فاضلاب شیرین به قلم نسترن قره داغی
پارت سی و ششم
زمان ارسال : ۱۵۷ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 3 دقیقه
با صدای صحبتهای آن دو، جاوید دست از گشت و گذار برداشت و از آشپزخانه بیرون آمد.
- عا... پس کارت لنگ ماست!
همین که حرف رستا تمام شد، مرد پلیس کلافه دستش را از پشت کشید و سرش را به صورت او نزدیک کرد.
- گفتم میخوام کمکت کنم، نمی ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
Fati
00رستا و جاوید آخرش بهم برمیگردن؟؟