پارت پنجاه و پنجم

زمان ارسال : ۳۳۵ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 5 دقیقه

فصل 25
دو هفته از آن مهمانی گذشته بود و زندگی روال عادی خود را طی می‌‌کرد. مرتضی بارها با گوشی سجاد تماس گرفته بود اما هر بار با پیغام خاموش می‌‌باشد رو به رو می‌‌شد. حورا شاهد پریشانی فکری همسرش بود اما ترجیح می‌‌داد هیچ دخالتی در این ماجرا نداشته باشد و کوچک‌‌ترین حرفی در موردش نمی‌‌زد. به عقیده‌‌ی حورا بهتر بود سجاد خودش با این موضوع کنار آمده نزد پدرش بازمی‌‌گشت هر چند ش

اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.

نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • اسرا

    00

    ازدواج نامناسب ازدواج حورامرتضی عالیه ممنون راضیه گل گلی😘

    ۷ ماه پیش
  • راضیه نعمتی | نویسنده رمان

    ممنون از شما خواننده ی خوبم که همیشه رمان رو خوب درک می کنی و نظراتت رو برام می فرستی عزیزم 😘♥️

    ۷ ماه پیش
  • Zarnaz

    ۲۰ ساله 00

    عالی بود مرسی راضیه جونم 💋❤️

    ۷ ماه پیش
  • راضیه نعمتی | نویسنده رمان

    ممنون از شما که همراهم هستید عزیزم 😘❤

    ۷ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.