زرنیخ (زَرنیخ - رِلگا) به قلم آمنه آبدار
پارت صد و پنجاه و پنجم
زمان ارسال : ۵۲۵ روز پیش
نگاه گذرایی به من انداخت و گفت: بفرمایید.
از کجا باید شروع میکردم؟
لبخند کج و محوی زدم.
- یه اطلاعاتی میخواستم!
ابرویی بالا انداخت و به پشتی صندلی چرم مشکیاش تکیه داد.
- خودتون و معرفی نمیکنید؟
پوزخندی زدم.
- ایوان هستم! ایوان ریچاردس.
چشمهایش را ریز کرد و متفکر گفت: اسمتون آشناست.
- بله!... هکرم.
تک خندهای کرد.
- درسته! پس با این وجود نیازی نبو
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
اسرا
10خانم منتظرم به سرانجام خانمی موفق باشی
۱ سال پیش...
00دیگه تلاش نکنین خانم ابدار دیگه کسی حتی دلش نمیخواد رمانو ادامه بده بخواطر این همه بی نظمی😒
۱ سال پیشآمنه آبدار | نویسنده رمان
اشکال نداره، برای هر چند نفری که هنوز منتظرشن🤗🤍
۱ سال پیشسیتا
00اره واقعا پارت ها نامنظم هستن چند از رمان ها هم دیگه پارت گذاری نمیشه مثل ترس از ارتفاع ندیمه قرتی تنها گناهم مادر بودن است ووووو چند تای دیگه لطفا رسیدگی کنید
۱ سال پیش...
10اینقدر پارت ها رو نامنظم گذاشتید که دیگه کسی علاقه ای به خوندن این رمان نداره
۱ سال پیشیه بی حوصله
00دقیقا
۱ سال پیش
معصومه
00پارت بزار دیکه منتظریم