خیال گلستان به قلم ساناز لرکی
پارت هفتم
زمان ارسال : ۲۸ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 6 دقیقه
ثانیهها بیش از اندازه کش میآمدند و پرنیان برای بار هزارم احساس کرد در یک دور باطل گیر افتاده است. سر میز شام غذا از گلویش پایین نمی-رفت. کاش دخترش کوچکتر بود تا میتوانست خودش را به غذا دادن به او سرگرم کند. مهرداد اما حسابی خوشاشتها شده بود یا ش ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
رها
00عالی