اون کیه؟ به قلم حانیا بصیری
پارت صد و بیست و پنجم
زمان ارسال : ۳۳۷ روز پیش
پشت در خونه اش ایستادم و زنگ درو زدم. دست به سینه به اطراف نگاه کردم و با پام روی زمین ضرب گرفتم و دوباره زنگو فشار دادم. در باز شد و سرشو از لای در بیرون اورد و با دیدنم گفت:
- هنوز یه ساعت دیگه تا باز شدن کلینیک مونده ها.
کلافه چشمامو تو هوا چرخوندم و درو هول دادم و رفتم تو
- برو کنار ببینم.
- عه! چیکار میکنی.
از جلوی در کنار رفت و درو بست
- آنایی دیگه؟
رو به پنجره توی
اطلاعیه ها :
رمانهای حانیا بصیری :
💞عاشقتم دیوونه جلد یک و دو
🚦پشت چراغ قرمز
🍫به طعم شکلات
❔اون کیه؟
رمان جدیدم به اسم :
ماتیلدا رو در بخش آنلاین دنبال کنید🥰🧡
مرسی از پیامای قشنگتون ببخشید که نمیشه همه رو جواب داد 🥰
خوشحالم که از خوندن رمان اون کیه لذت بردید✨
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
ملیحه
۲۱ ساله 30چقد این آنا بدبخته از شر اختر راحت شد حالا این اومد ای بابا کنجکاوم ببینم کوروش بلاخره آنا رو میبینه یا نه لطفا زودتر پارت بزار مرررسی🌹😘
۱۱ ماه پیشالماس
۲۱ ساله 06فکر کنم اختر از همون موقعیی که شوک بهش وارد شد روحشو تسخیر کرد نزاشت بزرگ بشه الان که اختر رفته از بچه***هاش شروع میشه
۱۱ ماه پیشحنانه
00خیلی نظرت فانتزی بود 😐تخیلی که نیست
۱۱ ماه پیشسمیرا
10فرهاد کی بود؟
۱۱ ماه پیشسمانه
10دوست کوروش
۱۱ ماه پیشملیس
90وایی خیلی باحال بود فقط میخوام اون لحظه که کوروش آنا رو میبینه رو ببینم❤😅
۱۱ ماه پیشدخترای من
۳۸ ساله 50وای چ باحال شد چ خوب آنا رفته پیش دوست کورش وای چ خوب 🙏💞🌺
۱۱ ماه پیشفاطی
60او اوو ببین حالا چه می کنه این بازیکن کوروش 😂😍
۱۱ ماه پیش
آرام
00وای نویسنده جون اینقدر رمانت خوب بود که تو یه روز خوندمش ولی وقتی دیدم پارت نذاشتی غمای عالم رو ریخت زود پارت بزار عزیزمم😁✌🏻