پارت پنجاه و سوم

زمان ارسال : ۵۵۶ روز پیش

بعد از استراحت در یکی از هتل های زیبای اصفهان به یکی از بریون فروشی ها در خیابان شهدای اصفهان رفتیم ،از دیدن ان دو پیرمرد اشپز حسابی کیف کردم ،دستپختشون بی نظیر بود و صفی بزرگ برای خریدن بیرون مردم بسته بودن ....
هر چند هنوز با فرهاد سرو سنگین بودم اما اصفهان شهری تمیز و پر از

این رمان به اتمام رسیده است و به درخواست نویسنده به علت (چاپ یا ویرایش) تا اطلاع ثانوی امکان مطالعه آن وجود ندارد

461
278,194 تعداد بازدید
1,316 تعداد نظر
82 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • فریبا

    10

    رمان دیگه پارت گزاری نمیشه ؟

    ۱ سال پیش
  • سیتا

    50

    انشالا روحیه تون هم خوب بشه نویسنده خسته نباشی

    ۲ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید