پارت بیست و دوم

زمان ارسال : ۵۵۴ روز پیش

تمام حواس یزدان پی احساسی بود که به سارا داشت و اینکه نمی‌دانست سارا هم دوستش دارد یا نه؟ منتظرش می‌ماند یا نه؟ دلهره‌ی از دست دادنش را داشت و بدتر از آن یک‌طرفه بودن علاقه‌اش. دلش می‌خواست جرأت داشته باشد و حرف دلش را بزند؛ حرفی که در گلویش گیر کرده بود. صدایی مدام توی سرش می‌پیچید که شانس یک درصدی‌اش را یک بار امتحان کند و از طرفی زبانش قاصر بود و نمی‌توانست. می‌ترسید که چون زمان

165
135,654 تعداد بازدید
149 تعداد نظر
87 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • الی

    30

    ایی جان جالب شد

    ۲ سال پیش
  • صدیقه سادات محمدی(نگ | نویسنده رمان

    🙏💚

    ۲ سال پیش
  • رویا

    20

    خیلیییی خوب وقشنگ مینویسین خیلی توقع بی جایی هست ولی کاش پارتتون هر روز بود بس که رماناتون خوشکله همش واقعا زیبا توصیف میکنید تشکررررررر

    ۲ سال پیش
  • صدیقه سادات محمدی(نگ | نویسنده رمان

    ممنون از محبت و انرژی فوق‌العاده‌ات عزیزم، لطف داری. هرروز پارت گذاشتن وظیفه‌ی سنگینی هست و نمی‌خوام شرمنده‌ی شما عزیزان بشم وگرنه حتما اینکارو می‌کردم. مرسی از صبوری و همراهی‌تون. عزیزین

    ۲ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید