پارت پانزده

نویسنده : نازنین مرادخانلو

ژانر : اجتماعی، جنایی، واقعی

زمان ارسال : ۱۵ روز پیش

در حال بارگذاری پارت هستیم. مشاهده پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

159
20,682 تعداد بازدید
345 تعداد نظر
19 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • آسوده

    ۲۲ ساله 00

    خیلی زیباس دوسش دارم بشدت منتظر پارت های جدید از شما نویسنده بینظیر هستم

    ۲ هفته پیش
  • نازنین مرادخانلو | نویسنده رمان

    بی‌نظیر شمایی که همراه منی قربونت برم❤️

    ۲ هفته پیش
  • ثنا بانو

    ۳۰ ساله 00

    💔💔🥀🥀💔💔

    ۲ هفته پیش
  • نازنین مرادخانلو | نویسنده رمان

    🥺🥺

    ۲ هفته پیش
  • نفس

    00

    این پارت خیلی غم و درد داشت 😪فقط ی سوال این رمان بر اساس واقعیته؟

    ۲ هفته پیش
  • نازنین مرادخانلو | نویسنده رمان

    بله خوشگلم

    ۲ هفته پیش
  • سارا

    00

    ادامه پیام قبلی،اصلا تصور خیالی من از سامیار اون بازیگره هست ،هرموقعه اسم سامیار میاد من تصور اون بازیگر میاد ذهنم،😂😂خل شدم خودمم میدونم🤣🤣

    ۲ هفته پیش
  • نازنین مرادخانلو | نویسنده رمان

    سلام خوشگلم❤️والا اصلا فیلم نمی‌بینم😂اگه عکسشو داری لطفا بفرست

    ۲ هفته پیش
  • سارا

    00

    عزیزم اسم اون بازیگر ( بهادرزمانی ) هست متاسفانه من توهیچ فضای مجازی نیستم😔🥺😔

    ۲ هفته پیش
  • زینب

    ۱۸ ساله 00

    خسته نباشی نویسنده امیدوارم ماهرخ الان واقعاخوشبخت باشه بعداین همه سختی خوشبختی حقشه

    ۲ هفته پیش
  • نازنین مرادخانلو | نویسنده رمان

    ماهرخ واقعی فوت کرده🥲

    ۲ هفته پیش
  • سارا

    00

    سلام و خسته نباشید، یه پارت طولانی وپر ازغم ،امیدوارم الان ماهی انقدر غرق تو خوشبختی باشه که این روزااز ذهنش محوبشه نمیدونم چرامن یادبازیگرتوی سریال یاور میندازه اون پلیس طواف زاده بودچی بودسامیار

    ۲ هفته پیش
  • زهرا

    00

    خداکندبهنام کمکش کند تا از اونجا فرار کند بیچاره ماهرخ

    ۲ هفته پیش
  • نازنین مرادخانلو | نویسنده رمان

    بهنام نوچه آداشه ولی :))))))))))))))))))))))))))))))))))))))

    ۲ هفته پیش
  • اسرا

    00

    چی میشه گفت واقعاحیف دخترای مثل ماهرخ

    ۲ هفته پیش
  • نازنین مرادخانلو | نویسنده رمان

    آره به خدا

    ۲ هفته پیش
  • آرامش

    00

    اجازه بده نظر درست حسابی ندم. در همین حد میگم که واقعا دلم ریش شده🥺😢چقدر زندگی ماهرخ پر پیچ و خمه😢چقدر ناراحت شدم من 😢خوشحالم که آداش به هدفش نرسید،البته کاش نتونسته باشه..مرسی نازنین جون🌹

    ۲ هفته پیش
  • نازنین مرادخانلو | نویسنده رمان

    قربونت برم من. هر کلمه ای که اینجا مینویسید برای من سرشاز از احترام و ارزشه

    ۲ هفته پیش
در رویای دژاوو لحظاتی پیش

دژاوو یعنی آشنا پنداری! یعنی وقتایی که احساس می‌کنید یک اتفاقی رو قبلا تجربه کردید. وقتی برای اولین بار وارد مکانی می‌شید و احساس می‌کنید قبلا اونجا رفتید، چیزی رو برای اولین بار می‌شنوید و فکر می‌کنید قبلا شنیدید... فکر کنم برای همه مون این اتفاق افتاده! گلشنِ قصه‌ی ما همه‌ی ترسش همین حسه! نه اینکه از خودِ دژاوو بترسه، فقط نگرانه اتفاقات گذشته تکرار بشن و باز هم اون غمی که تجربه کرده به سراغش بیاد. گلشن از شباهت اتفاقات امروزش با گذشته‌اش می‌ترسه!

راه های دانلود اپلیکیشن

یک جرعه از کتاب غرور_و_تعصب

تعداد آدم‌هایی که من واقعا دوستشان دارم زیاد نیست؛ تعداد کسانی که نظر خوبی دربارشان دارم از آن هم کمتر است "من هرچه بیشتر دنیا را می‌شناسم از آن ناراضی‌تر می‌شوم" هر روز که می‌گذرد بیشتر معتقد می‌شوم که آدم‌ها "شخصیت ناپایداری دارند" نمی‌شود روی ظواهر، لیاقت یا فهم و شعورشان حساب باز کرد! نویسنده : جین آستین

فروردین
۲۷
نقد و بررسی رمان سووشون

اکثر ما داستان سیاوش و مرگ مظلومانه اش را به احتمال زیاد شنیده و یا خوانده ایم. در سوشوون نیز با داستان یوسفاکثر ما داستان سیاوش و مرگ مظلومانه اش را به احتمال زیاد شنیده و یا خوانده ایم. در سوشوون نیز با داستان یوسف

دکلمه

گمشده

دکلمه

پناه همیشگی قلبم

دکلمه

اُهم

دکلمه

رفتن...

دکلمه

کاش‌ تو ماه ‌بودی

نویسندگی بیاموزید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید