پارت نود و پنجم

زمان ارسال : ۴۹۱ روز پیش

چیزی نمانده بود سقوط کنم.
اما انگیزه ام بیشتر بود،آن هم فقط برای ایستادن مقابل دو موجود نفرت انگیز مقابلم،و میل وافرم برای شکستشان،همه و همه ایستاده نگهم داشتند
قلبم بی قرار میزد…با استرس بزاق دهانم را به سختی با وجود سوزش گلویم فرو خوردم
_چی!؟
کاوه دستش را روی در گذاشت و جلو تر آمد، از کنارم گذشت،وارد اتاق شد.
_ما میدونیم یه دختر فقیر و بدبختی که داری با خراب کردن ما

695
311,115 تعداد بازدید
1,845 تعداد نظر
121 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • نرگس

    ۱۴ ساله 90

    اتیش که روشن شه دوباره همه چیز خاکستر میشه... بنطرم این خیلی حرفا داره تو خودش منو یاد ماحرای مرگ رها و اون اتیش سوزی میندازه نمیدونم چرا؟

    ۱ سال پیش
  • سانیا

    12

    فعلا بیایید دعا کنیم مرجان داشته باشه مثل همیشه ذهنمون رو به چالش بکشه... ولی واقعا فکر نکنم اروی همچین کاری کرده باشه شاید فقط یک ضرب المثله

    ۱ سال پیش
  • فاطمه افخمی

    00

    دقیقااااااااااا من از همین میترسم که نکنه مهمونی اون شب رو آروی برگذار کرده باشه واااااای خوداااااا😭 مرجان جون دمت گرم کارت خیلی عالیه❤️👏😍

    ۱ سال پیش
  • ✌️

    10

    مغز و قلبم همزمان سر هر پارت از هیجان از کار می افته😃😍 دیالوگا که بد تر

    ۱ سال پیش
  • ..

    61

    اوکی ولی آروی نباید به قضیه رها ربطی داشته باشه نبایددددد

    ۱ سال پیش
  • راحله

    ۲۱ ساله 30

    تو یه جمله.... عالییی!!! محشششرررر کبراست اینجاهم یه کبرا یازده داریم که داره به قسمت های هیجانی ومعمایش میرسه😂 مرسی مرجان جون💋❤️

    ۱ سال پیش
  • ویییییی

    10

    مرجاااااااااان مررررررررررجاااااااان چرا معمایی شدددددددد

    ۱ سال پیش
  • Esra

    20

    خدایاااااا یکی منو بگیرههههههههه مگه میشه دوتا شخصیت اینقدر عشق باشن پادشاه و ملکه فقط خودشون(و صد البته خالقشون) فقط جون من یکی بهم بگه آروین ربطی به جریان رها نداشته🥲

    ۱ سال پیش
  • :)

    00

    فک کنم کاوه نمیخواسته به رها صدمه بزنه پدرش این بلا رو سرش میاره و منی که هر روز درحال تحلیل و بررسی ام😂 سپاس از بانوی خوش قلم این روزهام❤

    ۱ سال پیش
  • سانیا

    50

    فقط امیدوارم اروی تو بلایی که سر رها اومده دست نداشته باشه....

    ۱ سال پیش
  • HASTI

    10

    واقعا قضیه ها خیلیی پیچیده شد😆

    ۱ سال پیش
  • ماریا

    10

    مرسی نویسنده عزیز ولی چرا اون دیالوگ ، دیالوگی نبود که استوری کردی😯

    ۱ سال پیش
شروانو (شَروانو) لحظاتی پیش

پدرم عاشق فرزند دختر بود... بعد از چهار فرزند پسر، بالاخره صاحب یک دختر شد. مادرم می‌گفت آن روز از خوشحالی توی پوستش نمی‌گنجید و این برای باقی اهالی روستا مسخره‌ترین چیز ممکن بود... یکی یک‌دانه پدر شده بودم؛ نامم را دلنیا گذاشت اما همیشه «تاقانه» صدایم می‌کرد، یعنی دردانه... بچه که بودم، معنی اسمم را پرسیدم و او جواب داد: دلنیا یعنی مطمئن، یعنی اطمینان... خوب می‌دانست که قرار است زندگی برای من چقدر سخت باشد. هر شب می‌آمد، موهایم را شانه می‌کرد و از قوی بودنم حرف می‌زد. لبخند می‌زد و خیره در چشمان سیاهم می‌گفت: تو دلنیایی، مرز آرزوها و رویاهات رو از قفسی که مردم برات می‌سازن، بزرگ‌تر کن؛ حتی اگر هیچ‌کس باورت نداشت تو دلنیا باش و به خودت مطمئن باش، زور و قوی بودن تو رو هیچ‌کس نداره، تو می‌تونی از ویرونه‌ها آبادی بسازی... اسمت و وجودت شبیه گل، به زندگی رنگ و بو می‌بخشه... تو تا همیشه باید برای خودت و خوشی‌هات مبارزه کنی چون تو قوی‌ترین مبارزی! شَروانو در زبان کوردی به معنی مبارز است. ____ ۱. تاقانه در زبان کوردی به معنای دردانه یا تک فرزند است.

محبوبترین های هفته

راه های دانلود اپلیکیشن

یک جرعه از کتاب غرور_و_تعصب

تعداد آدم‌هایی که من واقعا دوستشان دارم زیاد نیست؛ تعداد کسانی که نظر خوبی دربارشان دارم از آن هم کمتر است "من هرچه بیشتر دنیا را می‌شناسم از آن ناراضی‌تر می‌شوم" هر روز که می‌گذرد بیشتر معتقد می‌شوم که آدم‌ها "شخصیت ناپایداری دارند" نمی‌شود روی ظواهر، لیاقت یا فهم و شعورشان حساب باز کرد! نویسنده : جین آستین

فروردین
۲۷
نقد و بررسی رمان سووشون

اکثر ما داستان سیاوش و مرگ مظلومانه اش را به احتمال زیاد شنیده و یا خوانده ایم. در سوشوون نیز با داستان یوسفاکثر ما داستان سیاوش و مرگ مظلومانه اش را به احتمال زیاد شنیده و یا خوانده ایم. در سوشوون نیز با داستان یوسف

اسفند

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

بهمن

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

دی

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

آذر

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

آبان

نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید