شیرشاه - VIP به قلم مرجان فریدی
پارت نود و چهارم
زمان ارسال : ۴۹۶ روز پیش
***
راننده کمکم کرد تا به لابی هتل برسم.
اعضای بدنم را حس نمیکردم.حتی مغزم سنگینی میکرد…انگار اضافی بود.دوست داشتم،پیشانی ام را بشکافم و مغزم را در بیاورم.
قدم هایم ذره ای تعادل نداشتند.
_خانوم مطمئنی نمیخوای بری بیمارستان!؟
سر تکان دادم…مرا روی مبلی نزدیک به پذیرش نشاند.
_م…ممنون.
نمیخواستم بیشتر بماند..،کسی نباید از این راننده میپرسید که مرا از کجا ا
رمان فوق در دست چاپ است و دیگر امکان عضویت در آن وجود ندارد
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
HASTI
70خیلی خببب دقیقااا تو شوکم و این شوک یک هفته ای زیادز طولانیه😂 مرسی مرجان که تو این شرایط پارت گذاشتی واقعا عالی بودن💕💕
۱ سال پیشرز
50مرسی مرجانی 🥺 تو این شرایط برامون پارت گذاشتی ❤️ 🩹
۱ سال پیشEsra
70من مردممممممممممم اول که آروی بعدم کاوهاههههههههه لعنتی از کجا فهمیدن
۱ سال پیشسانیا
70اروی که هنوز نفهمیده ولی وقتی بفهمه...
۱ سال پیشسانیا
90به فاک رفتی سیندرلا:))) واایی از دیدن اون روی اروی میترسم
۱ سال پیش.
90یادمون نمیره که همراه بودی ملکه
۱ سال پیشBaran
60ممنون که پارت گذاشتی مرجان جان. خیلی خوب بود
۱ سال پیش✌️
80🥺🥺اول اینکه مرسی که پارت رو گذاشتی دوم اینکه یااااااااااااااااااا ابلفضضضضضضضضضضضضضضضضض
۱ سال پیش
-
آدرس وبسایت شخصی
-
صفحه اینستاگرام نویسنده
-
آیدی تلگرامی نویسنده
-
ارتباط از طریق واتس اپ
عاشق برادر زنداداشم بودم. پسر مودب و باشخصیتی که مدیریت یکی از هتلهای مشهد رو به عهده داشت و نجابت و وقار از وجودش میریخت اما مجید عشق ممنوعهی من بود! مادرش شکوه به ازدواج برادرم با دخترش راضی نبود چون ما رو همشان خانوادهاش نمیدونست و برادرم با وسط گذاشتن جونش رضایتش را بدست آورد. اما چه اتفاقی میافته اگه شکوه بفهمه پسرش مجید هم در تمام مدت دلباختهی من بوده و درصدد فرصت مناسب برای ابراز علاقهاش به من؟...
راه های دانلود اپلیکیشن
ژانر ها بیش از 35 ژانر مختلف
تعداد آدمهایی که من واقعا دوستشان دارم زیاد نیست؛ تعداد کسانی که نظر خوبی دربارشان دارم از آن هم کمتر است "من هرچه بیشتر دنیا را میشناسم از آن ناراضیتر میشوم" هر روز که میگذرد بیشتر معتقد میشوم که آدمها "شخصیت ناپایداری دارند" نمیشود روی ظواهر، لیاقت یا فهم و شعورشان حساب باز کرد! نویسنده : جین آستین
اکثر ما داستان سیاوش و مرگ مظلومانه اش را به احتمال زیاد شنیده و یا خوانده ایم. در سوشوون نیز با داستان یوسفاکثر ما داستان سیاوش و مرگ مظلومانه اش را به احتمال زیاد شنیده و یا خوانده ایم. در سوشوون نیز با داستان یوسف
اسفند
نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh
بهمن
نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh
دی
نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh
آذر
نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh
آبان
نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh
Mahsa
00مرجان ما همه جوره قبولت داریم خیلی ماهی تو دختر......🖤🚶 ♀️