پارت سی و سوم

زمان ارسال : ۵۲۲ روز پیش

- نه بخدا با شیوا حرف نزدم. خودم همین‌جوری رفتم تو فکر.
فرهاد ابروهایش را بالا برد و گفت:
- آها... که اینطور! صحیح.
با مکث کوتاهی ادامه داد:
- راستی شیدا... از سعید راضی هستی؟ مشکلی ندارین؟
لبخند روی لب شیدا نشست.
- آره، همه‌چی خوبه!
فرهاد 《خداروشکر》ی زیر لب گفت و شیدا با تردید پرسید:
- بابا... تو سعید رو دوست نداری؟ ازش خوشت نمیاد؟
فرهاد لبخند زد و گفت:
- برا

165
135,650 تعداد بازدید
149 تعداد نظر
87 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • تابان

    10

    نگار جون سمیرا کیه که هوس زردآلو کرده؟

    ۱ سال پیش
  • صدیقه سادات محمدی(نگ | نویسنده رمان

    عذرخواهی میکنم عزیزم، اشتباه تایپی هست و امکان ویرایش ندارم. ریما اشتباهی، سمیرا نوشته شده. حالا پیام به سازنده‌ی محترم می‌دم اگر امکانش باشه ویرایش می‌کنن

    ۱ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید