پارت شصت و یکم

نویسنده : زهرا باقری

ژانر : عاشقانه، ترسناک، معمایی

زمان ارسال : ۱۵ روز پیش

در حال بارگذاری پارت هستیم. مشاهده پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

174
33,128 تعداد بازدید
913 تعداد نظر
61 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • مهیا

    00

    اخجون خدای من میلاد و مینا چقد کیوتن من مردم براشون ک 😍🥺مرسی نویسنده ی قشنگم قلمت خیلی خوب بود بیصبرانه منتظر فصل دومم😌😂♥️

    ۲ هفته پیش
  • زهرا باقری | نویسنده رمان

    قربونت عزیزدلم 😍 اونم به زودی 🥹🥹🥹💕

    ۲ هفته پیش
  • پرسپکتیو

    00

    چقدر قشنگ بود لعنتی🥺🥺همه پارتا محشر بود اما این یکی یه جور دیگه به دلم نشست🥺😢🌹🌹وای خیلی دوست داشتی بود🥺😢مرسی زهرا جون🌹خیلی دوست دارم🥰 فقط جلد دوش از فردا شروع میشه؟نگو نه که میمیرم😢🥺

    ۲ هفته پیش
  • زهرا باقری | نویسنده رمان

    خدانکنه🥹از فردا شروع میشه به شرطی که سریع برام بزنن تاپیکشو، اگه وقت نکنن میوفته پس فردا🥹🥹 🥰🥰🥰🥰فکرکنم چون بغل داشت اینجوری به نظر اومد، من آب شدم تا اینا یه چیزی داشته باشن😂😭

    ۲ هفته پیش
  • شفق

    00

    من همه پارتها رو دوست داشتم اصلا مگه میشه این رمان و نویسنده شو دوست نداشت

    ۲ هفته پیش
  • زهرا باقری | نویسنده رمان

    عزیزدلم 🥺😍 لطف داری بهم منم ممنونم که تمام این دو ماه و همیشه همراهیم کردی🥹🥹🥹🫠❤️

    ۲ هفته پیش
  • شفق

    00

    ایووووول بابا گل کاشتی خانم گل یعنی زدی تو خال از این بهتر نمی شد 🤸 ♀️🤸 ♀️

    ۲ هفته پیش
  • زهرا باقری | نویسنده رمان

    خوشحالم پارت آخر و دوست داشتی 🫠🫠🫠🥹🥹🥹❤️❤️

    ۲ هفته پیش
در رویای دژاوو لحظاتی پیش

دژاوو یعنی آشنا پنداری! یعنی وقتایی که احساس می‌کنید یک اتفاقی رو قبلا تجربه کردید. وقتی برای اولین بار وارد مکانی می‌شید و احساس می‌کنید قبلا اونجا رفتید، چیزی رو برای اولین بار می‌شنوید و فکر می‌کنید قبلا شنیدید... فکر کنم برای همه مون این اتفاق افتاده! گلشنِ قصه‌ی ما همه‌ی ترسش همین حسه! نه اینکه از خودِ دژاوو بترسه، فقط نگرانه اتفاقات گذشته تکرار بشن و باز هم اون غمی که تجربه کرده به سراغش بیاد. گلشن از شباهت اتفاقات امروزش با گذشته‌اش می‌ترسه!

راه های دانلود اپلیکیشن

یک جرعه از کتاب غرور_و_تعصب

تعداد آدم‌هایی که من واقعا دوستشان دارم زیاد نیست؛ تعداد کسانی که نظر خوبی دربارشان دارم از آن هم کمتر است "من هرچه بیشتر دنیا را می‌شناسم از آن ناراضی‌تر می‌شوم" هر روز که می‌گذرد بیشتر معتقد می‌شوم که آدم‌ها "شخصیت ناپایداری دارند" نمی‌شود روی ظواهر، لیاقت یا فهم و شعورشان حساب باز کرد! نویسنده : جین آستین

فروردین
۲۷
نقد و بررسی رمان سووشون

اکثر ما داستان سیاوش و مرگ مظلومانه اش را به احتمال زیاد شنیده و یا خوانده ایم. در سوشوون نیز با داستان یوسفاکثر ما داستان سیاوش و مرگ مظلومانه اش را به احتمال زیاد شنیده و یا خوانده ایم. در سوشوون نیز با داستان یوسف

دکلمه

گمشده

دکلمه

پناه همیشگی قلبم

دکلمه

اُهم

دکلمه

رفتن...

دکلمه

کاش‌ تو ماه ‌بودی

نویسندگی بیاموزید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید