پارت پنجاه

زمان ارسال : ۴۷۳ روز پیش

طولی نکشید مهدی، سارا و پارسا وارد آشپزخانه شدند. چشم به دخترکش دوخت که درست مثل جوانی‌ خودش از فرط غصه و غم، مترسکی بی‌روح شده بود. گذشته در حال تکرار بود. عشق‌های آتشین و کورکورانه، گریه‌های شبانه و دلهره‌ای که برای ترس از دست دادن داشتند. پارسا و مهدی پشت میز نشستند اما سارا پشت صندلی ایستاد و بی‌تفاوت به آن همه رنگ و لعاب صبحانه و چهره‌ی پریشان مادرش، لب باز کرد:
- من میلی به صب

164
134,686 تعداد بازدید
146 تعداد نظر
87 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
هنوز هیچ نظری برای این پارت ثبت نشده است. اولین نفری باشید که نظر خودتون رو در مورد این پارت ارسال میکنید
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید