شیرشاه - VIP به قلم مرجان فریدی
پارت هفتاد و هفتم
زمان ارسال : ۵۶۱ روز پیش
خشک شده نگاهش میکردم
ویکتوریا مبهوت غرید:
_چی!
آروی به سمتش چرخید، نگاه نافذ و بی حسش را به ویکتوریا دوخت زد:
_مشکلی وجود داره!؟
ویکتوریا با دستان مشت شده تقریبا داد زد:
_هیچ معلومه داری چیکار میکنی!؟
آروی یک تای ابرویش را بالا انداخت
_بیار پایین!
ویکتوریا با حرص و گیجی غرید؛
_چی؟
آروی خونسرد و جدی لب زد:
_صداتو!
تقریبا صدا از هیچ کس درنمیامد،
رمان فوق در دست چاپ است و دیگر امکان عضویت در آن وجود ندارد
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
هانیل
20خب خداروشکر ویکتوریا هم دکمه ش زده شد😂🤌
۲ سال پیشاسما
20یعنی میشه ویکتوریا بره به خاک سیاه ازش متنفرممممممم ایوللللل اروییییی😍😍😍😍😍
۲ سال پیشباران
10عییییییی رسیدیم به قسمت خوب ماجرا ویکتوریا جان ننه، برات آرزوی موفقیت میکنم عزیزم
۲ سال پیشمبی
10یس یسسس. همینههههههه دوسسسس داشتمشششششش
۲ سال پیش.
50بینظیرهههه الانِ که غش کنممم ♡
۲ سال پیشHASTI
80ویکتوریا تمام شد 💃😂راز اروی حالاا کنجاوی اورده😂 خیلی خفن ویکتوریا رو حذف کرد دلمو خنک کرد😃😅😂 عالی بود😊
۲ سال پیشزهرا
40تاماااااممم ویکتوریااا حذففف شددد حقشههه
۲ سال پیشسانیا
30وای کاش دیگه آشتی نکنن
۲ سال پیشمیساا
60وااووووو چه خفن دلم خنک شدا حالا بیا و صبر کن تا راز اروی رو بفهمیم
۲ سال پیشکیانا
70تازه شروع داستانهههههههه
۲ سال پیشHana
120راااااز واااو عالی شد الان باید استرس و خماری راز آرویم بکشیم😂💔 تسنسمثنثنثمیمیمیمی عجب چیزی شددد پشمااااام خ خوب بود دلمان بسی خنک شد😂✌🏻
۲ سال پیش
-
آدرس وبسایت شخصی
-
صفحه اینستاگرام نویسنده
-
آیدی تلگرامی نویسنده
-
ارتباط از طریق واتس اپ
پدرم عاشق فرزند دختر بود... بعد از چهار فرزند پسر، بالاخره صاحب یک دختر شد. مادرم میگفت آن روز از خوشحالی توی پوستش نمیگنجید و این برای باقی اهالی روستا مسخرهترین چیز ممکن بود... یکی یکدانه پدر شده بودم؛ نامم را دلنیا گذاشت اما همیشه «تاقانه» صدایم میکرد، یعنی دردانه... بچه که بودم، معنی اسمم را پرسیدم و او جواب داد: دلنیا یعنی مطمئن، یعنی اطمینان... خوب میدانست که قرار است زندگی برای من چقدر سخت باشد. هر شب میآمد، موهایم را شانه میکرد و از قوی بودنم حرف میزد. لبخند میزد و خیره در چشمان سیاهم میگفت: تو دلنیایی، مرز آرزوها و رویاهات رو از قفسی که مردم برات میسازن، بزرگتر کن؛ حتی اگر هیچکس باورت نداشت تو دلنیا باش و به خودت مطمئن باش، زور و قوی بودن تو رو هیچکس نداره، تو میتونی از ویرونهها آبادی بسازی... اسمت و وجودت شبیه گل، به زندگی رنگ و بو میبخشه... تو تا همیشه باید برای خودت و خوشیهات مبارزه کنی چون تو قویترین مبارزی! شَروانو در زبان کوردی به معنی مبارز است. ____ ۱. تاقانه در زبان کوردی به معنای دردانه یا تک فرزند است.
راه های دانلود اپلیکیشن
ژانر ها بیش از 35 ژانر مختلف
تعداد آدمهایی که من واقعا دوستشان دارم زیاد نیست؛ تعداد کسانی که نظر خوبی دربارشان دارم از آن هم کمتر است "من هرچه بیشتر دنیا را میشناسم از آن ناراضیتر میشوم" هر روز که میگذرد بیشتر معتقد میشوم که آدمها "شخصیت ناپایداری دارند" نمیشود روی ظواهر، لیاقت یا فهم و شعورشان حساب باز کرد! نویسنده : جین آستین
اکثر ما داستان سیاوش و مرگ مظلومانه اش را به احتمال زیاد شنیده و یا خوانده ایم. در سوشوون نیز با داستان یوسفاکثر ما داستان سیاوش و مرگ مظلومانه اش را به احتمال زیاد شنیده و یا خوانده ایم. در سوشوون نیز با داستان یوسف
اسفند
نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh
بهمن
نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh
دی
نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh
آذر
نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh
آبان
نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh
Nfs
00آخ مرجانی زدی تار و پوت کردی ویکتوریا عنووو اروییی خفنننمون✨✨✨ ایزابلللل🥵❤️ امیدوارم ویکتوریا دوبارع نیاد و کامل حذف شده باشههه راز اروی حالا بیا و پیدا کن از ی جا خوشحال میکنی از ی جا کنجکاو مرجا