گرداب سرنوشت به قلم صدیقه سادات محمدی(نگار)
پارت سی و پنجم
زمان ارسال : ۵۱۲ روز پیش
پارسا متفکرانه میان اتاق قدم میزد. دستی به تهریشش کشید و کنار میز کامپیوتر ایستاد. نگاهش به برگهای که روی میز بود، افتاد. ابروهایش ب هم نزدیک شد و با سرانگشتان برگه را صاف کرد.
- ببینم مهلا... مگه تو نگفتی که رفتی پارکینگ، تا سوار ماشین بشی و بیای خونه؟
سرش را سمت دخترک چرخاند و مشکوک نگاهش میکرد که مهلا سر جنباند و جواب داد:
- چرا خب همینو گفتم...
برگه را برداشت و مقابل
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
سارای
20جدی جدی قاتل دنبال چشم رنگیاست؟نگار جون ریما و دلارام چشماشون چه رنگیه؟ نکنه اینام چشم رنگی باشن و باز آرامششون بهم بخوره
۱ سال پیش...
20نه توی یک عمر تاوان،نه التیام چشم رنگی نداریم.فقط راحیل زن شهرام چشم رنگیه که محیا هم خواهرزاده ی همون راحیل میشه، ب خالهش رفته☺
۱ سال پیش- 10
چرا داریم شیوا چشم رنگیه
۱ سال پیش سارای
00از کجا فهمیدی شیوا چشم رنگیه؟
۱ سال پیش- 20
پارت ۱۵ یک عمر تاوانو برو بخون نوشته که شیوا آیینه ای از دلارام بود و فقط رنگ روشن و کهربایی چشماش فرق میکرد
۱ سال پیش صدیقه سادات محمدی(نگ | نویسنده رمان
میدونید چقدر لذت میبرم از این دقت و توجهتون؟ مرسی از همراهی و نظراتتون❣❣. راجع به اون بحث ماشین و گواهینامه هم پارت بعد، بیشتر با خانوادهی ماهان آشنا میشین و علتش مشخص میشه
۱ سال پیش>
10موضوع اصلی رمان به کنار یه سوال بدجور ذهنمو درگیر کرده لطفا هر کی میدونه جواب بده‼️‼️‼️🙏🙏 آقا این محیا و مهلا مگه تازه ۱۸ سالشون تموم نشده؟؟؟ اینا کی گواهی نامه گرفتن؟
۱ سال پیشعسل
10لابد بدون گواهینامه ان دیگه، شاید همینم براشون دردسر و ماجرای جدید بشه.خیلیا قبل از هجده سالگی رانندگی می کنن یا اصلا سن هیچی، بدون گواهینامه ان.
۱ سال پیش- 10
آره میدونم رانندگی میکنن ولی آخه خانواده ها معمولا بدون گواهی نامه ماشین شخصی در اختیار بچه هاشون نمیزارن اونم خانواده ی جاافتاده ای مثل خانواده ی اینا
۱ سال پیش
سوسن
10نکنه هیراد برادر هنگامه قاتل چشم رنگیا باشه ای وای اینکه میخواد بیاد خاستگاری سارا خدا کنه پارسا متوجه بشه 🥺