زرنیخ (زَرنیخ - رِلگا) به قلم آمنه آبدار
پارت صد و پنجاه و یکم
زمان ارسال : ۵۴۳ روز پیش
- پس در واقع اونا چارهای جز تقدیم کردن اعضای بدنشون نداشتن! واقعیت داره همه چی!
استفان با اخم سری تکان داد.
- باید مارگارت بیاد اطلاعات همه این افراد و میخوایم، باید چک کنیم ببینیم کیا هستن و شاید بین اینا به کسی رسیدیم که به زرنیخ برسونتمون.
لاریسا دوباره مشغول چک کردن مدارک شد.
بالاخره ویلیام، مارگارت و رز رسیدند.
در اتاق که باز شد، لاریسا و استفان میان سیل انبوهی ا
فاطی
10ن انگاری دارن به یه جاهایی میرسن 😂خو موفق باشن