آخرین گلوله به قلم نیلوفر سامانی
پارت هفتاد و چهارم :
قد و قامت مصطفی در چهارچوب در نمایان شد.دستهایش را به یکدیگر قلاب کرد و با طمانینه سمت کیومرث قدم برداشت.جو متشنج بود اما اثری از اضطراب روی چهره پیرمرد نبود!با پالتو بلندی که بر تن داشت؛قامتاش رشیدتر از قبل به نظر میآمد.او از دور شاهد تمام اتفاقا ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
متاسفانه به خاطر کندی سرعت اینترنت، پارت به صورت کامل بارگذاری نشد. لطفا پارت را مجدد بارگذاری کنید
بارگذاری مجدد پارتبا تشکر از صبر و شکیبایی شما
مطالعهی این پارت کمتر از ۱۰ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۴۰۰ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
خوشحالم خوشت اومده
نیلوفر سامانی | نویسنده رمان
امیرسام نمک رمانه😂❤️
۴ ماه پیشZarnaz
۲۰ ساله 00نیلوفر منظور از حاج همون سردسته همه گروه هست یعنی ریس کیومرث و ثامر و اینا میشه؟ عالی بود مرسی عزیزم ❤️❤️
۵ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
نه عزیزم.سردسته بقیه نیست❤️ اما نسبت به بقیه قدرت بیشتری داره و اینکه یه رازی هم وجود داره در موردش که به زودی بهش میرسی😍❤️
۵ ماه پیشملیس
00یکم کارکتر بهار رو قوی تر کن 🤏 و اینکه دمت گرم همینجوری ادامه بده
۹ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
ممنونم عزیزم❤️ بهار چون کاملا به دور از خشونت و... بزرگ شده.به این جور موقعیتها عادت نداره متاسفانه🥲
۹ ماه پیشخواننده
00چرا حس میکنم این پسری ک با رز همدسته همون برسامه🙂🙂
۱۰ ماه پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
یکم جلوتر بری کاملا مشخص میشه کیه😁❤️
۱۰ ماه پیشآزاده دریکوندی
00اون لحظه که گفت دختر قناد🥹
۱ سال پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
آره🥲
۱ سال پیشفرهود
10سلام نویسنده خاکی و مهربون..انشاالله زنده باشی صد سال و تولدت خیلی مبارک باشه.یکم احساس بین بردیا امیر سام رو گسترش بده نسبت بهم خیلی خنثی.و نظری داشتم که ارسلان زنده باشه و یار امیرسام شده باشه
۱ سال پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
سلام مرسییی بابت تبریک قشنگت💙 برام خیلی ارزشمنده✨️ ارسلان؟همون کسی که تو کشتی مرد؟ارسلان رو از کجا زنده کردی پسر جان؟😂😂 در مورد بردیا و امیرسام فعلا دستم بسته است🥺
۱ سال پیش*......*
20محشررررر بوووود.... ایول خیلی حال کردم اونجا که امیر گفت « تو روحت » من یکی که با نقش امیر خیلی حال میکنم انگار نه انگار خلافکاره 😂😂🔥🔥نویسنده جون پر انرژی تر ادامه بده که چشم انتظاریم ✨🌱
۱ سال پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
سلام🤩 این کلمه امیرسام خیلی مورد توجه قرار گرفت.نمیدونم چرا😂😂 مرسی که تو نظرات همیشه فعالی❤️😍
۱ سال پیشنری
20عالیییی بود نیلوفر جون خسته نباشی❤️❤️ نمی دونم چرا اینقدر از رز خوشم میاد . خیلی خفن و باحاله 😁😁 امیر سام هم که عاشق بهار شد و رفت دیگه فقط مونده آشتی بردیا و دلارا😂مثل همیشه پر قدرت ادامه بده ❤️
۱ سال پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
سلام مرسی عزیز دل❤️ رز عشق منمممم هست😁 البته امیرسام هنوز بهار رو گردن نگرفته....
۱ سال پیشنری
00گردن میگیره. اونم به وقتش گردن میگره😂😂😂
۱ سال پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
😂👌🏻
۱ سال پیشثریا
10عالی عزیز♥ با هرپارت کلی معما میذاری جلوی ما این کارکتر جدید دیگه کیه🤔 ارتباط فرد ناشناس و رز و دلآرا چیه 🤔 فرد ناشناس کی بود 🤔 رز رو هم که دوست داره
۱ سال پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
سلام 🤩 مرسی عزیزم❤️ خوبه خودت سوالها رو پرسیدی😂 کار منو آسونتر کردی😂❤️
۱ سال پیشآمینا
21امیر بیچاره از هوش رفت دختر قناد به دادش برس بلا ملا سرش نیاد
۱ سال پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
سلامم😍 اولینبار اسم قشنگت رو میبینم! به جمع ما خووش اومدی❤️
۱ سال پیشآمینا
00مرسی من دیر به جمعتون پیوستم بدترین موقع هم پیوستم اون روزی که حسین کشته شد البته هنوز وقت نکردم از اول بخونم. امیدوارم آخرش خوش باشه 🥰😍
۱ سال پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
دقیقا از چه پارتی هم پیوستی😂 امیدوارم فرصت پیش بیاد تا از اول بخونی❤️❤️آخه روابط هم پیچیده است😂
۱ سال پیشآمینا
00از روابط خو سر در نمیارم 😃😃 چون هنوز نمیدونم دلارا و امیر چه نسبتی دارن نامزدن. خواهر برادرن؟
۱ سال پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
آره حق داری! داستانهای پیچیدهای وجود داره😂 در اصل نسبتی باهم ندارند...
۱ سال پیشDr . Mb
10سلام وقتتون بخیر پس چرا هیچ***حواسش به امیر سام بیچاره نیست 🥺؟اینجوری پیش بره که از خون ریزی میمیره! شخصیت امیر سام فوق العاده هستش که در هر شرایطی میتونه شوخ باشه ولی بردیا همیشه خشک و جدی🤔
۱ سال پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
سلام وقت شماهم بخیر💙 منم ویژگی شوخ بودنش رو دوست دارم یه ریلکسی خاصی داره😂
۱ سال پیشهانیه
10اصلا اون &....; تو روحت&....; با اون &....; دختر قناد&....; خیلی بهم چسبید😁 عالی بود مرسی💕
۱ سال پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
سلام قشنگم😍 نوش نگاهت✨️
۱ سال پیش...
10من نگرانشمم امیرسام بچممم گناه داشتت هیچکس هم به دادش نرسید
۱ سال پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
سلامم😍 همه اون وسط درگیر دعوا بودن😂به بچه توجه نکردن...
۱ سال پیشفرهود
10این امیرسام در حال مرگم باشه باز زبونش درازه😂مگه کم میاره این بشر..به نظرم که تا یه مدت شاهد اینیم که بردیا به امیرسام زور بگه چون هم دستش تیر خورده نمیتونه بزن بهادر بازی در بیاره هم ازش آتو داره🫠
۱ سال پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
سلام دقیقا زدی تو خال😁
۱ سال پیشAa
10عالی بود 👏🙏شاید فرد مرموز برسام باشه🤔⚘⚘⚘⚘
۱ سال پیشنیلوفر سامانی | نویسنده رمان
سلاممم مرسی عزیز🌻✨️ ممکنه......!!
۱ سال پیش
آرام
10خیلی باحال بود وقتی امیر سام گفت احتمالا برامون قبر هم خریدی 😂 من از امیر سام خیلی خوشم میاد ممنون ازتون