش تنهایی بیش نبود

آخرش من موندمو‌اون همه خاطرات

آخرش من موندم فکر خیال تو ، عشقِ تو :)

من موندم یه دل شکسته

راستش، انگار

آخرش پایانِ من بودُ

آغاز تو

ادامه رمان:

دخترک ارام و با قلبی شکسته به ساعت نگاه میکرد ساعت 1شب بود اما هنوز نیامده دخترک بیچاره چقدر خود را برای اعتراف به دوست داشتن اراسته بود و چه خیال خامی که ان مرد علاقه ای بهش داشته باشد با صورتی پر از اشک و چشمانی که به سرخی میزد از زمین بلند شد به سمت اشپزخانه رفت و غذاهای که اماده کرده بود را داخل سطل زباله ریخت آن کیک را که برای ان کلی زحمت کشیده بود را داخل سطل اشغال پرت کرد و با قلبی شکسته به اتاقش رفت

ان طرف تر پسری در مهمانی و سرخوش بین دختران زیبا دختری درکنارش بود که او را کنارخود کشیدگویا این دختر ان عشق مقدسش بود دستی به سر دخترکشیدفکرش درگیر دختری شد که شش ماه است وارد زندگی اش شده و باعث دلخوری و سردی دختر در کنارش شده از برخورد سرد دختر عصبانی میشه و میگه

پسر :قول میدم هر چه زودتر طلاقش بدم خانمم

تو رو خدا انقدر سرد نباش

_:قول ؟

_:قول

:آرمان

_:جانم ترنمم

_:اذیتش کن

_ :باشه خانمم هر چی تو بگی حاضر شو ببرمت خونه منم دیگه برم فردا باید برم سرکار

_ :باشه عشقولی

با ناز گونه ی ارمان را گلگون میکندو با قدم هایی آرام به سمت اتاق میرود لباس هایش را میپوشد و از اتاق خارج میشود به سمت ارمان میرود

ارمان لبخندی به زیبایی عشقش میزند و دستش را میگیرد و پس خداحافظی با دوستان از مهمانی خارج میشوند و به سوی ماشین ارمان میروند در را برای ترنم باز میکند و بعد از نشستن او به سمت دیگر ماشین میرود و مینشیند استارت میزند و حرکت میکند

دخترک با همان لباس به سمت حمام میرود و زیر اب سرد می ایستاد پس از مدتی به خود می آید و حمام میکند حوله ی کوتاه صورتی خود را می پوشد و از حمام بیرون می اید

نگاهی به ساعت می اندازد و باز بغض گلویش را میگیرد ساعت 2نصفه شب است اما هنوز شوهرش نیامده یعنی ان مرد یک درصد هم نگرانش نیست با همان حوله و موهای خیس خود را بروی تخت می اندازد و خود پاهایش را در شکمش جمع میکند و چشمانش را می بندد

پس از مدتی دخترک به خواب فرو می رود

ارمان

پعد ازاینکه ترنم به خونشون رسوندم به سمت خونه خودم حرکت میکنم واقعا حضور دریا ازارم میده دوستش ندارم از دستش عصبانیم و خودم واسه یه دعوا و گفتن اینکه فردا میرم درخواست طلاق میدم خودم اماده کرده بودم در خونه با ریموت باز میکنم و بعد از پارک کردن ماشین به سمت خونه میرم در باز میکنم خونه غرق تاریکی و سکوت شده چند بار دریا صدا

میزنم اما جوابی نمیشنوم به سمت اتاقش میروم و در باز میکنم میبینمش که خوابیده عصبی میشم اون حق نداشت قبل از اینکه من بیام بخوابه به سمتش رفتم که بیدارش کنم که با دیدن صورت معصومش طوفان درونم به ارامش تبدیل شد اروم کنار تختش مینشینم و به صورت غرق خوابش نگاه میکنم اعتراف میکنم که حتی از ترنم زیباتر و خواستنی تر است

دستم ناخوداگاه به سمت موهایش کشیده میشود دستم به موهایش میخورد از خیسی موهایش باز عصبی میشوم این دختر اصلا

مواظب خودش نیست دستم به صورتش میخورد که از داغی صورتش وحشت به جانم می افتد

میخوام بلندش

کنم پتورا دورش میپیچم دستم را بر روی پیشانی اش میگذارم خدای من چه کنم

باید بیدارش کنم اروم صدایش میزنم اما تکان نمیخور چند بار دیگه صدایش میزنم که پلکش میلرزد و اروم چشمانش را باز میکند و من غرق میشوم در آن تیله های ابی مظلومش چشمان ابی اش را که میبینم یاد ترنم و ان چشم های دلگیر می افتم عصبی میشم من لعنتی اینجا چه میکنم

از جایم بلند میشوم لباسش را میگیرم و بلندش میکنم تعادل ندارد اما من بی رحم شده بودم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سیلی محکمی بهش میزنم که بغض میکند و چشمانش پر از نفرت میشود داد میکشم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ :این چه طرز خوابیدن بود چرا فقط حوله پوشیدی غلط کردی قبل از من خوابیدی مثلا بخاطراینکه من بااین سروضع خوابیدی واقعا باورت شده شوهرتم؟ نزدیکش میشوم و عصبی گردنش را میگرم و به سمت خودم میکشم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ :اینو تو گوشت فرو کن من یه موی گندیده ترنمم با تو عوض نمیکنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چشمان دریایش لب ریز از اشک میشود باز هم یاد چشمان ترنمم سیلی دیگری بهش میزنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و روی تخت پرتش میکنم و از اتاقش خارج میشوم به سمت اتاق خودم میرم و پس از تعویض لباس هایم میخوابم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دانای کل

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ارمان میخوابد و خبر ندارد از حال بد دختر ارمان میخوابد و خبر ندارد از قلب شکسته آن دخترک مظلوم که بدون هیچ کاری باید کتک بخورد دریا به سختی خود را به سمت عسلی تخت میکشاند و گوشیش را برمیدارد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شماره را میگیرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:جانم دریا خوبی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ :حالم خوب نیست فقط بیا امیر

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وتلفن از دستش بروی زمین می افتد و بیهوش میشود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

امیر با عجله لباس هایش را میپوشد و به سرعت خود را به ماشینش می رساند و حرکت میکند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تا جای که میتواند گاز می دهد و پس از ده دقیقه به خانه ی دریا می رسد زنگ در را پشت سر هم میزند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ارمان خشمگین از خواب بیدار میشود به سمت آیفون میرود که با دیدن امیر برادر دریا تعجب میکند و در را باز میکند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

امیر به سرعت خود را به داخل خانه پرت میکند و سمت اتاق دریا می رود او حتی ارمان را هم ندیده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ارمان پشت سر امیر به سمت اتاق می رود و قبل از باز شدن در دستش را بروی شانه امیر میگذارد و میپرسد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: چه خبرته نصفه شبی اینجایی ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

امیر بدون توجه به ارمان در اتاق را باز میکند و با دیدن دریای بی جون ضربان قلبش بالا میرود مگر نه اینکه ان دخترک همه نفسش است

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مگر نه اینکه جانش به جان ان دخترک مظلوم بسته است ارمان نیز شکه شده و قلبش از ان همه بی رحمی خود به دریا فشرده میشود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دانای کل

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

امیر با عجله خود را به کنار تخت دریا می رساند و

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مگر نه اینکه جانش به جان ان دخترک مظلوم بسته است ارمان نیز شکه شده و قلبش از ان همه بی رحمی خود به دریا فشرده میشود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دانای کل

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

امیر با عجله خود را به کنار تخت دریا می رساندو رو به ارمان فریاد میزند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:لعنتی چرا منو نگاه میکنی برو ماشین روشن کن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ارمان به خودش می اید و سریع سویچ ماشین را از روی کاناپه چنگ میزند و بدون تعویض سریع از خانه خارج میشود و سراسیمه ماشین را روشن میکند و از پارکینگ بیرون می اورد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

امیر با عجله خود را به ماشین می رساند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ارمان در عقب را سریع باز می کند امیر دریا را مانند کودکی بی پناه به تن میکشد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

صندلی عقب مینشیند پس از چند دقیقه ای

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ارمان جلوی بیمارستان ترمز وحشت ناکی میکشد و سریع در عقب را باز میکند و قبل از اینکه امیر بتواند کاری کند دریا رابه تن میکشد و به سمت بیمارستان میدود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همین که وارد میشود شروع به کمک خواستن و فریاد زدن میکند پرستاری سراسیمه به سمت ارمان می اید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و به او میگوید که دریا را به روی آن تخت گوشه ی دیوار بگذارند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پرستارها سریع دست به کار میشوند و دریا را از ان جا دور میکنند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دکتر از اتاق بیرون می اید امیر و ارمان سراسیمه به سمتش می روند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ :چی شد دکتر خواهرم چطوره ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:دکتر حالش خوبه ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ :حالش خوبه به موقع رسوندینش تب بالای داشته نیاز به استراحت داره یکی دو روز مهمون ماست

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و لبخند ارامش بخشی به سوی ان دو میزند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

امیر ارام میشود و روی صندلی مینشیند و اما ارمان همان طور ایستاده و به این فکر میکند من چطور دلم اومد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دانای کل

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

امیر به ارمان نگاهی می اندازد و بی مقدمه می گوید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:میدونم با زور و اجبار ازدواج کردین و اینم میدونم که کتکش زدی اینو از لب پاره شده اش فهمیدم مطمئن باش اگه اینجا نبودیم از خجالتت در می اومدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چند ماه دیگه صبر کن چند وقت دیگه که مادربزرگ از اینجا بره طلاقش میگیرم ولی اینو تو گوشت فرو کن ارمان به خدا قسم فقط اگه یک بار دیگه این اتفاق تکرار باشه مطمئن باش بدترش سحر میبینه تو که دلت نمیخواد سحر اذیت بشه میخواد ؟ درسته سحر عشقمه ولی دریا زندگیمه هر ادمی هم که باشه واسه زندگیش از عشقش میگذره ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ارمان با فکی منقبض شده عقب گرد میکند و در دل به خود لعنت میفرستد بخاطر نگرانی بخاطر آن دخترک عوضی عصبی است و به دنبال ارامش با فکر زنگ زدن به ترنم لبخندی بروی لب هایش ظاهر میشود و سریع سوار ماشین میشود و خود را به خانه می رساند و اولین کاری که میکند به ترنمش زنگ میزند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دانای کل

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد از دو بوق ترنم جواب میده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ :سلام عزیزم کاری داشتی نصفه شبی اخه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ :دلم برات تنگ شده بود ترنم ارامش میخوام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ :عزیزم من الان چیکار میتونم واست بکنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ :بیا خونه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:اون دختره نیست؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:نه عشقم تا فردا از دستش راحتم بیا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ :باشه نیم دیگه اونجام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:منتظرم خانمم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ترنم تلفن را قطع میکند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

:اه این مزاحم دیگه ولم نمیکنه نصفه شبی نمیزاره بکپم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با همین غرغر ها لباس هایش را میپوشد و از خانه مجردیش بیرون میزند و سوار ماشینش میشود به خانه ارمان میرسد و ایفون را میزند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ارمان با زنگ ایفون از روی کاناپه میپرد و با نیش باز در را باز میکند خود را به استقبال عشقش میرساندو اورا می بیند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دستش را دور کمرش حلقه میکند و با هم وارد خانه میشوند ارمان بی صبرانه ترنم را به سمت خود میکشدوهردو غرق درطعم شیرین خیال...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

:ارمان خوابم میاد تو رو خدا بیا بریم بخوابیم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ارمان دست ترنم رامیگیرد و به سوی اتاقش می رودهر دو پس از مدتی به خواب فرو می روند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

صبح دکتر بعد از معاینه دریا به امیر میگوید که حال خواهرش خوب است و میتواند او را به خانه ببرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

امیر با خوشحالی کارهای ترخیص خواهرش را انجام می دهد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

او را سوار ماشین میکند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:دریا به مامان میگم واست غذای مقوی درست کنه واست ظهر میارم الان که رفتی خونه فقط بخواب

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:باشه داداشی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

امیر جلوی خانه نگه میدارد و دریا را پیاده میکند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دریا زنگ در را میزند و در باز میشود بعد از وارد شدن به خانه امیر می رود از حیاط میگذرد و وارد خانه می شود همینکه سرش را بالا می اورد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دانای کل

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:زمانی که تحقیرم کرد و سیلی به دهنم زد که مثل دیوار ایستاده بودی و نگاه میکردی حالا که رفت اومدی جلو ارمان تا موقعی که طلاقش ندادی دیگه حق نداری به من زنگ بزنی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و کیفش را از روی زمین برمیدارد و از خانه خارج میشود و در را محکم به هم میکوبد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همه ی این ها تقصیر ان دخترپررواست برام مهم نیست سحر چی میشه انقد عذابت میدم که برای رهایی به ترنمم التماس کنی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دختره ی بی ادب

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دانای کل

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ارمان با خشم نگاهی به اتاق دریا می اندازد و به سمت اتاق خود می رود و خود را به داخل حمام پرت میکند و دوش اب سرد را باز میکند دوری از ترنم برایش سخت است و دنبال راهی است که ترنمش او را ببخشد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از فکر خود لبخندی روی لب هایش ظاهر میشودشکنجه دریا بهترین گزینه برای بخشش ترنم است از فکرش انرژی مثبت میگیرد و شامپو را برمیدارد و...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دریا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد از اینکه وارد اتاق شدم پشت در سر میخورم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بغض پنهان شده ام میشکند برایم سخت بود که اوکسی دیگررادوست دارد چقدر امیدوار بودم که شاید روزی به من علاقه مند شود اما با دیدن ان دخترهمه ی امیدم را از دست میدهم یاد ان دست های حلقه شده بیشتر عذابم میدهد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خدای من چگونه تحمل کنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به سختی از جایم بلند میشوم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من قسم خورده ام که که پشیمانش کنم برای عشق میجنگم تا بدستش بیارم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بلند میشوم و لباس هایم را عوض میکنم به دستشویی می روم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و ابی به صورتم میزنم ارایش مختصری میکنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

در اتاق را باز میکنم قبل از اینکه بیرون برم دستم کشیده میهشه و کمرم به شدت به دیوار میخورد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به کسی که این کارو کرده نگاه میکنم که با دیدن چشمان به خون نشسته اش زبانم قفل میشود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دانای کل

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دریا توانایی تکان خوردن ندارد اما با چشمانی ترسیده به ارمان خیره میشود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ارمان عصبی است اما با دیدن چشمان مظلومش ساکت میشود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فکرش درگیر مظلوم شدن خواهرکش میشود این مظلوم شدن چقدر شباهت به او دارد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ارمان توانایی تحمل عذاب خواهرش را ندارد این را هم می داند که امیر دریا را خیلی دوست دارد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

او هم عاشق خواهرش است نمی تواند عذاب بدهد تا عزیز دردانه اش عذاب بکشد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چشمانش را بروی صورت دریا متمرکز میکند و از او فاصله میگیرد دستی به موهایش میکشد و پشتش را به دریا میکند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دریا نفسی راحتی میکشد و با خود میگوید به خیر گذشتا فکر کردم الان با دیوار یکیم میکنه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ارمان به سمت دریا برمیگردد و به مبل اشاره میکند و به دریا میگوید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:برو بشین حرف بزنیم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دریا سری تکان می دهد و به سمت پذیرایی می رود ارمان هم پشت سر او می رود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دریا می نشیند و ارمان هم روبروی او

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:خب

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:ببین دریا نمیخوام اذیتت کنم خیال خام نکن فقط بخاطر سحر چون اگه اذیتت کنم اونم عذاب میکشه .خودت ترنم دیدی من اونو دوستش دارم امروز هم بخاطر تو باهام قهر کرد ازت عصبی ام اما به حرفت فکر کردم درسته من زن دارم و دوست داشتن یکی دیگه یک اشتباه بزرگه من تا موقعی که طلاق میگیریم دور ترنم خط میکشم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

میخوام با هم صلح کنیم من بخاطر کارم به اندازه کافی ذهنم درگیر هست حوصله این چیزارو ندارم صلح میکنیم و مثل دوتا دوست تا موقع طلاق با هم زندگی میکنیم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نظرت چیه ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دریا در تعجب است و زیر لب زمزمه میکند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:واقعا این همون گودزیلا چند دقیقه پیشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ارمان صدای دریارو میشنوه و لبخندی کم رنگی به تشبیه دریا میزنه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:چی شد نظرت نگفتی دریا؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:باشه قبول صلح میکنیم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ارمان به زدن لبخند اکتفا میکند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و بلند میشود و میگوید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دانای کل

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ارمان بعد از حرفاش لبخند زد و بلند شد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یک دفعه ای مثل جن چرخید و شروع کرد چیز چیز کردن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:میگم دریا چیزه ببین

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:چیزه بگو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ :من دارم میرم سر کار

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ :خب به من چه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ارمان از حرصش دستی به موهایش میکشد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ :خب حالا که دوستیم من از سرکار که بیام گشنمه ناهار میخوام خب

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

:آهان خب بازم به من چه برو بیرون بخور

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:خب خسته شدم همش بیرون غذا میخورم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ :باشه بهش فکر میکنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ارمان نیشش را باز میکند و برای تشکر بدون فکر مانند پسربچه های پنج ساله ذوق میکند و محکم لپ دریا راگلگون میکند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دریا با این کار ارمان ضربان قلبش بالا می رود و از خجالت لپ هایش قرمز میشود و تعجب می کند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ارمان هم برای ماست مالی کردن سریع به اتاقش می رود انگار نه انگار او کاری کرده است و سریع لباس میپوشد و از اتاقش خارج میشود دریا را می بیند که هنوزم در همان حالت ایستاده خنده اش میگیرد و

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

برای حرص دادن دریا میگوید

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:عادی بودچیزی نبودکه اینطوری غرق شدی یه کار دیگه میکردم چیکار میکردی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دریا از حرص میخواهد گل روی میز را به سمت ارمان پرتاب کند که ارمان زودتر از او از خانه خارج میشود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دریا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دلم میخواست با دیوار یکیش کنم پسره پورو گلدون سرجاش میگذارم به سمت اشپزخونه میرم مثلا قرار بود امیر اقا واسه من سوپ بیاره مثلا من مریضم همینجوری داشتم واسه خودم چرت و پرت میگفتم الکی وسط اشپزخونه ایستاده بودم که صدای زنگ ایفون اومد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نیشم باز شد فکر کنم امیر باشه سریع خودمو پرت میکنم رو ایفون (یعنی از اشپزخونه تا پذیرایی دوندگی میکنم)

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

درست بود امیر بودسریع در حیاط باز میکنم دو سه دقیقه طول کشید تا از حیاط بیاد در خونه باز میکنم که سرش میاره داخل

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ :سلام عشقم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

:سلام مزاحم سوپم کجاست گشنمه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ :یعنی تو واقعا خواهر منی این همه با

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ذوق گفتم عشقم نمیشد قهوه ایم نکنی مثلا ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: حالا بیخیال سوپ کجاست؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ :اخه کوری خواهر من نمیبینی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد قابلمه ی که دستش بود میاره جلو چشمام که اب دهنم قورت میدم سریع ازش میگیرم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

میرم اشپز خونه در قابلمه برمیدارم بخار ازش میزنه بیرون یعنی گرمه بیا منو بخور بدون توجه به امیر که وسط پذیرایی خشکش زده یه بشقاب واسه خودم میارم و سوپ میکشم و مثل قحطی زده ها شروع میکنم به خوردن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

امیر هم که میبینه من خجالت نمیکشم خودش میاد اشپزخونه و روی صندلی میز ناهار خوری

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

روبروم میشینه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ :همش مال تو اروم بخور میپره تو گلوت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:اخه خیلی خوشمزه است داداشی از طرف من مامان ب*و*س* بارون کن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:خوب شد گفتی داشت یادم میرفت حتما

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

برو خونه مامان بابا دلشون برات تنگ شده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با اوردن اسم مامان بابا لبخندی میزنم واقعا خیلی دختر بدی هستم شاید الان دو هفته است که دیگه پیششون نرفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:ابجی خودت ناراحت نکن فردا برو ناراحت شدن نداره منم دیگه برم کاری نداری دختر گل؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لبخندی به این همه محبتش میزنم از روی صندلی بلند میشم و میز دور میزنم کنارش میرم قدش ازم بزرگتر سرم بالا میگیرم و

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دستام دور گردنش حلقه میکنم و بعدمحکم گونه اش رو گلگون میکنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:خیلی دوست دارم داداشی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دستانش رو دور کمرم حلقه میکنه و*ب*و*س*ه*ا*ی به موهایم میزند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:من بیشتر دوست دارم فینگیل خانم حالا هم دستات از دور گردنم باز کن که خفه شدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لبخندی میزنم و یک قدم ازش فاصله میگیرم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:خب حالا میتونم برم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: مواظب خودت باش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ :تو هم همینطور ابجی مواظب خودت باش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اینو میگه و ازم دور میشه و قبل از خارج شدن از خونه دستی به معنی بای بای تکون میده که من هم مثل او این حرکت تکرار میکنم ثانیه ای بعد امیر رفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یک روزی شاید رفتن من هم یک ثانیه طول بکشد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دریا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بیخیال فکر و خیال های مسخره میشم به سمت تلفن میرم و شماره ارمان میگیرم (خب من که حال غذا درست کردن ندارم میخوام ببینم سوپ میخوره یا باید درست کنم )

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد از چهار بوق جواب میده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:الو سلام خوبی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:سلام مرسی تو خوبی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ :اره خوبم ممنون کاری داشتی زنگ زدی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:اهوم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ :خب درخدمتم بگو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ :ارمان جونم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فکر کنم شاخ دراورده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:با منی ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ :نه با دیوارم ارمان غذا چی میخوری؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ :نمیدونم هر چی درست کنی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ :مطمئنی ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ :اره چطور مگه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:هیچی الکی پس منتظرم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ :باشه خداحافظ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:خداحافظ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد از خداحافظی با ارمان میرم اشپزخونه نگاهی به قابلمه سوپ میندازم خب اندازه چهار نفر دیگه هست پس باید بیاد از همینا بخوره میخواست نگه هر چی خودت دلت میخواد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

درست کن خب حالا که غذام حاضره میرم یه دوش بگیرم بو گند گرفتم به سمت اتاقم میرم و بعد از برداشتن لباس هام به حمام میرم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وان رو پر از اب میکنم حالا که کاری ندارم یه ساعت اب بازی کردن هم بد نیست داخل اب گرم وان میخوابم و چشمانم میبندم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد از گذشت نیم ساعت از وان بیرون میام و حمام میکنم بعد از برداشتن حوله ام نگاهی بهش میندازم واقعا خیلی کوتاست ولی خب خوشگله حوله کوتاه خوشگلم میپوشم و از حمام بیرون میام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به سمت میز ارایشم میرم و اولین کاری که میکنم موهام خشک میکنم بعد از خشک کردن موهام یه ارایش خوشگل میکنم نگاهی به ساعت میندازم ساعت یک بعد ازظهر فکر کنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

الان دیگه ارمان بیاد به سمت کمد میرم که لباس بپوشم همین که میام حوله دربیارم در اتاق یک دفعه باز میشه جیغ بلندی میکشم و به ارمان که مثل وحشیا سرش انداخته پایین اومده داخل نگاه میکنم سریع حوله ام درست میکنم و به سمتش میرم بدون سلام کردن و حرف دیگه و بدون توجه کردن به تعجبش دستام بالا میبرم و موهاش میکشم از کارم تعجب میکنه محکم تر میکشم که جیغش درمیاد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:غلط کردی اینجوری اومدی داخل اخه خر نمیگی شاید من سرو وضعم مناسب نباشه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ :خب حواسم نبود ببخشید بابا ول کن اینارو کچلم کردی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

موهاش ول میکنم و بهش نگاه میکنم میبینم که به یه جای خیره شده رد نگاهش میگیرم...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

جیغ بلندی میکشم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:ارمان بیرون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ارمان که فکر کنم از ترس اینکه دوباره موهاش بکشم پرید بیرون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وای خدا ابروم رفت حالا چجوری برم بیرون من خجالت میکشم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ارمان

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اووف چقد بی فکری پسر راست گفت دختره، صبح با اون گندت ظهر هم با این گندت معلوم نیست چه فکری بکنه به سمت اشپز خونه میرم و روی صندلی می نشینم تا دریا هم بیاد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بهتره اومد بیرون بهش بگم که خیالات مزخرف واسه خودش نکنه فکر کنه عاشقش شدم نه من عاشق ترنمم هستم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ده دقیقه بعد دریا اومد شلوار و تاپ مشکی پوشیده بود منو دید که داخل اشپز خونه ام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اومد و قابلمه گذاشت روی گاز و رفت که واسم چای بیاره چای گذاشت جلوم و خودش روبروم نشست بهتر بود همین الان بهش بگم _ :ببین دریا خیال خام نکن من هیچ علاقه ای بهت ندارم اگه دیدی صبح اون اتفاق افتاد و حالا بماند همه ی این ها تصادفی بودن و باید بدونی که من عاشق ترنمم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دریا هر کلمه که از دهانم خارج میشد قرمز تر میشد وقتی حرفام تموم شد خیره شد تو چشمام نفرت از چشماش قشنگ میتونستم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بخونم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_: تو پیش خودت چی فکر کردی که من میام عاشق آدمی مثل تو بشم نه خیال خام نکن من هیچ علاقه ای به تو ندارم بلکه اگه دیدی باهات دارم مثل ادم راه میام فقط بخاطر اون زر زدنای صبح خودت بود وگرنه من چیکار دارم به نری مثل تو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لیاقتت همون ترنم که فقط بخاطر پولت اومده طرفت و تو هم صدرصد فقط بخاطر نیازت رفتی طرف اون هر لحظه از توهین هاش بیشتر عصبی میشدم بلند شدم ایستادم که اون هم بلند شد رفتم روبروش ایستادم و سیلی محکمی به دهنش زدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:اینو زدم تا بفهمی نر داداشته

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باز سیلی دیگری بهش زدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ :اینم زدم که بفهمی ترنم من مثل گل پاکه اما این تویی پلیدی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بازوهاش میگیرم و محکم به کابینت کنار گاز میکوبمش و به تلافی همه حرفاش دستش روی بدنه قابلمه داغ میزارم تا بفهمه با کی طرفه از درد جیغی میکشه که دلم میسوزه و دستش رها میکنم و بعد هم سوویچ ماشین از روی کابینت برمیدارم و از خونه خارج میشم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دانای کل

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ارمان بار دیگر قلب دخترک را میشکند و خبرندارد روزی برای بودنش باید دست و پا بزند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

این مرد خبر ندارد که ویران شدن زندگیش در اینده بخاطر همین نفرت هایست که بر قلب دخترک می زند روزی اتش این نفرت بدجور زندگی خوشش را سیاه میکند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دریا بعد از خارج شدن ارمان اشک هایش روان میشود انقدر عصبی میشود که بدون فکر تمام وسایل روی کابینت را یکی یکی بروی زمین میکوبد و یکی پس از دیگری می شکند و چه میفهمد این دخترک که حال پاهای خودش زخمی شده است اما او انقدر قلبش زخم خورده که توجه ای به زخمی شدن پاهایش نمیکند چشمش به عکس عروسی اش می افتد با سرعت از اشپزخانه خارج میشود و ان عکس را که از نظرش زیادی مزخرف است محکم به دیوار میکوبد او عصبی است و حالت جنون بهش دست داده در همین موقع ارمان برای برداشتن گوشیش باز به خانه برمیگردد در خانه را که باز میکند صداهای شکستن می اید سریع از حیاط عبور میکند و درخانه را باز میکند و دریا را می بیند که در حال شکستن وسایل است و بدون توجه به پاهای زخمیش به کارش ادامه میدهد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ارمان دریا را صدا می زند دریا که متوجه ارمان میشود به سویش حمله میکند و دست های کوچکش را در سینه ارمان میکوبد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ارمان سریع دریا رامهار میکند تا شاید این دخترک کمی ارام شود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دانای کل

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دریا را محکم بین بازوهایش اسیرمیکند اما او همچنان گریه میکند و دستانش را در سینه ارمان میکوبد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ارمان دستش را بر زیر زانوهای او میندازد و بلندش میکند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دریا را به اتاق خود میبرد و روی تخت میگذارد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خودراکنارش میکشد و دستش را به دور کمر دریا حلقه میکند و محکم دربرمیگیرد باورش برایش سخت است که هم بازی بچگی هایش در چنین حالی باشد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دریا کمی ارام تر میشود اما همچنان اشک از چشمان زیبایش میریزد و زمزمه های نامفهومی زیر لب میکند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ارمان پشیمان از کار امروزش به دست سوخته شده دریا نگاه میکند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دست دریا را میگیرد و بالا می اورد و نوازشش میکند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از برخورد دست ارمان دستش به شدت می سوزد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

جیغ بلندی میزند و بار دیگر چشمانش دریایی میشود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ارمان از گریه دخترک بغض میکند و سر دریا را روی سینه خود میگذارد و در گوشش زمزمه های از بخشش میکند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ارمان

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وقتی برگشتم خونه صدای شکستن از داخل خونه میامد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگران شدم قدم هام تندتر کردم وقتی وارد خونه شدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دریا رو دیدم که داره گلدون روی میز به زمین میکوبه و خودش با پا روی شیشه ها راه می رود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

صداش میزنم که متوجه من میشه با چشمانی که از گریه زیاد به قرمزی میزد به سمتم حمله میکنه و محکم به سینه ام میزنه برای اروم کردنش محکم میگیرمش باز هم اروم نمیشه بلندش میکنم و به اتاق خودم میبرمش روی تخت میذارمش و خودم هم کنارش...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بی صدا گریه میکنه که تحمل نمیکنم و دستم دور کمرش حلقه میکنم این دختر همه ی بچگیم هر وقت از

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چیزی ناراحت بودم همیشه آرومم میکرد چطوری دلم اومد باهاش اینکارو بکنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به دستش نگاه میکنم و میبینم که چه بلای سر این دختر مظلوم اوردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دستش بالا میارم و با همه ی وجودم نوازش وگلگونش میکنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از برخورد دستم دردش میگیره و جیغ دردناکی میزنه و چشمانش دریایی میشه از گریه های دردناکش بغضم میگیره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرش روی سینم میذارم و کنار گوشش بخشیدن طلب میکنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ :ببخشید خانمی غلط کردم گریه نکن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

عزیزم گریه نکن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ارمان

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

گریه میکنه اما بی صدا این اذیتم میکنه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

امروز خیلی اذیتش کردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرنوشت منو دریا اینه تقصیر اون نیست که دارم اذیتش میکنم مقصر اصلی پدر من و مادربزرگ اونه چه ربطی به این دخترک معصوم داره که اینطوری دارم عذابش میدم به گذشته فکر میکنم به کودکی خودم و دریا غرق میشم در خاطراتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

#گذشته

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دانای کل

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دختربچه ای با موهای بلند و زیبا با جیغ و فریاد مادرش را صدا میزند این دختر کوچولو زیادی شیطون است

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دختر کوچولو :ماااامااان بدو بیااا همسایه جدید داریم یه خانم و اقا هستن خیلی خوشگلن با یه پسر خیلی زشت مثل خرس میمونه مامان انقد چاقلو هست که میخوام سوزن بزنم بهش بادش خالی بشه ماااااماااان بیا دیگه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:بسه دریا اومدم انقد جیغ نزن سردرد شدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دریا زبونش را درمی اورد و به سوی اتاق برادرش میرود برادر بیچاره اش تنها نیم ساعت است که از مدرسه امده مگر این دخترک کرم هایش ارام میگیرند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به اتاق برادرش میرسد اما قبل از اینکه در را باز کند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سریع به حیاط می رود و ان مرغ تپل مپلی که با جیغ داد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مادرش را مجبور کرد برایش بخرد را زیر ب*غ*لش میزند و اول به اتاق مادرش میرود و از وسایل خیاطی مادرش نخ محکمی برمیدارد و پاهای مرغش را با ان می بندد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لبخند شیطنت امیزی میزند و به سمت اتاق برادرش میرود مرغ را روی سر برادرش میگزارد و نخی که به پاهای مرغ بسته بود را دور گردن برادرش میبندد و از اتاق سریع بیرون میرود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یک ساعت بعد جیغ کر کننده ی برادرش را میشنود سریع پشت پدرش سنگر میگیرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:باز با امیر چیکار کردی پدر سوخته

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:یکم شیطنت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پدرش تبسمی به برق چشمان دخترکش میزند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دانای کل =حال

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ارمان در گذشته اش سیر میکند که با شنیدن ناله های دریا متوجه او می شود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دریا زیرلب زمزمه میکند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:من پلیدنیستم من بد نیستم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ارمان از شنیدن زمزمه های دریا شرمنده می شود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دستی درموهایش میکشد نگاهی به دست و پاهای دریا می اندازد بلند میشود و به اشپزخونه می رود و با جعبه کمک های اولیه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

برمیگردد دست و پای دریا را پانسمان میکند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد از اتمام کارش کنار دریا مینشیند و شروع به حرف زدن میکند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:الان خوابی و دارم این حرفارو میزنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من دوست داشتم و همیشه به عنوان دوستم بودی دریا حتی از امیر بیشتر دوست داشتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ولی وقتی از اونجا رفتین خیلی تنها شدم ازت دلگیر بودم تو دوستم بودی قول داده بودیم به هم که همیشه دوست بمونیم گذشت یک ماه بعد از رفتن شما خانواده ای جدیدی اونجا اومدن دوتا دختر داشتن اسم بزرگی ترانه بودو کوچیکی ترنم .ترانه خیلی خجالتی بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مثل تو شر و شیطون نبود همیشه همه بهش زور میگفتن اذیتش میکردن ولی من و اون با هم دوست شدیم بزرگ شدیم ۲۰ سالم که شد عاشقش شدم بهش گفتم اون هم بهم گفت عاشقمه گذشت هر روز بیشتر عاشق هم میشدیم که یه روز ترانه با دوستاش میرن اذربایجان و تفریح اما هوا مه گرفته بوده ساعت ۱۰ شب اصلا به جای دید نداشتن ترانه تصادف میکنه از دستش میدم سه سال افسرده شدم افتادم تیمارستان بعد از سه سال برگشتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خونه تو نبودی ترانه هم نبود اما ترنم بود اون بدتر از من بود جونش ترانه بود من کمک اون کردم اونم کمک من کرد دوباره به زندگی برگشتیم دوسش دارم اما عاشقش نیستم ولی اون اینطور فکر نمیکنه نمیتونم منم ولش کنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد از ترانه به من پناه اورد درگیرم گیجم ازدواج یک دفعه ای منو تو ترنم دعوا ها همه این مشکلات مقصر تو میدونستم یادم رفته بود تو همون دوستمی که هر وقت اذیتم میکردن پسرا بدترین بلای ممکن رو به سرشون میاوردی من اون موقع ضعیف بودم ولی تو قوی الان تو در برابرم ضعیف شدی و من قوی و به جای دفاع از تو دارم اذیتت میکنم نمیدونم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دریا من درگیر برزخم از یه طرف دوستم از یه طرف خواهر عشقم نمیدونم دریاحرفاهایش که تمام میشود به دریا نگاه میکند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

که هنوز هم بعد از این همه حرف زدن او خواب است به چهره معصومانه دریا نگاه میکند و مهری بر پیشانی دریا میزند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دانای کل

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:میخوام یه فرصت دیگه به خودم بدم دریا فرصت عاشق شدن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دیگه نمیخوام با سرنوشتم بجنگم میخوام منم باهاش راه بیام میخوام زندگیم قشنگ بشه دریا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همه ی اینارو دوست دارم اما ترنم چی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اونم دوست دارم دریا تو رو هم دوست دارم اما نه مثل قبل ترنم بیشتر از تو دوست دارم دریا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چون پیشم بود چون کمکم کرد دریا و مکثی میکند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ارمان نمیداند وقتی پیشانی دریا راگلگون کرد او بیدار شده نمیدانست با این حرف زدناش قلب کوچک دریا شکسته میشود ارمان چه میدانست دریا وقتی او از دوست داشتن خود نسبت به ترنم حرف میزند چه حالی میشود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بیچاره دریا با التماس جلوی اشکانش را گرفته که ارمان به حرف هایش ادامه دهد دلش میخواهد ارمان بگویید که میخواهد عاشق او شود ولی چه خیال خامی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:دریا میخوام عاشق ترنم بشم میخوام تو هم مثل گذشته کمکم کنی باز بشی دوستم ولی ترنم بشه خانم خونم میخوام جای تو و ترنم عوض کنم دریا من خیلی دوسش دارم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دانای کل

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دریا دیگر تحمل حرف های ارمان را ندارد چشمانش را باز میکند که ارمان تعجب می کند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:بیدار شدی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ :اره بیدار شدم که کمکت کنم به ترنم برسی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ارمان با حالت مشکوکی میپرسه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:از کی بیدار شدی ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ :از وقتی خواستی عاشق ترنم بشی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ارمان حرفی برای گفتن ندارد سرش را پایین می اندازد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ :بخاطر امروز معذرت میخوام دریا دست خودم نبود عصبی شدم تحمل اینکه به ترنم و خودم توهین کنی نداشتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:مهم نیست حرفات و کارت واسم مهم نیست فقط منتظرم هر چه زودتر خلاص بشم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ارمان اخمی می کند یعنی وجودش برای دریا بی ارزش است

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:منم همینطور دلم میخواد هر چه زودتر تموم بشه و زندگیم به ارامش برسه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دریا بغض میکند چه میدانست ارمان که با هر حرفش این دخترک چه عذابی میکشد اشک در چشمانش حلقه شده از جایش بلند می شود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:دریا ترنم باهام قهره میایی بریم بازار واسش یه هدیه بگیرم باهام اشتی کنه ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:دوست تو من بیام باهات اگه یه وقت منو با تو ببینه باز بدتر میشه رابطه تون بهتره خودت بری

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ :اره راست میگی ناراحت میشه اگه با هم بریم پس خودم میرم فقط دریا تو هم به خودت فرصت بده عاشق بشی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دریا دلش میگیرد از بی غیرت بودن این مرد و برای اذیت او هم شده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:نیازی به فرصت نیست من عاشقم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ارمان تعجب میکند و عصبی می شود و پیش خود میگوید این دختر خجالت نمیکشد جلوی من از دوست داشتنش حرف میزند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و اخمی به دریا می کند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ :خب من دیگه برم شب شد شاید دیر اومدم یه نفرم میفرستم خونه رو تمیز کنه فعلا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

میرود و دریا را با غم های دلش تنها میگذارد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ :قسم میخورم ارمان قسم میخورم این دو ماه کاری کنم برای بودنم زانو بزنی از حالا به بعد میشم یکی مثل خودت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ســـخــت،ســنـگ،بـی رحـــم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ارمان

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد از اینکه از خونه اومدم بیرون سوار ماشینم شدم فکرم درگیر حرف دریا بود گفت عاشقه نکنه عاشق خودم باشه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرمو تکون دادم تا این خیالات مزخرف از سرم بره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

حالا چی واسه ترنم بخرم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اره طلا بهترین گزینه است

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رفتم به سمت طلا فروشی محمد ماشین پارک کردم و پیاده شدم وارد که شدم یه دختر و پسر جون در حال انتخاب حلقه بودن که پشتشون به من بود محمد که دیدم سلام کرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:اوه ببین کی اینجاس سلام ارمان جان چی شده اومدی اینجا؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همین که محمد گفت ارمان دختره برگشت از دیدنش شوکه شدم ترنم بود که با دستاشو دور بازو یه پسر حلقه کرده بود چشمش که به من افتاد اول تعجب کرد اما به روی خودش نیاورد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با لکنت جواب سلام محمد دادم و خیره شدم به ترنم بهم نگاهی نکرد و به محمد گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ :اقا منو شوهرم این حلقه انتخاب کردیم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شـــوهـرم شـــوهـــرم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خدای من ترنم چی میگه یعنی این پسری که کنارشه شوهرشه این ممکن نیست وای خدایا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باورم نمیشه یعنی به همین سادگی کنارم گذاشت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همش تقصیر اون دریا لعنتیه اگه تو زندگیم نبود الان ترنم پیش من بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ارمان

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باید خونسردی خودم حفظ کنم نباید کاری کنم که فکر کنه شکستم داده :محمد یه سرویس طلای شیک میخوام واسه دریا یه چیز که خاص باشه واسم بیار

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ترنم با تعجب نگاهم میکنه که با پوزخند جوابش میدم و به شوهرش اشاره میکنم و نگاهم ازش میگیرم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

برمیگیردم و به محمد نگاه میکنم که دنبال یه سرویس خاصه این سرویس به کی بدم دریا؟ که دلم نمیخواد سر به تنش باشه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یاترنم که راحت منو کنارگذاشت؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:عزیزم چقد دستات خوشگل میشن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ :مرسی حامد واسه تو هم خوشگله اقایی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از عصبانیت دستی به موهام میکشم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:محمد پس چی شد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ :الان صبر کن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:اگه مشکلیه میتونم چند روز صبر کنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ :اگه میتونی صبر کنی بهتره چون فردا یا پس فردا سرویس جدید برام میارن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ :اوکی پس زنگ بزن بای

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد از حرفم سریع از طلا فروشی محمد بیرون میام و دکمه پیراهنم باز میکنم باورش سخته ترنم دوسش داشتم یعنی باید اینجوری جواب دوست داشتنم میداد چرا من خدا چرا همیشه شکست خورده منم چرا همه ی بلاها رو سر من میاری

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همه ایناها برمگیرده به اون دختره ی عوضی اگه نبود ترنمم پیشم بود کنارم بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سوار ماشین میشم و به علی زنگ میزنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ :سلام علی خونه ای میخوام بیام اونجا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:علیک سلام خوبم تو خوبی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ :پسر حوصله ندارم عصبیم امادش کن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:اوکی تو که هر وقت پاچه گیر بودی میایی سراغ من منتظرم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

قطع میکنم و گوشی روی صندلی کنارم پرت میکنم پام روی گاز فشار میدم و به سمت خونه علی میرم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ماشین پارک میکنم و میرم بالا زنگ میزنم که علی در و بار میکنه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کنارش میزنم و به سمت شیشه های پر از مشروب میرم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شیشه رو بر میدارم و سر میشکم اروم که نمیشم هیچ بدتر هم میشم یه پ*ی*ک دو پ*ی*ک انقدر میخورم که دیگه تعادل هیچ کاری ندارم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:علی منو ببر خونه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_:پسر با این حالت؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ :اره علی پاشو منو ببر

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

علی بلندم میکنه و باهام پایین میریم سویچ ماشین از جیبم بیرون میاره و منو سوار ماشین ومیکنه خودش هم سوار میشه و به سمت خونه حرکت میکنه وقتی رسیدیم پیاده میشم و با علی خداحافظی میکنم کلید میندازم و در خونه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باز میکنم دریارو میبینم که روبروی تلویزیون نشسته و داره فیلم میبینه به سمتش میرم و از روی مبل بلندش میکنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دانای کل

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ارمان به سمت دریا میره و اونو از روی مبل بلند میکنه و محکم تکون میده و با داد میگه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

_ :دریا ترنم هم رفت شوهر کرد دریا دارم میمیرم اول ترانه ام بعدش ترنم تو هم رفتی

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ولی برگشتی دریا ارومم کن مثل بچگیام آرومم کن بگو ارمان پیشتم مثل بچگی واسم لالای بخون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دریا با چشمانی اشک الود به مرد روبرویش نگاه میکند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دریا با عجز ارمان را صدا میزند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir
شما به این رمان چه امتیازی میدهید؟
نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.