پارت سی و هشتم :


با دیدن چهره خونسرد آراز برای لحظه‌ای ماتش برد و چنان خونسردانه نگاهش می‌کرد که انگار هیچ اتفاق خاصی نیفتاده است به سمت شیر آب سرد گوشه سمت راست رفت و شلنگ سیاه دور آن را باز کرد شیر آب را باز کرد و بعد فشار آب را مستقیم به سمت شبانه گرفت شبانه برای لحظه‌ای از برخورد آب یخ به بدنش آرام گرفت و بعد یک دفعه دچار لرز شد لرزش آب که قطع شد از سر یخ زدگی دستانی که محافظ صورتش گرفته بود را دوب