اون کیه؟ به قلم حانیا بصیری
پارت پنجاه
زمان ارسال : ۵۱۸ روز پیش
اختر با اخم بیشتر شیشه رو به سمت دکتر گرفت و گفت :
- سر جات وایستا بعد کلیدو پرت کن.
دکتر یک قدم دیگه جلو رفت و همزمان سرنگی که توی دستش بود رو بین انگشتاش جا به جا کرد.
- وقتی جلو نیام چجوری کلیدو بهت بدم؟ دو
اختر به پاهای دکتر و دست هایی که پشت سرش پنهون شده نگاه کرد و تیزی رو بیشتر روی گلوی زن فشار داد. با جیغ بلندتری که زن کشید و خون گرمی که روی دستش ریخت کوروش ترسیده داد زد :<
اطلاعیه ها :
رمانهای حانیا بصیری :
💞عاشقتم دیوونه جلد یک و دو
🚦پشت چراغ قرمز
🍫به طعم شکلات
❔اون کیه؟
رمان جدیدم به اسم :
ماتیلدا رو در بخش آنلاین دنبال کنید🥰🧡
مرسی از پیامای قشنگتون ببخشید که نمیشه همه رو جواب داد 🥰
خوشحالم که از خوندن رمان اون کیه لذت بردید✨
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
یکی حالاچه فرقی دار
70رمان خیلی خوبه از لحاظ محتوا وفضا و..امامتاسفانه پارت ها خیلی کوتاهه درک میکنم که نویسنده هم مشغله و.. دارن و همینطور شرایط کنونی خوب نیست اما ما حداقل من دلم به این رمانا خوشه کاش یکم پارتا زیاد بود
۱ سال پیشخاطره
۳۷ ساله 70دمت گرم آق کوروش خوب آنا رو نجاتش دادی سپاس حانیا جونم عالی بودش 🌹🌹😘😘
۱ سال پیشنمد:(
41عه انا برگشت یعنی میدونه کار پرستو هس نبخشش انا جونم😂 ببخشیش دلم میشکنه💔
۱ سال پیشسیتا
50اختر چه سریع رفت تعجب کردم اختر و حرف گوش کن بودن عجباااا
۱ سال پیشنیکی
11چیشد الان؟
۱ سال پیش. :.
40سوار ماشین پرستو شدن رفتن😑
۱ سال پیشسمیرا
30خخخ
۱ سال پیش.
140روزانه بزار دیگه دوروز یه بار پارت میذاری اونم کم
۱ سال پیشثنا
70چه فرار زیبایی😂😂😂
۱ سال پیش
جعفر قلی
40چ خفن حیف پارت کوتاه بود