هیچکس آیا توانسته است غم فاطمه را (سلام الله علیها) در سوگ پدر به تصویر بکشد، جز ناله هاى بیت الاحزان فاطمه؟ در اندوه جگر سوز على (سلام الله علیه) در مواجهه با فاطمه میان در و دیوار و گاه شستن صورت نیلى و بازوى کبود فاطمه، هیچ هنرمند عارفى توانسته است مرثیه بسراید آنچنانکه از عمق رنج آدمى در چروکهاى پیشانى على خبر دهد و وسعت غمهاى خلقت را در پهناى اشک على بشناسد و بشناساند جز بار اشک پنهانى على؟ هیچکس را یاراى آن بوده است که آلام محض زینب را به هنگام دیدار سر برادر بر بام نیزهها بیان کند، جز خون جارى از سر مبارک زینب؟....

ژانر : مذهبی

تخمین مدت زمان مطالعه : ۲ ساعت و ۳۳ دقیقه

مطالعه آنلاین کشتی پهلو گرفته
نویسنده: سید مهدی شجاعی

تعداد صفحات: ۱۲۸

زبان کتاب: فارسی

هیچکس آیا توانسته است غم فاطمه را (سلام الله علیها) در سوگ پدر به تصویر بکشد، جز ناله هاى بیت الاحزان فاطمه؟ در اندوه جگر سوز على (سلام الله علیه) در مواجهه با فاطمه میان در و دیوار و گاه شستن صورت نیلى و بازوى کبود فاطمه، هیچ هنرمند عارفى توانسته است مرثیه بسراید آنچنانکه از عمق رنج آدمى در چروکهاى پیشانى على خبر دهد و وسعت غمهاى خلقت را در پهناى اشک على بشناسد و بشناساند جز بار اشک پنهانى على؟ هیچکس را یاراى آن بوده است که آلام محض زینب را به هنگام دیدار سر برادر بر بام نیزهها بیان کند، جز خون جارى از سر مبارک زینب؟....

ادامه رمان: 

نويسنده : سيد مهدي شجاعي

مقدمه

هيچكس آيا توانسته است غم فاطمه را ـ سلام االله عليها ـ در سوگ پدر به تصوير

بكشد، جز نالههاي بيت الاحزان فاطمه؟

در اندوه جگر سوز علي ـ سلام االله عليه ـ در مواجهه با فاطمة ميان در و ديوار و گاه

شستن صورت نيلي و بازوي كبود فاطمه، هيچ هنرمند عارفي توانسته است مرثيه بسرايد

آنچنانكه از عمق رنج آدمي در چروكهاي پيشاني علي خبر دهد و وسعت غمهاي خلقت

را در پهناي اشك علي بشناسد و بشناساند جز بار اشك پنهاني علي؟

هيچكس را ياراي آن بوده است كه آلام محض زينب را به هنگام ديدار سر برادر بر بام

نيزهها بيان كند، جز خون جاري از سر مبارك زينب؟

اگر زينب ـ سلام االله عليها ـ با مشاهده سر برادر، حسين ـ روحي فداه ـ سلامت سر

خويش را تاب آورده بود و سر بر ستون كجاوه نكوبيده بود، چه كسي عشق را، درد را و

هجران را در آفرينش تفسير ميكرد؟

اينها دردهايي است كه نويسنده را، اگر احساس داشته باشد، خاكستر ميكند و قلم را، اگر

.به تعداد درختان عالم باشد، ميسوزاند و دفتري به پهناي گيتي را آتش ميزند

سوز اشكهاي فاطمه، هنوز پاي عارفان را در بيت الاحزان او سست ميكند و كمر ابرار را

.ميشكند و آتش به جان اولياءاالله مياندازد

معاذاالله كه رشحة هيچ قلمي بتواند با اشك سوزناك علي به هنگام شستن پيكر فاطمه

برابري كند. كجاست اسماء؟

از او بپرسيد، فرشتگاني كه در اشكهاي آن هنگام علي به تبرك غسل ميكردند، بال و

پرشان نسوخت؟

آنچه بر پيشاني تاريخ تشيع، چروكهايي اينچنين عميق آفريده، دردهايي از اين دست

.است. دردهايي كه گفتني نيست، بيان كردني نيست، تصوير و تصور كردني نيست

درد را ـ اگر بسيار عميق باشد ـ به زخم تشبيه ميكنند و زخم را ـ اگر بيش از حد

سوزنده باشد ـ به آتش. و حرارت كدام آتشي ميتواند با هرم قلب علي در بيست و پنج

سال سكوت خار در چشم و استخوان در گلوي او برابري كند؟

.پس اينگونه دردها «مشبه» نيستند، «مشبة به»اند

.و تاريخ شيعه، آكنده از دردهايي اينگونه است

غم كمرشكن و چاره سوز حسين ـ عليه السلام ـ در شهادت برادر علمدار، عباس ـ عليه

.السلام ـ ، روحي فداه

سكوت اندوهبار حسين جان ـ عليه السلام ـ عالمي بفداش، در برابر جگر پاره پاره امامِ

برادر حسن، ـ سلام االله عليه ـ حسرت عميق عباسِ برادر، عباسِ عمو، عباسِ پدر و

.عباسِ اميد در جراحت مشك آب

.درد وصف ناشدني سجاد در شهادت مظلومانة پدر

و از آن پس، همچنان انبوه درد بر درد و تراكم جراحت بر جراحت و زخم بر زخم و

.اتصال مدامجوي خون

.انگار كه تاريخ را در سرزمين شيعه با خون رقم ميزنند، با مظلوميت خون

و اين قلم تنها كاري كه ميتواند بكند، اقرار و اعتراف به عجز است در مسير شناخت ...

.الفباي اين كتابِ مظلوميت، چه رسد به شناساندن و تقرير و تصوير كردن آن

و الحمدالله ربالعالمين

سيدمهدي شجاعي

-ولادت زهراي مرضيه- سلام االله عليها

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

!روزگار غريبي است دخترم! دنيا از آن غريبتر

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اين چه دنيايي است كه دختر رسول خدا را در خويش تاب نميآورد؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اين چه روزگاري است كه «راز آفرينش زن» را در خود تحمل نميكند؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اين چه عالمي است كه دردانة خدا را از خويش ميراند؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.روزگار غريبي است دخترم. دنيا از آن غريبتر

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آنجا جاي تو نيست، دنيا هرگز جاي تو نبوده است. بيا دخترم، بيا، تو از آغاز هم دنيايي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

...نبودي. تو از بهشت آمده بودي، تو از بهشت آمده بودي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آن روزها كه مرا در حرا با خدا خلوتي دوست داشتني بود، جبرئيل؛ اين قاصد ميان عاشق

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و معشوق، اين رابط ميان عابد و معبود، اين ملَك خوب و پاك و صميمي، اين امين

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رازهاي من و پيامهاي خداوند، پيام آورد كه معبود، چهل شبانه روز تو را ميخواند، يك

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

... خلوت مدام چهل روزه از تو ميطلبد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و من كه جان ميسپردم به پيامهاي الهي و آتش اشتياقم زبانه ميكشيد با دمِ خداوندي،

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

انگار خدا با همه بزرگياش از آن من شده باشد، بال در آوردم و جانم را در التهاب آن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.پيام عاشقانه گداختم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آري، جز خدا و جبرئيل و شوي تو كسي چه ميدانست حرا يعني چه، كسي چه ميداند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خلوت با خدا يعني چه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اما ... اما كسي بود در اين دنيا كه بسيار دوستش ميداشتم، خدا هميشه دوشتس بدارد،

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.دل نازكش را نميتوانستم نگران و آرزدة خويش ببينم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همان كه در وقت بيپناهي پناهم شد و در وقت تنگدستي، گشايشم و در سرماي سوزندة

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.تكذيب دشمنان، تن پوش تصديقم؛ مادرت خديجه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.خدا هم نميخواست او را دل نگران و مشوش ببيند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

در آن پيام شيرين، در آن دعوت زلال آمده بود كه اين چهل روز مفارقت از خديجه را

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.برايش پيغام كنم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

:و كردم، عمار، آن صحابي وفادار را گسيل كردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

جان من! خديجه! دوريام از تو، نه بواسطة كراهت و عداوت و اندوه است، خدا تو را »

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دوست دارد و من نيز، خدا هر روز، بارها و بارها، تو را به رخ ملائكه خويش ميكشد، به

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.تو مباهات ميكند و ... من نيز

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اين ديدار چهل روزة من با آفريدگار و ... ضمناً فراق تو، هم فرمان اوست. اين چهل

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.شبانه روز را تاب بياور، آرام و قرار داشته باش و درِ خانه را به روي هيچكس نگشاي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من چهل افطار در خانة فاطمه بنت اسد ميگشايم تا وعدة الهي سرآيد و ديدار تازه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

«.گردد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پيام كه به مادرت خديجه رسيد، اشك در چشمهايش حلقه زد و آن حقله بر در چشمها

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ماند تا من در شام چهلم، حلقه از در برداشتن و وقتي صداي دلنشين خديجه از پشت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

:پنجره انتظار برآمد كه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ــ كيست كوبندة دري كه جز محمد ـ صلّي االله عليه و آله و سلم ـ شايسته كوفتن آن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نيست؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

:گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.ــ محمدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دخترم! شادي و شعفي كه از اين ديدار در دل مادرت پديد آمد، در چشمهايش درخششي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آشكار ميگرفت. افطار آن شب از بهشت برايم به ارمغان آمده بود، طرفهاي غروب

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

جبرئيل، آن ملك نازنين خداوند، با طبقي در دست، آمد و كنارم نشست. سلام حيات

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آفرين خدا را به من رساند و گفت كه افطار اين آخرين روز ديدار را، محبوب ـ جلَّ و علا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.ـ از بهشت برايت هديه كرده است

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

در پي او ميكائيل و اسرافيل هم آمدند ـ خدا ارج و قربشان را افزون كند ـ جبرئيل با

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ظرفي كه از بهشت آورده بود، آب بر دستهايم ميريخت، ميكائيل شستشويشان ميداد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.و اسرافيل با حوله لطيفي كه از بهشت همراهش كرده بودند، آب از دستهايم ميسترد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ببين دخترم! ـ جان پدر به فدايت ـ كه همة مقدمات ولادت تو قدم به قدم از بهشت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.تكوين مييافت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اين را هم باز بگويم كه تو اولين كسي هستي كه به بهشت وارد ميشوي. تويي كه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.بهشت را براي بهشتيان افتتاح ميكني

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اين را اكنون كه تو مهياي خروج از اين دنياي بيوفا ميشوي نميگويم، اين را اكنون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

... كه تو اسماء را صدا ميكني كه بيايد و رختهاي مرگ را برايت مهيا كند نميگويم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اين را اكنون كه تو وضوي وفات ميگيري نميگويم، هميشه گفتهام، در همه جا گفتهام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.كه من از فاطمه بوي بهشت را ميشنوم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

يك بار عايشه گفت: چرا اينقدر فاطمه را ميبويي؟ چرا اينقدر فاطمه را ميبوسي؟ چرا به

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هر ديدار فاطمه، تو جان دوباره ميگيري؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

گفتم: «خموش! عايشه! فاطمه بهشت من است، فاطمه كوثر من است، من از فاطمه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بوي بهشت ميشنوم، فاطمه عين بهشت است، فاطمه جواز بهشت است، رضاي من

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

درگروي رضاي فاطمه است، رضاي خدا در گروي رضاي فاطمه است، خشم فاطمه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

«.جهنم خداست و رضاي فاطمه بهشت خدا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فاطمه جان! خاطر تو را نه فقط بدين خاطر ميخواهم كه تو دختر مني، تو سيدة زنان

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

عالمياني، تو برترين زن عالمي، خدا تو را چنين برگزيده است و خدا به تو چنين عشق

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.ميورزد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اين را من از خودم نميگويم، كدام حرف را من از جانب خودم گفتهام؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

:آن شب كه به معراج رفته بودم، ديدم كه بر در بهشت به زيباترين خط نوشته است

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خدايي جز خداي بيهمتا نيست، محمد ـ صلّي االله عليه و آله و سلم ـ پيامبر خداست.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

علي معشوق خداست، فاطمه، حسن و حسين برگزيدگان خدا هستند و لعنت خدا بر آنان

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.كه كينهورز اين عزيزانِ خدا باشند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.اين را اكنون كه تو غسل رحلت ميكني نميگويم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آن روز كه من در خيمهاي نشسته بودم و بر كماني عربي تكيه كرده بودم يادت هست؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تو و شوي گراميات علي و دو نور چشمم حسن و حسين نشسته بوديد و من براي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

:چندمين بار اعلام كردم كه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اي مسلمانان بدانيد: هر كسي كه با اينان ـ يعني با شما ـ در صلح و صفا باشد من با او »

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

در صلح و صفايم و هر كس با اينان ـ يعني با شما ـ به جنگ برخيزد، من با او در

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ستيزم، من كسي را دوست دارم كه اين عزيزان را دوست بدارد و دوست نميدارند اين

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

«.عزيزان را مگر پاك طينتان و دشمن نميدارند اين عزيزان را مگر آلودگان و تردامنان

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فاطمه جان بيا! بيا كه سخت در اشتياق ديدار تو ميسوزم، بيا، بيا كه دنيا جاي تو نيست

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.و بهشت بيتو بهشت نيست

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

راستي! به اسماء بگو: آن كافور كه از بهشت برايم آمده بود و ثلث آن را خود به هنگام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.وفات خويش به كار گرفتم و دو ثلث ديگر آن را براي تو و علي گذاشتم بياورد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به آن كافور بهشتي حنوط كن دخترم كه ولادت تو بهشتي است و وفات تو نيز بهشتي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

است. سلام بر تو آن روز كه زاده شدي، سلام برتو آن دو روز كه زيستي، سلام بر تو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.اكنون كه ميآئي و سلام بر تو آن روز كه برانگيخته ميشوي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وقتي رسول محبوب من به خانه درآمد، انگار خورشيد پس از چهل شام تيره، چهل شام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بيروزن، چهل شام بيصبح از بام خانه طلوع كرده باشد، دلم روشني گرفت و من روشني

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

را زماني با تمام وجود، با تكتك رگها و شريانهايم احساس كردم كه نور حضور تو را در

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.درون خويش يافتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آن حالات، حالاتي نبود كه حتي تصور و خيالش هم از كنار ذهن و دل من عبور كرده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باشد. كودكي در رحم مادر خويش با او سخن بگويد؟ كودكي در رحم مادر خويش خداوند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

را تسبيح و تقديس كند؟ من شنيده بودم كه عيسي ـ بر شوي من و او درود ـ در گهواره

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سخن گفته بود و وحدانيت خدا و نبوت خويش را از مأذنة گهواره فرياد كرده بود... و اين

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هميشه برترين معجزه در انديشه من بود اما من چگونه ميتوانستم باور كنم كه كودكي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

در رحم مادر خويش با او به گفتگو بنشيند، او را دلداري دهد و پيامبري پدرش را شاهد و

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

گواه باشد؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و من چگونه ميتوانستم تاب بياورم كه آن كودك، كودك من باشد و آن مخاطب، من

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

باشم؟ چگونه ميتوانستم اين شادي را در پوست تن خويش بگنجانم؟ چگونه ميتوانستم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اين شعف را در درون دل خويش پنهان كنم؟ چگونه ميتوانستم اين عظمت را در خود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

حمل كنم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شايد آن چند ماه حضور تو در وجود من، شيرينترين لحظات زندگيام بود. شب و روز

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

گوش دلم در كمين بود كه كي آواي روحبخش تو در سرسراي وجودم بپيچد و كي كلام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.زلال تو بر دل عطشناك من جاري شود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نفهميدم آن چند ماه شيرين چگونه گذشت و درد زادن كي به سراغم آمد، اما همان

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هراس كه از درد زادن بر دل مادران چنگ مياندازد، دست استمداد مرا به سوي زنان

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مكه دراز كرد. زنان قريش و بنيهاشم همه روي برگرداندند و دست اميد مرا در خلأ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.يأس واگذاشتند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مگر نگفتيم با يتيم ابوطالب ازدواج نكن؟ مگر نگفتيم ترا خواستگاران ثروتمند بسيارند؟ »

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مگر نگفتيم حرمت اشرافيت را مشكن، ابهت قريش را خدشهدار مكن؟ مگر نگفتيم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ثروت چشمگيرت را با فقر محمد ـ صلّي االله عليه و آله و سلم ـ درنياميز؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

كردي؟ حالا برو و پاداش آن سرپيچيات را بگير. برو و كودكت را به دست قابلة انزوا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

«...بسپار

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

غمگين شدم، اما به آنها چه ميتوانستم بگويم؟ آن زنان ظلماني چه ميدانستند نور نبوي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چيست؟ چه ميفهميدند ازدواج احمدي چگونه است؟ چگونه ميتوانستند بدانند خلق

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.محمدي چه ميكند؟ از كجا ميتوانستند دريابند كه خوي مهدوي چه عظمتي است

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آن زنان زميني، شوي آسماني چه ميفهميدند چيست؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.به خانه بازگشتم، با درد زايمان رفتم و با دو درد زايمان و تنهايي بازگشتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.آب، اما در دل پيامبر تكان نميخورد كه او دو دست در آسمان داشت و دو پاي در زمين

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هر چه من بيقرار بودم او قرار و آرامش داشت. هر چه من بيتابتر مينمودم او به من

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.سكينة بيشتري ميبخشيد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ناگهان ديدم كه در باز شد و چهار زن بلند بالا و گندمگون كه روحانيتشان بر زيباييشان

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.ميافزود داخل شدند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

!كه بودند اينان خدايا؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

:يكيشان به سخن درآمد كه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.ــ نترس خديجه! ما رسولان پروردگار توايم و خواهران تو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

:آنگاه كه من قدري قرار و آرام گرفتم گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.ــ من سارهام همسر ابراهيم، پيامبر و خليل خدا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

:آن ديگري كه دلنشين سخن ميگفت و تبسمي شيرين بر لب داشت گفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.ــ من مريم دختر عمرانم، مادر عيسي پيامبر و روح خدا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

:آن سومي كه نگاهي مهربان و محجوب داشت، به سخن درآمد كه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.ــ من آسيهام، دختر مزاحِم. همسر فرعون كه به موسي مؤمن شدم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و دريافتم كه چهارمين زن كه صلابتي كم نظير داشت كلثوم، خواهر موسي است، پيامبر

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.و كليم خدا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

:گفتند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خداوند ما را فرستاده است تا ياريت كنيم در اين حال كه هر زني به زنان ديگر محتاج

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

است، سپس ساره در سمت راستم نشست، مريم در طرف چپم، آسيه در پيش رويم و

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.كلثوم پشت سرم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من آنجا ـ نه خودم ـ كه مقام و قرب تو را در نزد خداوند بيش از پيش دريافتم و با خودم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

:گفتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ــ ببين خدا چقدر اين فرزند را دوست ميدارد كه قابلههايش را گلهاي سرسبد عالم زنان

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.انتخاب كرده است

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تو را نه بدانسان كه مادران، حمل خويش ميگذارند بلكه بدان فراغت كه مادري

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

كودكش را از آغوش خود به آغوش مادري ديگر ميسپارد، به دست آن چهار عزيز

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.سپردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و تو پاك و پاكيزه، قدم بدين جهان گذاردي، طاهرة مطهره! و مكه از ظهور تو روشن ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.شد و جهان از نور حضور تو تلألو گرفت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ده حورالعين كه هم اكنون نيز از بهشتيان ديگر بيتابترند براي ديدار تو، به خانه فرود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آمدند، هر كدام با ملاحت خاصي در چشم و طشت و ابريقي در دست. آب كوثر را من

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اول بار در آنجا ديدم و تا نگفتند كه آن آب است و كوثر است من ندانستم، همچنانكه تا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.پيامبر نفرمود كه تو زهرهاي و خدا نفرمود كه تو كوثري من ندانستم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فرمود پيامبر كه به آفتاب اقتدا كنيد و از او هدايت بجوييد و آنگاه كه خورشيد غروب كرد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.به ماه و آنگاه كه ماه پنهان گشت به زهره و آنگاه كه زهره رفت به دو ستاره فرقدين

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

:و در پاسخ هويت اين انوار هدايت، پيامبر فرمود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من خورشيدم، علي ماه است و فاطمه، زهره و حسن و حسين ـ سلام االله عليهما ـ دو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.ستاره فرقدين

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

:و وقتي خدا به رسول من و عالميان وحي فرمود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

إِنَّا أَعطَيناك الْكَوثَرَ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.من فهميدم كه تو كوثري و هيچ مادري، دختري به خوبي دختر من نزاده است

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آن بانوان گرانقدر تو را به آب كوثر شستشو كردند و در دو جامهاي كه از بهشت آمده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.بود، ـ سفيدتر از شير، خوشبوتر از مشك و عنبر ـ پيچيدند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و اكنون كه تو اسماء را فرستادهاي تا آن كافور بهشتي را براي رحلت و رجعتت به بهشت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آماده كند، اكنون كه بهترين جامههاي خويش را براي ملاقات با خدا بر تن كردهاي، و

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اكنون كه رو به قبله خفتهاي و جامهاي سفيد بر سر كشيدهاي و به اسماء گفتهاي كه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پس از ساعتي بيايد و ترا صدا كند و اگر پاسخي نشنيد بداند كه تو به ديدار پدر نايل

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شدهاي، اكنون ... اكنون من به ياد آن جامههاي بهشتي و آن آب كوثر و آن لحظههاي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شيرين تولدت افتادم كه تو براي اقامتي چند روزه از بهشت به زمين ميآمدي و اكنون

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

كه آخرين لحظات حيات دردآلودهات سپري ميشود چون مرغ پر و بال مجروحي كه از

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.قفسي هجده ساله رها ميگردد به سوي ما پر ميكشي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دخترم! بتول من كه خدا تو را در ميان زنان بيمثل و همتا ساخت. بتول من! دختر دل

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

گسستهام از دنيا! دختر آخرتم! دختر معادم! دختر بهشتي من! بتول من كه خدا تو را از

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همة آلودگيها منزه ساخت! عزيز دلم! خدا تو را چند روزي به زمينيان امانت داد تا بدانند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

كه راز آفرينش زن چيست؟ و رمز خلقت زن در كجاست؟ و اوج عروج آدمي تا چه پايه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بلند است. ميدانم، ميدانم دخترم كه زمينيان با امانت خدا چه كردند، ميدانم كه چه به

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

روزگار دردانه رسول خدا آوردند، ميدانم كه پارة تن من را چگونه آزردند، ميدانم،

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

!ميدانم، بيا! فقط بيا و خستگي اين عمر زجرآلوده را از تن بگير

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.ملائك بال در بال ايستادهاند و آمدن تو را لحظه ميشمرند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.حوريان، بهشت را با اشك چشمهايشان چراغان كردهاند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.بيا و بهشت را از انتظار درآر. بيا و در آغوش پدرت قرار و آرام بگير

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.سلام بر تو! سلام بر پدرت و سلام بر شوي هميشه استوارت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-ام ابيها- سلام االله عليها

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

گويي تقدير چنين بوده است كه حضور دو روزة من در دنيا با غم و اندوه عجين شود، هر

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.چه بود گذشت و هر چه ميبود ميگذشت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و من ميدانستم كه تقدير چگونه رقم خورده است و ميدانستم كه غم، نان خورشت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.هميشة من است و اندوه، همساية ديوار به ديوار دل من

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اما آمدم، آمدم تا دفتر زنان بيسرمشق نماند، آمدم تا قرآن مثال بيابد، تفسير پيدا كند،

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.نمونه دهد، آمدم تا خلقت بيغايت نماند، بيمقصود نشود، بيهدف تلقي نگردد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من اگر نبودم، من و پدرم اگر نبوديم، من و شويم اگر نبوديم، من و شما نور چشمان و

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فرزندانم اگر نبوديم، اگر ما نبوديم، جهان آفريده نميشد، خلقت شكل نميگرفت،

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.آفرينش تكوين نمييافت، اين را خداوند جلَّ وعلا تصريح فرموده است

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

گريه نكنيد عزيزان من! شما از اين پس جاي گريستن بسيار داريد. بر هر كدام از شما

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.مصيبتها ميرود كه جگر كوه را كباب ميكند و دل سنگ را آب

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.حسين جان! اين هنوز ابتداي مصيبت است، رود مصيبت از بستر حيات تو عبور ميكند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مظلوميت جامهاي است كه پس از پدر قاعدة تن تو ميشود. تو مظلوم مضاعف تاريخ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.ميشوي كه مظلوميتت نيز در پردة استتار ميماند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

حسين جان! زود است براي گريستن تو! تو ديگر گريه نكن! تو خود دردانة اشك

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

!آفرينشي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

عالم براي تو گريه ميكند، ماهيان دريا و مرغان آسمان در غم تو ميگريند. پيامبران

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همه پيش از تو در مصيبت تو گريستهاند و شهادت دادهاند كه روزي همانند روز تو

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.نيست

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.بيا، از روي پاي من برخيز و سر بر سينهام بگذار اما گريه نكن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.گرية تو دل فرشتگان خدا را ميسوزاند و جگر رسول خدا را آتش ميزند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.اكنون كه زمان اندوه من نيست، زمان شادكامي من است، لحظة رهايي من است

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

گاه اندوه من آنزمان بود كه بر زمين نازل شدم، آغاز دورة غمبار من آنگاه بود كه نه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چون آدم ـ عليه السلام ـ به اجبار و از سر گناه بلكه چون پدرم محمد ـ صلّي االله عليه و

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.آله و سلم ـ به اختيار و از سر لطف و رحمت پروردگار، از بهشت هبوط كردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مهبطم اگر چه مهبط وحي بود و منزلم اگر چه منزل جبرئيل و قرارگاهم اگرچه قرارگاه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.عزيزترين بندة خدا و خاتم پيامبران او

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اگر چه آن دستها كه به استقبالم آمده بود، دستهاي برترين زنان عالم امكان بود، اگر

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.چه اولين جامههايي كه در زمين بر تن كردم، جامههاي بهشتي بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اگر چه به اولين آبي كه تن سپردم، زلال بيهمانند كوثر بود، اگر چه ... اما ... اما محنت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.و مظلوميت نيز، از بدو تولد با من زاده شد، با من رشد كرد و در من تبلور يافت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من هنوز اولين روزهاي همنشيني با گهواره را تجربه ميكردم كه آمد و رفت تازه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مسلمانان زجر كشيده اما صبور و مقاوم به خانهمان آغاز شد. رفت و آمدي مومنانه اما

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هراسناك عاشقانه اما بيمزده، خالص و صميمي و شورانگيز اما ترسان و گريزان و

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.مراقب

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خدنگ اولين خبرهايي كه از وراي گهواره ميگذشت و بر گوش جگر من مينشست،

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.شكنجه و آزار و اذيت مؤمنان نخستين بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

يك روز خبر سميه ميآمد، آن پيرزن زجر ديدهاي كه عمري در عطش باران توحيد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زيسته بود و با چشيدن اولين قطرات آن از ابر دستهاي پيامبر، همه چيز خويش را فدا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

كرد و جان خود را سپر ايمان خالص خود ساخت. آن پيرزن مؤمني كه سختترين

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شكنجهها را بر تن رنجور و نحيف خويش هموار ساخت تا نداي حق پيامبر بيلبيك

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.نماند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

روز ديگر خبر ياسر ميآمد؛ «ياسر را مشركان در بيابان سوزان و تفتيده حجاز خواباندهاند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و سنگهاي سخت و گران بر اندام او نهادهاند تا او دست از توحيد بردارد و در مقابل بتها

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

«.سر بسايد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

يك روز خبر بلال ميآمد، روز ديگر عمار، روز ديگر ... و من به وضوح ميديدم كه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شكنجهها و آسيبها و لطمهها نه فقط بر نو مسلمانان ايثارگر كه بر پدرم رسول خدا وارد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ميشود و او چه ميتواند بكند جز اين كه هر روز بر اين مؤمنان محبوس بگذرد و آنان را

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

... به صبر و استواري بيشتر دعوت كند. صبراً يا آلِ ياسِر، صبراً يا بِلال

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.و ... بغضها و اشكها و گريههاي خويش را به خانه بياورد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

در تب و تاب شكنجة پيروان مؤمن و معدود بسوزد اما توان هيچ ممانعت و دفاعي نداشته

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.باشد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خدا بيامرزد ابوطالب را و غريق رحمت كند حمزه را كه اگر اين دو حامي با صلابت و

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

قدرتمند نبودند، آنكه در بيابان سوزان، سنگ بر شكمش مينشست پيامبر بود و آن بدن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

كه آماج عمودها و نيزهها قرار ميگرفت، بدن مبارك پيامبر بود، همچنانكه با وجود اين

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دو حامي موحد و استوار نيز آنكه شكنبة شتر بر سرش فرود ميآمد پيامبر بود و آنكه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

. پايش به سنگ جهالت دشمنان ميآزرد، پيامبر بود ـ سلام خدا بر او ـ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من هنوز شيرخواره بودم كه عرصه را بر پدرم و پيروان او تنگتر كردند، زميني را كه به

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بركت او و به يمن خلقت او پديد آمده بود، نتوانستند بر او ببينند، او را، ما و مؤمنان او را

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به درهاي كوچاندند كه خشكي و سختي و سوزندگياش شهرة طبيعت بود و زبانزد تاريخ

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.شد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.من اولين قدمهاي راه افتادنم را بر روي ريگهاي سوزان شعب ابيطالب گذاشتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و من بوضوح ميديدم كه سختتر از آن تاولها كه بر پاهاي كودكانه من مينشست،

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زخمهايي بود كه سينة فراخ پدرم رسول خدا را شرحه شرحه ميكرد و قلب عالمگير او را

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.ميسوزاند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

يكي ميآمد و لبهاي چون كوير، تفته و ترك خوردهاش را به زحمت در مقابل پدرم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.ميگشود و ميگفت: آب

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و پدرم بيآنكه هيچ كلامي بگويد چشمهاي محجوبش را به زير ميانداخت و اندكي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فاصلة ميان دندانهاي مباركش را بيشتر ميكرد تا آن صحابي مؤمن، سنگ را در دهان

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.او ببيند و ببيند كه رسول خدا هم براي مقابله با آتش جگر سوز عطش، سنگ ميمكد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و آن ديگري مچاله از فشار گرسنگي، كشان كشان خود را به پيامبر ميرساند و سلام و

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اسلام خود را تجديد ميكرد تا رسول خدا بداند كه يارانش، محكم و استوار ايستادهاند و

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هيچ حادثهاي نميتواند آنان را به زمين ضعف بنشاند يا به پرتگاه كفر بكشاند و وقتي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پدرم او را در آغوش تحسين ميفشرد، او تازه درمييافت كه رسول خدا هم در مقابل

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.فشار گرسنگي، سنگ بر شكم خويش بسته است

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همين خرمايي كه مشتياش انساني را سير نميكند، آن زمان يك دانهاش در دهان چهل

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.انسان ميگشت تا چهل مرد را در مرز ميان زندگي و مرگ ايستاده نگاه دارد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من شير آميخته به اندوه مادرم خديجه را در كوران و تلاطم اين دردهاي درهم پيچيده

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نوشيدم. سفرة چشم اهل دره روزها و روزها منتظر ميماند تا مگر محموله خوراكي از

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ميان چنگالهاي محاصره كنندگان شعب عبور كند و از لابلاي سنگ و كلوخهاي دامنه،

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.به سلامت بگذرد و چند روز قناعتآميز را پر كند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دوران شعب پيش از آنكه طاقت زندانيان به سرآيد تمام شد، اما آنچه تمام نشد، آسيبها

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.و آزارهايي بود كه برجسم و جان پيامبر فرود ميآمد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اين بارهاي طاقت فرسا تا آن زمان كه مادرم خديجه حيات داشت بسيار هموارتر

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.مينمود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وقتي پيامبر پا از درگاه خانه به درون ميگذاشت، ملاطفتها، مهربانيها، همدرديها و

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دلداريهاي خديجه آنچنان او را سبكبال ميكرد كه پدرم حتي تا وقت وفات هم او را به

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.ياد ميآورد و گهگاه در فراق او ميگريست

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

يادم نميرود، يكبار عايشه از سر حسادت، نام مادرم را به تحقير برد و پدرم آنچنان بر او

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نهيب زد كه عايشه، هيچگاه ديگر جرأت نكرد در حضور رسول االله، از خديجه بياحترام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.ياد كند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خبر رحلت مادر، براي من بسيار دردناك بود بخصوص كه زخم شعب ابيطالب هنوز

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.التيام نيافته بود و اندوه تنهايي پدرم كاستي نپذيرفته بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من وقتي به يكباره جاي مادرم را در خانه، خالي يافتم سرآسيمه و آشفته موي به دامن

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

:پدر آويختم كه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

!ــ مادرم كجاست؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پدرم غمآلوده و مضطرب به من مينگريست و هيچ نميگفت، شايد هيچ لحني كه بتواند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.آن خبر جانسوز را در آن بريزد نمييافت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

جبرئيل از پس اين استيصال فرود آمد و به پدرم از جانب خدا پيام داد كه «سلام مرا به

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فاطمهام برسان و بگو كه مادر تو را در قصري از قصرهاي بهشت جاي داديم كه از طلا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

«.و ياقوت سرخ فراهم آمده است و او را با مريم دختر عمران و اسيه همخانه ساختيم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و من به يمن اين پيام خداوند، آرامش يافتم، خداوند، جل و علا را تقديس و تنزيه كردم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.و گفتم كه سلامها و سلامتيها همه از اوست و تحيتها همه به او باز ميگردد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

كلام خدا اگر چه تسلاي دل من شد اما فقدان خديجه در كوران حوادث، چيزي نبود كه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.براي پيامبر و من تحمل كردني و تاب آوردني باشد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دلداري خديجه نبود اما تيرهاي تهمت و افترا و آسيب و ابتلاي پيامبر همچنان به شدت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و قوت خود باقي بود. يك روز ديوانهاش ميخواندند، يك روز ساحرش لقب ميدادند.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

يك روز دروغگو و لافزن و عقب ماندهاش ميناميدند و هر روز به وسيلهاي دل مبارك

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.او را ميآزردند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

البته اصل و ريشه پيامبر استوارتر و شاخه و برگش در آسمان گستردهتر از آن بود كه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

عصيانها و كفرانها و تهمتها و اذيتها بتواند خدشه و خللي در دعوت او پديد بياورد يا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.ملول و خستهاش كند و از پايش درآورد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

او تا بدانجا در دعوت به هدايت ثبات ميورزيد و از دل و جان مايه ميگذاشت كه گاهي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.خدا به او فرمان توقف ميداد و او را به مواظبت از جسم و جانش ملزم مينمود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آنچه دل پيامبر را ميآزرد، نه آزار دشمنان كه جهالتشان بود، پيامبر نه از آنان، كه بر آنان

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

غمگين ميشد كه چرا تا بدان پايه بر جهالت خويش، پاي ميفشرند، و پا از احصار كفر و

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

شرك بيرون نميگذارند، چرا در فضاي حياتبخش توحيد تنفس نميكنند، چرا حلاوت و

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.شيريني عبوديت را نميچشند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و در اين غمخواري، مشاركتي كه ابوطالب موحد و خديجة مهربان با او ميكردند از

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.دست و دل هيچ ايثارگري جز همين دو بر نميآمد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وقتي ابوطالب و خديجه رفتند، وقتي ابوطالب و خديجه، هر دو در يكسال با پيامبر وداع

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.كردند، پيامبر بسيار بيش از آنچه تصور ميكرد، تنها شد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و من اگر ميخواستم فقط دختر او باشم، باري از دوش تنهايي او برنميداشتم. پدرم با

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آنهمه مصيبت و سختي، نياز به مادر داشت، مادري كه پروانهوار گرد شمع وجود او بگردد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.و با بالهاي محبت و ايثار، اشكهايش را بسترد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و من تلاش كردم كه براي پدرم ـ محبوبترين خلق جهان ـ مادري كنم و موفق شدم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.پدرم مرا به مادري قبول كرد و به لقب «اُم اَبيها» مفتخرم ساخت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.و اين شايد يكي از شيرينترين لقبهايي بود كه خدا و پيامبرش به من داده بودند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.اين لقب البته آسان به دست نيامد. پشت اين لقب، خون دلها خفته بود و تيمارها نهفته

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هيچ كس نميتواند عمق جراحت دل مرا بفهمد آنزماني كه من پدرم را پريشانحال و

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آشفتهموي بر درگاه خانه مييافتم يا آزردهپاي و آلودهلباس در آغوشش ميفشردم، يا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.مجروح و زخم خورده، تيمارش ميداشتم

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هر سنگ نه بر پاي او كه بر چشم من فرود ميآمد و هر زخم نه بر اندام او كه بر جگر

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من مينشست. با اين تفاوت عميق كه دل او، دل پيامبر بود، عظيم و استوار و نلرزيدني

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.و دل من دل فاطمه بود، نازك و لطيف و شكستني

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.شرايط آنقدر سخت و سختتر شد كه خداوند پيامبرش را دستور هجرت داد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مردمي كه به خورشيد با نفرت مينگرند، شايسته شباند. مردمي كه به سوي آفتاب

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.كلوخ پرتاب ميكنند، لايق ظلمتاند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خورشيد، طلوع كردني است. ابرهاي سياه حتي اگر در آغاز مشرق كمين كنند، خورشيد،

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.متين و بزرگوار از كنارشان خواهد گذشت و روشنياش را به ارمغان جهانيان خواهد برد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پيامبر شبانه ميبايست از مكه هجرت ميكرد، در آن زمان كه چهل كافر قداره بند دور تا

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دور خانة او را در محاصره داشتند و چهل شمشير خون آشام لحظه ميشمردند تا خون او

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.را به تساوي ميان خويش، تقسيم كنند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پيامبر، ايثارگري ميطلبيد تا در جاي خويش بخواباند و كفار را ناكام بگذارد. آن ايثارمنش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هيچكس جز پدر شما، عليبن ابيطالب نميتوانست باشد، وقتي پيامبر به او اشارت فرمود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

:و از او نظر خواست. او نپرسيد: من چه ميشوم؟ عرضه داشت

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ــ شما به سلامت ميمانيد؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.پيامبر فرمود: آري، پسر عموي گراميام

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و وقتي دل ما، از هول و اضطراب، قرار نداشت، علي شيرينترين خواب عمرش را آنشب

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به رختخواب پيامبر، هديه كرد و شأن نزول آيتي ديگر از قرآن را بر افتخارات خويش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

:افزود. ملائكه حيرت كردند و خدا مباهات ورزيد

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و مِنَ النَّاسِ منْ يشْرِي نَفْسه ابتِغاء مرْضاتِ اللَّ ِه و اللَّه رؤُف بِالْعِبادِ.[ [ 1»

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و ميان مردم كسي هست كه جانش را با رضاي خدا، تاخت ميزند و خدا دوستدار

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

«.(اينگونه) بندگان است

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.پيامبر بر دوش سلمان از ميان كفار چشم و دل كور عبور كرد و آنان نفهميدند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پرسيدند: چيست بر دوش تو؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.سلمان راستگو گفت: پيامبر

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.آنان خنديدند و نفهميدند و به بستر پيامبر هجوم بردند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

آنچه ميخواستند در رختخواب بود اما نميدانستند. آنان جان پيامبر را ميخواستند و علي

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

جان پيامبر بود. علي آينة تمام نماي پيامبر بود، «انفسنا و انفسكم» در آن مباهلة

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تاريخساز، شان علي بود اما آنها كه دركشان بدين پايه نميرسيد و فقط جسم پيامبر را

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ميشناختند، خود را ناكام يافتند و خشمگين و زخم خورده بازگشتند، صداي سايش

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دندانهاي كينهجويشان در گوش شب طنين ميافكند اما دستشان از جهان كوتاه بود كه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.جهان در غار ثور، رحل اقامتي سه روزه افكنده بود

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دل مسلمانان از خلاصي پيامبر قرار و آرام يافت اما جسم و جان و خانمانشان نه. كفار و

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مشركيني كه پيامبر را دور از دسترس مييافتند زهر خود را به جان مؤمنان و بستگان او

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.ميريختند

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پيامبر اما به مدينه وارد نشد. در قباء استقرار يافت و هر چه مؤمنين مدينه پاي فشردند،

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.يك كلام فرمود: من به مدينه وارد نميشوم مگر به همراه دو عزيزم علي و فاطمه

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

و از آنجا به علي بن ابيطالب پيام داد كه به همراهي فاطمهها به مدينه بيا، من همچنان

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir
شما به این رمان چه امتیازی میدهید؟
نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.