امیر پسری هیجده ساله‌ست و شخصیت گوشه‌گیر و منزوی‌ایه... تنها دوستاش دختر دایی و پسر خاله‌ش هستن. تا این که اتفاقای عجیب و غیر معمول تو محیط اطرافش شروع به رخ دادن می‌کنن.. بعد یه مدت امیر متوجه میشه که این اتفاقا مربوط به دنیایی جدا از دنیای معمولی هستش... دنیایی پشت آینه... دنیایی پر از شرارت... دنیایی که در اون نمیشه به هیچ کس اعتماد کرد... و امیر به دلایلی به پشت آینه میره تا دنبال یه قاتل روانی بگرده. امیر طی جستجو برای پیدا کردن قاتل از یه سری حقایق با خبر میشه... که نباید میشد! امیر متوجه میشه قبلا به نحوی با این دنیای عجیب ارتباط داشته.

ژانر : ترسناک، معمایی، فانتزی

تخمین مدت زمان مطالعه : ۸ ساعت و ۱۷ دقیقه

مطالعه آنلاین دقایقی تا نیمه شب
نویسنده : fatima.n

ژانر : #فانتزی #ترسناک #معمایی

خلاصه :

امیر پسری هیجده ساله‌ست و شخصیت گوشه‌گیر و منزوی‌ایه... تنها دوستاش دختر دایی و پسر خاله‌ش هستن.

تا این که اتفاقای عجیب و غیر معمول تو محیط اطرافش شروع به رخ دادن می‌کنن.. بعد یه مدت امیر متوجه میشه که این اتفاقا مربوط به دنیایی جدا از دنیای معمولی هستش...

دنیایی پشت آینه... دنیایی پر از شرارت... دنیایی که در اون نمیشه به هیچ کس اعتماد کرد...

و امیر به دلایلی به پشت آینه میره تا دنبال یه قاتل روانی بگرده.

امیر طی جستجو برای پیدا کردن قاتل از یه سری حقایق با خبر میشه... که نباید میشد!

امیر متوجه میشه قبلا به نحوی با این دنیای عجیب ارتباط داشته.

مقدمه

قبل از اینکه چراغ و خاموش کنی وبه زیر پتوت بخزی یه بار دیگه با دقت به اطرافت نگاه کن ...با دقت..می بینیش؟ درست روبه روت وایساده..بهش لبخند می زنی..بهت لبخند می زنه..براش دست تکون می دی و بعد با خیال راحت می گیری می خوابی..ولی ..

هر روز میلیون ها انسان خودشون رو تو آینه نگاه می کنن..با تصویر توی آینه حرف میزنن..ولی شاید فقط یه نفر..فقط و فقط یه نفر متوجه بشه وقتی که داره دست راستش رو برای آینه تکون می ده..اون کسی که توی آینه ست دست چپش رو تکون می ده...!

"به نام خالق آیینه ها"

بیشتر اوقات بلاهایی که سر آدم میاد تقصیر خودشه و خودش باعث اون اتفاقاست .. ولی گاهی هم نمیشه جلوی حوادث ناگوار رو گرفت .. وقایع رو هم تاثیر می ذارن .. بال زدن یه پروانه اینجا ممکنه تبدیل به یه طوفان کیلومتر ها اون ور تر بشه .. ممکنه من یه موز بخورم و پوستشو روی زمین بندازم . یه مرد با عجله داره می دوه که به اتوبوس برسه ولی پاش روی موز میره و میخوره زمین . شاید چند ثانیه بیشتر نشه ولی .. بلند میشه و خودشو می تکونه و دوباره راه میفته .. اتوبوس رو از دست میده و مجبور میشه با اتوبوس بعدی بره .. اتوبوس تصادف میکنه و همه مردم توش میمیرن .. آیا من مسئول مرگ مرد هستم ؟! یا بقالی که که موز رو به من فروخته ؟ یا باغبانی که موز رو پرورش داده ؟

گاهی اوقات تشخیص حق از باطل و خیر از شر خیلی سخت میشه .. برای همینه که میگن از هر پنج تا قاضی یکیش جاش وسط جهنمه ..

قضاوت در مورد دیگران ، انتخاب ، حقیقت ، و .. و .. و .. خیلی موارد دیگه هستن که با بزرگتر شدن میفهمیم که با هم تداخل دارن و یکی از یکی تلخ تر و غم انگیز ترن .. بین همه شرایط ناگوار من انتخاب و حقیقت رو برگزیده می دونم .. تلخ ترین ارکان زندگی .. ما مجبور به انتخابیم .. مجبور به دونستن حقایقی که چندان خوشایند نیستن . ولی من نمی دونم .. سال هاست که تو سردرگمی موندم که اتفاقاتی که برای من رخ داد پیامد های انتخاب بود ؟ یا جزو سلسله اتفاقیی که روی هم تاثیر دارن ؟

اگه اون روز آب قطع نمی شد و من زودتر آماده می شدم و با انیس و بابام از خونه بیرون می رفتم و تالیس رو نمی دیدم بلایی سرم نمی اومد ؟

یا اگه همین که دیدم به جای چشمک زدن ، تصویر توی آینه هر دو چشمش رو می بنده ، به جای کنجکاوی بیخود ، فرار می کردم الان مجبور نبودم سرگذشت ناراحت کننده م رو اینجا بنویسم؟

قضاوتش برای من سخته .. من نمی تونم بفهمم مقصر کیه .. ولی امید وارم روزی یکی پیدا بشه که بتونه مقصر رو بشناسه و بهم معرفیش کنه ..

پ.ن: چند روز پیش یه آگهی ترحیم روی یه دیوار دیدم.. اون آگهی ترحیم یه اشتباه خیلی خیلی بزرگ داشت و اونم این بود که.. من - نَــ - مـُـر - دِه - اَمــ!

..

..

..

!It's like I'm/paranoid lookin' over my back

!It's like a/whirlwind inside of my head

..It's like I/can't stop what I'm hearing within

..It's like the face inside is right

! beneath my skin

..

..

- امیــــــــــر! تا 3 میشمارم ، اومدی که اومدی..نیومدی من میدونم و تو..!

- باشه بابا.اومدم..

- یــــــــــک!

هر چی میگشتم گوشیمو پیدا نمی کردم..

- دوووو!

به محض این که پیداش کردم سریع دویدم سمت در.

- شد که بشه ســ..

همین که خواستم برم بیرون پام به چارچوب آهنی در گیر کرد.خودتون احتمالا میتونید حدس بزنید که چی شد..

- اَآآآآخخ.. خدا لعنتت کنه! داغون شدم..

در حالی که میخندید با بیخیالی گفت:

فاطیما: حقته..هی میگم بابا ول کن این تافت و ژل و کوفت و زهر ماری ها رو ! من که دخترم کمتر از تو به خودم می رسم !

درحالی که لنگان لنگان از پله ها پایین می رفتم گفتم:

- ولی من هنوز به جنسیت تو شک دارم. در ضمن ، مرتب بودن عار نیست. فکر کردی این حرفات روی من تاثیر داره تا مثل خودت هپلی و شلخته بشم؟

فاطیما: برو بابا. به چه چیزایی فکر میکنی! هپلی بود استعداد ذاتی می خواد! درثانی ، مرتب بودنم حدی داره. من میام خونتون سیب می خورم مزه مواد شوینده می ده.

- خیلی خوب بابا توام..(بند کفشمو بستم) بریم. ولی من می رونم.

فاطیما: حـــــتما! امر دیگه؟..مگه از جونم سیر شدم ؟!

- شوخی کردم. بخوامم نمی تونم.

فاطیما: چطور ؟

- بابام ماشین رو مصادره کرده. چون میترا رو رسوندم بوی عطرش توی ماشین مونده بود.

اولش با حالت خنثی نگام کرد.بعد در یک حرکت ناگهانی یه پس گردنی جانانه بهم زد که برق از کله م پرید.

- آخــــــــ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- بی عرضه کله پوک! یه دروغ مصلحتی هم نمی تونی بگی ؟! میگفتی عطر فاطی بوده!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- چه دست سنگینی هم داره .. هوشمند! تو کی از اون حشره کش های سلیقه میترا می زنی آخه ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- می گفتی مال ژاله ست !

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- من با ماشین از رو جسد ژاله رد نمی شم! چه برسه به این که بخوام سوارش کنم..یه چیز منطقی بگو ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- بابات از کجا می دونه تو با ژاله مشکل داری ؟!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- هه ! دلت خوشه ها...سه ماه نبودی همه فهمیدن..فقط خواجه حافظ شیرازی مونده که اونم دایی صفا اینا رفتن شیراز بهش می گن.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به پله ها تکیه داد:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- خب یه زنگ بزن آژانس بیاد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- حالا واجبه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- نه..اگه نمی خوای نمی ریم. عوضش فردا می ریم باید دوبرابر بدوی.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- تو چه گیری دادی به دویدن من ؟!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- تو لوسی . ممکنه این لاط و لوط ها هوس کنن بهت تجاوز کنن ! زور که نداری .. حداقل بذار دویدنت خوب باشه بتونی در بری.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- به قول خودت به چه چیز هایی فکر می کنی.. آینده نگریت منو کشته!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- بهتر..می میری از دستت راحت می شم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- کم نیاری؟ سنگ پا..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- تو نگران نباش! خب دیگه پس رفتنمون کنسل شد. پس فقط خودمو مهبد میریم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- میومدی تو حالا!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

در حالی که داشت بند کفششو می بست گفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- تو نمی خواد مهمون دعوت کنی. برو معادله دو مجهولی فیزیکت رو حل کن. درضمن مرض داری وقتی ماشینتو بابات ازت گرفته می گی ( ادامو در آورد ) من می رونم؟!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- خیلی خوب حالا .. مامان بزرگ!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

زدم زیر خنده. با حرص گفت:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- مامان بزرگ بابا بزرگته خیار شور!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- چقد تو مهربونی!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- با سر برو تو گونی . خـــــب..( بلند شد ) من دیگه برم . فردا می یام .. اگه حاضر نباشی با مشت و لگد می برمت صد دور می دوونمت .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- به سلامت.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- نمیای بدرقه م کنی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- تو هفته ای که هفت روزه هشت روزشو اینجایی! صاحبخونه ای شما..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- خیلی بی چشم و روئی..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- میدونم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- پس من رفتم.. خدافظ.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- بای..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد از این که رفت رو پله ها نشستم تا کله م یکم هوا بخوره.. صدای زنگ گوشیم بلند شد . به صفحه ش نگاه کردم . مهبد بود.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- الو .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- الو ! کجایین شما ؟! من یه ساعته اینجا معطلم . اسکول کردین مارو ؟!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- سلام . ما نمیایم . حداقل من یکی نمی یام .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پوفی کرد :

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- بازم ؟! ایندفه دیگه چه گندی زدی ؟!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- آره گند زدم. البته تقصیر من نبود. به خاطر اون چلغوز عقب افتاده.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- کی ؟!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- مگه به غیر از میترا چلغوز دیگه ای هم تو فامیل پدری من هست ؟!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- صد البته که هست .. یکیش خودت !

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- برو گمشو ..!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- بی خیال .. حالا بگو چی کار داشتین می کردین ؟! حین کارای مثبت هیجده دستگیرتون کرد ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- نخیر منحرف ! آویزونم شد مجبور شدم برسونمش . بوی عطر بوگندوش تو ماشین موند . اساسا بابام کاری به کار میترا نداره ، مشکلش معاشرت من با دختراست. منتظر یه بهونه بود که جلوی دویدن بعد از ظهر مارو بگیره که اونم دستش اومد .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- خب الاغ می گفتی مال فاطیه .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خندیدم :

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- مرسی تفاهم ! اتفاقا فاطیما هم همینو گفت . منتها مسئله اینه که فاطی کی از اون عطرای عجق وجق میترا پسند زده که بار دومش باشه ؟ یه نکته دیگه م اینکه بابام از فاطی خوشش نمیاد . یه نکته دیگه اینکه این بد دهنی بچه گونه ت دیگه زیادی داره تو ذوق میزنه.. یکم بزرگ شو لطفا!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- کودک درونم هی ابراز وجود میکنه.. چیکار کنم؟ پس من و مهیار تنها بریم ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- مگه اونم هم همراته ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- آره همرامه .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- پس چه بهتر من نیستم! آره دیگه تنها برین. فقط قبلش یه زنگ به فاطی بزن . ممکنه بیاد. بعد اگه جا موند نگی امیر گفت بعد اون بیاد پوست منو بکنه !

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- باشه . کاری باری ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- نه کاری هست نه باری . بای.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- بای.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

قطع کردم . بلا فاصله دوباره زنگ خورد .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- اَکه هی ! باز چی شده ... الو سلام بابا ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

صدای دادش باعث شد گوشی رو از گوشم دور کنم :

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- علیک نا سلام.. یه ساعته منو دم در معطل کردی ! چرا هرچی زنگ می زنم باز نمی کنی ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سریع دویدم سمت در و بازش کردم . با عصبانیت اومد تو . رو کرد بهم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- یه ساعته منو دم در کاشتی . از بس هدفون میذاری تو گوشات کر شدی.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اصولا عادت داره همه چی رو به وسایل امروزی و الکترونیکی ربط بده.. یعنی من شصت پام هم درد بگیره میگه «از بس میشینی پای کامپیوتر! » یا این که «از بس سرت تو اون گوشیه!»

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به ساعت مچیم نگاه کردم .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- مگه کلید ندارید؟ فکر کنم زنگ خراب شده. بعدش کلاستون که ساعت پنج تموم میشه!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- اجازه عبور و مرورمم باید به تو بدم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- نه نه اصلا منظورم این نبود. فقط تعجب کردم.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

وایسادم تا بره تو. چون دفعه قبلی سر این که جلوترش رفتم تو قشقرقی به پا کرد که نگو.. کلا بعد از جدا شدن از مامان یکم (اهم!) غرغرو شده..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

***

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خونه ی عمه فرنوش اینا بودم. مهبد کلاس ریاضی بود. از طرف مدرسه برامون کلاس گذاشته بودن. ولی من کلاسا رو جیم میزدم و با فاطیما می رفتیم خونه مهبد اینا تلپ می شدیم! عمه فرنوش هم نمی ذاشت بهمون بد بگذره.. کتاب جلوم باز بود و داشتم به مغزم فشار میاوردم که بتونم رو مسئله تمرکز کنم.. فکرم سمت همه چی می رفت الا درس..!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- داروین بود «منشا انواع » رو نوشته بود یا دووریس ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فاطیما: من از کجا بدونم ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- ناسلامتی رشتت ـه ها ! بیچاره معلمات ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خندید :

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- شوخی کردم . فک کنم داروین .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

هر دو دوباره مشغول درس شدیم .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- فاطی ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- ها ؟!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- ها چیه بی تربیت ! بگو بله .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کتابشو بست ، پوفی کرد و گفت :

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- جانم امیر جان مودب؟ بعله عزیزم؟ بنال گلم؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- واقعا که.. دکارت رو می شناسی ؟!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- تو این اوضاع دکارت رو از کجات درآوردی؟!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- هیچی .. همیجوری پرسیدم ... اگه بلد نیستی جواب نده .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- بلدم . بذار فردا موقع دویدن بپرس.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دوباره کتابشو باز کرد و مشغول خوندن شد . به عنوان کتابش نگاه کردم . "علمی ولی شیرین تر از داستان؛ موجودات آزمایشگاهی "

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- میگم به نظرت اگه بابا بفهمه من بعد کلاس فیزیک میام اینجا چی کارم می کنه ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- سوراخ سوراخت می کنه .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- هه هه نمکدون ! جدی پرسیدم .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- ها ها شکردون . منم جدی جواب دادم . اگه بفهمه تیکه بزرگت مماخته .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- تو و مهبد کی میخواین دست از سر این تیکه های بچه گونه و مزخرفتون بر دارین؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چیزی نگفت..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

.. دوباره سکوت ... سعی کردم فکرمو متمرکز کنم ... هرچی به مخم فشار میاوردم مگه این مسئله کوفتی حل می شد ؟! دوست داشتم سرمو بکوبم به ستون. ولی دیدم یه مسئله لرزششو نداره!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- فاطی ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- اگه تو گذاشتی من این کتابو بخونم اسممو عوض میکنم میذارم ضفرعلی ! چته ؟!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- اِه ! چرا عصبی می شی ؟ سوال دارم ازت ! تو میدونی چطور باید تو این (کتابو نشون دادم) و حل کرد؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- یا بروس لی ! این سوال کتاب تکمیلی تونه ؟!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- آره دیگه !

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- من همیشه فک می کردم تجربی ها مظلوم عالمن ! نظرم عوض شد .. ما پیش ریاضی فیزیک ها لنگ می ندازیم !

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- بلدی یا نه ؟!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- نمیدونم والـ .. ! من کلا هندسه م لنگ می زنه . تو اثبات مجموع زوایای داخلی مثلث هم مشکل دارم . چه برسه به این ! چقد شما بدبختین ...!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- کله پوک ... یه مسئله م بلد نیست حل کنه .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دمپاییش رو در آورد و زد تو سرم ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- می خواستی بری کلاس تقویتی ریاضی ! به من چه ؟!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نچ ... اصن راه نداره .. با مهبد تماس گرفتم .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یه بوق ... دو بوق ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- چته وسط کلاس ؟!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- مرض .. مسئله های صفحه 56 رو حل کردی ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- آره . فقط شیشمی رو نتونستم حل کنم .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- پس اون کله پوکت به چه دردی میخوره؟ ها؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- خودت تونستی حلش کنی جناب گاوس ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- خب ... نه .. !

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- پس زر اضافی نزن ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بــــــــــــــــــوق ....

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همیشه همین طور بود .. بدون خدافظی قطع می کرد .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خــــــــــــــــب ... حالا من چه گلی به سرم بگیرم ؟؟؟ اگه حلش نکنم جویده شدن کله م توسط قاسمی حتمیه .. ولی بدتر از اون این که حسابانم به شدت افت کرده و اگه نتونم جواب بدم میشه سومین گندی که در طول سال بالا میارم.. معلم های مدرسه ما هم خیلی خیلی لوس و چندش آورن.. یه مسئله رو حل نکنی انگار که قتل عمد انجام دادی!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

***

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- فتوحی ... مسئله شیش .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

احساس کردم فشارم افتاد!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- فتوحی !

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- بله ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- کر شدی به حمد خدا ؟ میگم بیا پای تابلو مسئله شیش رو حل کن .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ای مردشور خودت و ادبت رو ببره ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- چرا ماتت برده بچه ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- من ... چیزه .. حلش .. نکردم !

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نگاه وحشتناکی بهم انداخت که قلبم به نقطه ای توی کف پای چپم سقوط کرد ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- چرا اونوقت ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- سرمو پایین انداختم . نگاه تمسخر آمیزش آزارم می داد .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- خب ... نتونستم ... راه حلش به دست نیومد ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- میگم چطوره بری پیش آقای رحیمی ! شاید اون تونست برات حلش کنه ! هان ؟ نظرت چیه ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با التماس نگاش کردم ... اگه رحیمی می فهمید به بابام می گفت .. از خودم بدم می اومد که انقدر ضعیفم که باهام مثل بچه های ابتدایی رفتار میشه و از طرفی نمی تونستم تو روش وایسم.. لعنت بهت عوضی.. لعنت به این مدرسه و معلماش.. لعنت به همه شون!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- آقا خواهش میکنم ! مگه دونستن یا ندونستن جواب دست خودمه ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

داد زد :

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- جمشیدی !

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نماینده کلاس بلند شد .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- بله آقا ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- اینو می بریش پیش آقای رحیمی و بهش میگی چندمین باره که مسئله ش رو حل نمی کنه . بگو با پدرش تماس بگیره ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دستمو مشت کردم و محکم فشارش دادم تا خشمم رو کنترل کنم. سرمو پایین انداختم که نگاه پر از نفرت و خشمم رو نبینه.. اگه می شد با نگاه کسی رو کشت احتمالا من تا الان یه دو جین از فک فامیلام و معلم هام رو کشته بودم!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- من باید با تو چیکار کنم ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ساکت وایساده بودم و به کفشام نگاه می کردم . تجربه ثابت کرده بود تو اینجور مواقع سکوت بهترین کاره ..داد زد :

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- وقتی باهات حرف می زنم به من نگاه کن !

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

سرمو بالا آوردم و به چشمای به خون نشسته ش خیره شدم ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- این چندمین دفعه ست که بخاطر توی بی لیاقت کلاسام رو نصفه ول میکنم میام مدرسه ت ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

توی دلم گفتم " هرچند دفعه هم بوده باشه به خاطر آبروت بوده ... نه به خاطر پسرت .." ولی هیچی به زبون نیاوردم ... لالمونی گرفتم .. مثل هر بار .. مثل همیشه ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- لپ تاپتو بگیرم آدم میشی ؟ نه ! گوشیتو بگیرم آدم میشی ؟ نه! پسر همون زنیکه هرزه ای..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

عصبانی شدم ... داغ کردم ... داد زدم :

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- حرف دهنتو بفهم عوضی! هرزه تویی با اون فک و فامیل آشغال تر از خودت!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رو مادرم حساس بودم! خیلی حساس! مادرم بود! اون چی میفهمید مادر یعنی چی که قداستش رو با چرت و پرتاش زیر سوال می برد؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با تعجب بهم خیره شد . مطمئن بودم از خشم قرمز شدم . یهو محکم خوابوند زیر گوشم . پرت شدم رو زمین ... اومد و بازومو گرفت و کشون کشون برد سمت اتاقک زیر راه پله ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

در رو باز کرد و پرتم کرد تو . سرم خورد به یه چیزی و جاش بدجور شروع به سوختن کرد .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- وقتی آدم شدی میارمت بیرون !

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد محکم در رو بست .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به زخم سرم دست کشیدم . خیس بود .. احتمالا از خون .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خودمو به گوشه اتاقک کشیدم و زانو هامو بغل کردم . پوزخندی گوشه لبم نشست ... خیر سرم هیجده سالمه ...هه ... درست مثل دختر بچه ها باهام رفتار میشه ... همیشه همین بساط بوده ... داد و بیداد ... کتک ... انباری ! من و سوسکای اینجا خیلی وقته رفیقیم .. بدبختی نه هیکلشو دارم و نه زورشو که بتونم باهاش دعوا کنم و بزنم.. لا اقل یکم دلم خنک شه.. امیر ریغو! هه.. فاطی همیشه بهم می گفت امیر ریغو..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کاش مهبد یا فاطی بودن ... اونا میدونن چطور آرومم کنن ... فضای خیلی بدی بود . سکوت مطلق و تاریکی باعث می شد بدبختی هام بیشتر جلوی چشمام بیان .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نبود مامان ، بداخلاقی بابا ، مسخره کردن های دیگران ، نگاه های تمسخر آمیز هم کلاسا و فامیلا ، تحقیر شدنم جلوی اطرافیانم ... بغض کردم ... فاطیما می گفت " مرد گریه نمی کنه " ... پس منم گریه نمی کنم ! ...نمی کنم ... ولی من که مرد نیستم ! .. هستم ؟! واقعا مسخره ست! مسخره تر از این نمیشه ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مردم که میذارم حقم خورده بشه ؟! مردم که همه از رو م رد می شن ؟! .. احساس کردم شدیدا دلم برای مامانم تنگ شده.. دوست داشتم پیشم می بود. ولی نبود.. بغض کردم.. زمزمه کردم :

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- من گریه نمی کنم ... گریه نمی کنم .. نمی کنم ... نمی کنم ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بغض به گلوم فشار می آورد ... سعی کردم قورتش بدم ولی سنگین بود ... دردناک بود ... صدام بلند تر شد :

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-من گریه نمی کنم ...! گریه نمی کنم ! ... گریه نمی کنم ..!..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اشکام سرازیر شدن :

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- من گریه نمی کنم ! من گریه نمی کنم !...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اشکام مثل سیل گونه هام رو میشستن ... هق هقم اوج گرفت .. من مثل بقیه نبودم.. مثل بقیه پسرا نبودم.. احساساتی بودم! دلم برای مامانم تنگ شده بود.. سرمو روی زانو هام گذاشتم و بریده بریده بین هق هق هام می گفتم :

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- من ... گریه .. نمی کنم .. نمی کنم ... نمی کنم ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

***

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چقدر اون موقع ها شاد بودم.. اونقدر که به خاطر بی اهمیت ترین چیزا گریه م می گرفت..!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

***

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

احساس کردم یکی داره تکون تکونم میده . به زور چشمامو باز کردم و سرمو از روی زانو م برداشتم ... گردنم زق زق میکرد ... نور چشممو زد .. دوباره بستمشون ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- امیر ! امیر ! پاشو !

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- ها ؟ .. چیه ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

تازه فهمیدم صدام چقد مضحک شده ! سرم به شدت سنگین بود و دلم میخواست بازم بخوابم ... ولی مگه این بلای آسمونی می ذاشت ؟؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- آخ.. مرگ.. بابا ول کن.. دستم کنده شد!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مهبد : اِه ! بیداری ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- مگه تو میذاری آدم بکپه ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- کپیدن یعنی تو خواب مردن ... متاسفانه تو هنوز زنده ای !

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یکی زدم تو سرش :

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- خیلی از این موضوع ناراحتی ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خندید :

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- خیــــلی ... ! با فاطی میخوایم بریم بازار .. میای ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- یعنی خاک.. وضعیت منو نمی بینی؟ مچاله تو انباری لوله شدم.. بعد میگی بیا بریم بازار؟؟ به نظرت من چرا تا الان اینجا بودم ؟ بابام نمی ذاره ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مهبد: چقد غر میزنی..می ذاره ... راضیش کرد .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خواب از سرم پرید .. محال بود !

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- چی ؟! کی ؟!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- بابات راضی شد..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- نــــــــــه !

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- آرررررررره !

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- نــــــــــه !

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- آرررررررره !

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- نــــــــــه !

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- آرررررررره !

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- نــــــــــــه !

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- نــــــــــه و زهر مار!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- نــــــــــه ! راضیش کرد ؟!؟!؟ وای خداوندا ! ظهور مهدی نزدیک است ... !

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- مسخره ... میای یا نه ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- مگه میشه نیام ؟ کی از این فرصتای طلایی گیرم اومده که بخوام ردش کنم ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خواستم بلند شم که یهویی همه بدنم درد گرفت ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- آی .. داغون شدم .. من چند ساعته اینجام ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- یه چهار ساعتی میشه ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مغزم سوت کشید!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

داد زدم: چهـــــــار ساعت ؟!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- مرگ ! داد نزن ! آره خوب ! گرفتگی بدنت کاملا طبیعیه . وقتی می گیری عینهو خرس می خوابی...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با زور و بدبختی از جام بلند شدم .. مهبد کمکم می کرد راه برم .. حقیقتا نمیتونستم تنهایی راه برم . بدنم بدجور کوفته بود . داشتیم می رفتیم سمت راه پله که بریم طبقه بالا اتاق من ، دیدم بابا تو پذیرایی نشسته و داره روزنامه می خونه . اصلا هم هواسش سمت ما نبود . بزنم به تخته چه بابای خوشتیپ و خوشگلی هم هست !!! موهای قهوه ای تیره ، چشمای درشت عسلی ، لب و دهن باریک و خوش فرم ... هیکلم که نگو.. ! من که پسرم براش غش و ضعف می رم .. مطمئنم اگه جوون بود همه دانشجو های دخترش درصدد تور کردنش بر می اومدن ! البته اخلاقای گندش همه این حسن هارو دوسوته دود میکنه می پرونه هوا ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با یاد آوری حرفی که راجع به مادرم زده بود اخمام رفت تو هم ، با غیظ رومو برگردوندم ، تکیه م رو از مهبد گرفتم و لنگون لنگون رفتم بالا .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

انیس رو یکی از مبلای راهرو طبقه بالا نشسته بود و داشت کتاب می خوند ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

ما کلهم اجمعین خانواده کتاب خوانی تشریف داریم !!!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خواهر کوچیکه عقل کل ... گاله شو باز کرد و زر زر کرد :

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- بـــــــه ! خان داداش ! چه عجب ما شمارو زیارت کردیم !

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- بـــــــه ! خاله خان باجی ! حیف ... یه دوروز از دستت راحت بودم ... کی تشریف نحستو آوردی ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- موقع تنبیه جناب !

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- هاها ... بامزه بود ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

کاش می شد سوتش کرد مریخ.. ولی خب متاسفانه نمیشه..!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

در اتاقمو باز کردم . فاطیما رو تختم نشسته بود و با گوشیش ور می رفت . بدون اینکه نگام کنه گفت :

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- چه عجب ، بالاخره اومدی ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- آره . اومدم .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- تو الان یه فرصت طلایی په نه په گفتنو از دست دادی!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- حالــــا .. که چی؟ فکر کردی همه مثل خودت نوزاد مغزن؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- بدو آماده شو بریم .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- چطوری راضیش کردی ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- به سادگی ... زنگ زدم عمه فرزانه اومد ... باباتو شست ، چلوند ، پهنش کرد رو طناب ، یه دوتا گیره هم زد این ور اون ور کله ش !

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

-چـــــــــی؟؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مهبد اخم کرد: این کلا امروز حس داد و فریادش زده بالا..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- مامان اومده اینجا ؟! چرا منو بیدار نکردین ؟! به شمام میگن دوست ؟!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- خیلی خوب حالا تو ام !!! تیریپ دلتنگی برامن ورداشته ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نفسم رو فوت کردم :

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- حالا تو این هیر و ویر بازار رفتنت دیگه چیه ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- میرم یکم وسایل نقاشی و خرت و پرت بخرم ... می خوای نیا .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- نه .. نه میام !( جلوی کمدم واسادم ) خـــــب ! من چی بپوشم ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مهبد : معمولا دخترا این سوالو می پرسن..!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چپ چپ نگاش کردم.. خندید.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مهبد : قهوه ای بهت میاد .. شلوار قهوه ای بپوش .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فاطیما : دست مال گردنم بنداز. سوسولیه ولی به تو میاد.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- باشه ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

لباس هایی رو که می خواستم بپوشم برداشتم .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- خب .. برین بیرون تا من لباسام رو عوض کنم !

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فاطیما بلند شد و رفت بیرون ، ولی مهبد همینجور عین (!!!) نشسته بود با نیش گشاد منو نگاه می کرد !

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- برو بیرون دیگه !

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مهبد : اینجا که نامحرمی نیست .. راحت باش .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- میگم گمشو بیرون بچه پررو !

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- نچ ... ما که باهم این حرفا رو نداریم که ! راحت باش ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نفس عمیقی کشیدم تا عصبانیتم کم بشه ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- ببین .. خودت می دونی محاله من جلوی تو لباس عوض کنم ! الان فاطی با عصبانیت میاد بالا میگه کدوم گوری موندی .. منم میگم مهبد نمی ره بیرون من لباسامو عوض کنم .. اون وقت میاد پوستتو میکنه..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مهبد : باشه بابا .. خفه شو ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد بلند شد و رفت بیرون . من حتما باید اینو به خاطر سادیسمش پیش یه روان شناس ببرم!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مهبد: خدایا منو نصفم کم از دست ماکت سازی این راحت شم !

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فاطیما : چی شده حالا ؟! می رم تو یه دوتا فوم و چسب میگیرم زود میام دیگه !

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مهبد : نه دیگه ! می ری اون تو ... ما می گیم بسه .. بیا بریم ، تو میگی دودقه دیگه ! پنج دقیقه دیگه میام میگیم بسه ! میگی پنج دقیقه دیگه ... خلاصه همینجور دوتا پنج تا میذاری رو هم سه ساعت علافمون می کنی اون تو. فقط دوتا فوم رنگی بیخود و چن تا دار و درخت فسقلی به درد نخور میگیری !

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با التماس نگام کرد :

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- امــــــیر !

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

من که فقط اونجا وایساده بودم و به این دو تا بچه کودکستانی می خندیدم.. گفتم:

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- باشه بابا ... ولی فــقــط نیم ساعت !

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یکی محکم زد پشتم :

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- نوکرتم !

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد سریع رفت تو فروشگاه ... بچم کلا ابراز محبتش اینجوریه ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

غر غر کردم :

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- پدیده ایه واسه خودش.

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مهبد خندید :

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- مدلش اینجوریه ! حرص نخور پوستت خراب میشه عجقم !

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- تو کی میخوای بزرگ شی؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

***

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با دقت و وسواس به وسایل مدل سازی نگاه می کرد :

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- این خوبه ؟ .. نه .. این چی ؟؟ .. نه .. نه .. میگم اون آبیه ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مهبد : اَاَاَاَاَاَ ه ! مسخره شو درآوردی ! فیکس چل و پنج دقیقه ست این توییم !

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فاطیما : باشه بابا .. بریم ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- الـــــــهم صــــــلی الـــــــی مـــــــــحــــمد و آل مـــــحــــمد !

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- کوفت ! مظلوم گیر آوردین؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مهبد: الهی.. چقدم که تو مظلومی!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

خواست جواب بده. ولی یهو ساکت شد..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دیدم داره با شیطنت به پشت سرم نگاه می کنه . برگشتم دیدم یکی از این دخترای سانتی مانتال داره با قر و نازو ادا راه میره . اومدم بگم چه نقشه پلیدی در سر داری که کاملا اتفاقی و ناخواسته (!) پاشو جلو دختره دراز کرد و دختره پخش زمین شد .. شاید اگه کفشاش پاشنه ده سانتی نبودن نمی افتاد !!!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بلافاصله بعد اینکه دختره افتاد سریع کنارش نشست و کمکش کرد بلند بشه .. عجبا!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

فاطیما : الهی بمیرم ! چیزیتون که نشد ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد نگاه خصمانه ای به من انداخت و گفت :

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- مردم آزار بیشعور ! کور بودی ؟ مگه اینجا خونه خالته لنگاتو دراز می کنی ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

یه دفعه مهبد زد زیر خنده ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دختر سانتی مانتاله لباساشو تکوند بعد اومد سمتم ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با کیفش محکم کوبید تو صورتم ... سگکش خورد تو چشمم !

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

گفت : نکبت عوضی !

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد با کفشاش (نــ پــ با مانتوش ! حرفه می زنم ..!) ترق ترق ازمون دور شد .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

همین که رفت فاطیما هم با مهبد زد زیر خنده .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با حرص نگاشون کردم . زورم به فاطیما هم نمی رسید چه برسه به مهبد ! با اون ریخت نحسش ... با اعصاب خوردی گفتم :

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- خیلی خوشمزه این!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مهبد : میدونم.. میدونم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

***

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- منو اول برسون .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مهبد : نه دیگه . اول فاطیو می رسونم . آخه خودم می خوام بیام خونه شما .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- آها ... باشه . فاطی تو که مشکلی نداری ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

گفت : هر غلطی می کنین بکنین ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چقد بچم مهربون و رئوفه !

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

به صنلی تکیه دادم . این کرمک خاکی مریض ( مهبد )"Lying from You "رو گذاشته بود . دوست داشتم کله شو شخصا بکوبم به داشبورد ! ناچارا هندزفری هام رو گذاشتم تو گوشم و ولومش رو بردم تا ته ... اساسا من آهنگ زیاد گوش نمیدم. ولی کر شدن با آهنگ پاپ رو به کر شدن با آهنگ متال ترجیح میدم!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رسیدیم دم خونه دایی مهرداد . فاطی پیاده شد در ماشین رو بست و با کلید در خونه رو باز کرد و رفت تو ... کلا فوامیل مادر گرام من به خدافظی اعتقاد ندارن ! ولی در هر صورت از فوامیل پدری بهترن . مثلا همین مهبد . خوشگل نیست ولی چهره دوست داشتنی داره . تیپم که ماشالا .. چش میترا کف پاش ! گوله نمکم هست فرزندم . فقط موندم آدم قحط بود تو فامیل اومد با من دوست شد ؟! لوس ، ننر ، بی خاصیت ، ضد حال ، تو سری خور (چقد من از خودم تعریف میکنم!)... آهان ! احتمال نود نه و نه دهم درصد به خاطر توسری خور بودنم بام صمیمی شده .. چقدم که من به حرفای مهبد گوش میکنم ! پس ... پـــــوف ! بیخیال..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

رسیدیم . پیاده شدم و دستمو کردم تو جیبم تا کلید خونه رو در بیارم که دیدم نیست ! اون یکی جیبمم نبود . ولی مطمئن بودم که قبل از این که بیام بیرون ورش داشتم ... دوباره گشتم ..نبود .. نه تو جیبای شلوارم ونه توی هیچ کدوم از جیب های کتم ... همینجور وایساده بودم و جیبام رو زیر و رو می کردم که مهبد پرسید :

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مهبد : چیزی شده ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با نگرانی گفتم : کلیدم نیست !

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مهبد : وااااای ... عجب فاجعه ای ! خوب زنگو بزن آیزاک !( استعاره از کاشف عزیز جاذبه !)

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- آخه من مطمئنم ورش داشته بودم !

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- به درک .. مطمئنا خواستی ورداری ولی یادت رفته . توهم زدی که ورش داشتی .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد بی توجه به من زنگ رو زد .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- آخه من مطمئن مطمئن مطمئنم ! هیچوقت تو زنگیم انقد مطمئن نبودم !

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

صدای زیر انیس دراومد : بله ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مهبد: ماییم..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بی هیچ حرفی آیفون رو گذاشت . بعدش در باز شد . مهبد رفت تو ولی من مثل مجسمه سرجام خشک شده بودم و زور می زدم تا یادم بیاد کلیدو بر داشتم یا نه ..!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مهبد متوجه شد دنبالش نمی رم ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- هوووو ! کجا سیر می کنی ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

گفتم : تو کلات ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با تعجب پرسید : چی ؟!؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- گفتم هو تو کلات !

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- خفه بابا ! ... اینم برای من حاضر جواب شده ..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

در یک حرکت ناگهانی بازوشو چسبیدم که باعث شد از جا بپره ! با نگرانی گفتم : مهبد !

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با نگرانی و تعجب گفت : چیه؟!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- من مطمئنم کلیدمو گذاشتم تو جیب سمت راست شلوارم !

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با حرص گفت :

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- ااااااااااااه !مرده شور خودت و کلیدتو ببره ! اصن من کلیدتو خوردم ! خوبه ؟؟؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

بعد کشون کشون بردم تو و درو بست .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از پله ها که بالا رفت متوجه شد که من دوباره دنبالش نمی رم ! اومد سمتم و دستمو با خشونت کشید که آخم در اومد ... گفت :

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- خفه ! گمشو تو بینم !

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

نالیدم : به خدا گذاشته بودمش تو جیبم !

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

حین حرف زدن دستمو کشیدم رو جیبم که احساس کردم یه چیزی توشه ! دستمو کردم توش ... چشام شد قد نعلبکی ... این که کلیدمه !!! مهبد که ریختمو دید گفت :

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- چی شدی ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

با نگرانی گفتم : مــهبــد !

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

اونم با چهره ی نگران و متعجب گفت :

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- چیه؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- کلید تو جیبمه !

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

چهره ی مهبد از نگران متعجب به اژدهای خشمناک متعجب تغییر یافت ... ! با عصبانیت گفت :

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- مسخره کردی منو ؟! یه ساعته منو اینجا نگه داشتی میگی ( ادامو در آورد ) کلیدم نیست .. کلیدم نیست ! الان میگی تو جیبمه ؟ بزنم ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

برای جلوگیری از کتک های احتمالی که قرار بود بخورم سریع گفتم :

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- به جون مامانم تا همین چند لحظه پیش نبودش !

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- گمشو ... گمشو تو حوصله ت رو ندارم !

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

می دونستم به هیچ وجه به حرفام گوش نمیده ! رفتیم تو .. داشتیم می رفتیم سمت اتاقم . از اتاق انیس صدای موزیک میومد .. کلا بچه خوشحالیه.. رفتم تو اتاق ، مهبد هم پشت سرم اومد و درو بست . کتم رو در آوردم و پرتش کردم رو تخت . خودمم ولو شدم رو صندلی . مهبد که دید پنچرم پرسید :

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- باز چته ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- من مطمئنم نبود ... یه دفه ای پیداش شد ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- ای بابا .. بی خیال ! شاید بوده ، تو حواست نبوده .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- نع ! من مطمئنــ ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- باشه .. باشه .. تو راست میگی ! ارواح خبیثه جابه جاش کردن ! خیالت راحت شد ؟!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- آخه من مطمئنم که بود.. یعنی نبود! بعدش بود..

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- بهع ! مطمئنی که مطمئنی ! به درک ! مغزمو خوردی !

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- مگه تو مغزم داری ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- امیر پامیشم سیاه و کبودت می کنما !

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

جوابشو ندادم .. فقط به سقف خیره شدم . گیج شده بودم ... یعنی چی ؟ یه چند دقیقه سکوت آزار دهنده ای ایجاد شد که مهبد شکستش : فردا امتحان داریم ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از جام پریدم :امتحان چی ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- اه ! چه مرگته ؟ امتحان از فصل حد و پیوستگیه ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- آها ...

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

دوباره ولو شدم رو صندلی .. حد و پیوستگی اونقدام سخت نبود .. حداقل برای من .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

مهبد : بله خب ! خرخون کلاس خیلش راحت نباشه کی خیالش راحت باشه ؟

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

پوزخند زدم: خر خون کلاس خیلی وقته ریده شده به درس و مشقش..!

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

از رو صندلی بلند شدم و رو تخت ولو شدم ... داشت کم کم خوابم می برد که مهبد شونه هامو تکون داد و گفت :

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir

- پاشو .. پاشو لباسات رو عوض کن بعد بخواب .

دنیای رمان مرجع رمان های ایرانی و خارجی. https://novelonline.ir
شما به این رمان چه امتیازی میدهید؟
نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.