پارت پنجاه و نهم

زمان ارسال : ۳۳۱ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 3 دقیقه

فصل 27
مرتضی به همراه عده‌‌ای دانشجو کلاس را ترک کردند. صدای دانشجوها یکی پس از دیگری به گوش می‌‌رسید:
ـ استاد، امتحانتون خیلی سخت بود.
ـ استاد، برگه‌‌های امتحان قبلی رو تصحیح کردید؟
ـ استاد، می‌‌شه ترم بعد درسای بیشتری ارائه بدید؟
ـ استاد می‌‌شه استاد راهنمای من بشید؟
مرتضی که از این همه سؤال سردرد گرفته بود، ناگهان ایستاد و با نگاهی جدی به دانشجویان که حدو

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • Zarnaz

    ۲۰ ساله 00

    عالی بود مرسیییی راضیه جون😍کاشکی سجاد آشتی کنه باباش 😭

    ۷ ماه پیش
  • راضیه نعمتی | نویسنده رمان

    عزیزم 😍🧡

    ۷ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.