پارت هفتاد و ششم

زمان ارسال : ۵۹۳ روز پیش

_نکنه شما میدونید!؟
دست به جیب فاصله میانمان را پر کرد.
_شاید بدونم!
_عزیزم؟
هر دو با هم سر چرخاندیم.
با دیدن ویکتوریا اخم هایم در هم فرو رفت
با اخم های در هم جلو امد و خصمانه نگاهم کرد
دست روی شانه آروی گذاشت
دیگر حالم از این وضعیت به هم میخورد
مثل سریال های ترکی خدا برایم رقیب عشقی تراشیده بود
این هم شانس من است
پشتم را کردم ،با سرعت به سمت در ورود

724
317,886 تعداد بازدید
1,847 تعداد نظر
121 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • فآطمه

    30

    سرصاصخدبذبکیحص:)😂 این داستان: ویکتوریا بشین سر جات🤝🗿

    ۱ سال پیش
  • .

    00

    ستدبنبجیدزمیدزمبدبمزابوزکیذیگیذزمزپذبدبمبذبمی بمبدبمبنمبدب زنب بندبنبدژمدیمیدبب بنیدبندبنبدبنبدنبنبن لنتی این عالیه

    ۲ سال پیش
  • •_•

    00

    مرجانی شیرشاه چند پارت دیگه به قسمت های پایانی میرسه ؟؟

    ۲ سال پیش
  • ?????

    80

    میدونم اینجا احترام زیادی به نویسندها نمیزارن؛ اما من میگم ب خودت افتخار کن که همچنن طرز فکر عالی و ذهن خلاقی داری؛ امیدوارم روزی برسه ک هم رمانای جذابت هم نامت در سراسر ایران بدرخشه؛ چون لایق هستی💜

    ۲ سال پیش
  • Yalda

    40

    مرجان الحق که بچه هاتم مثل خودت پر از سوپرایزن😶😂

    ۲ سال پیش
  • ناجی اسید ها

    50

    واییی خیلی جذاب تر شددددد♡ دلم شاد شد این ویکتوریا ضایع شد:)

    ۲ سال پیش
  • اسما

    30

    مرجااااااااان منو بردن بیمارستان سکته رو زدم آقا مراعات کن من دیگه قلبم تحمل نداره هنگیدممممم🥴🥴🥴ولی دمت گرم بازم ترکوند⁦❣️⁩⁦❣️⁩⁦❣️⁩⁦❣️⁩😘

    ۲ سال پیش
  • ✌️

    30

    وووووووووویییی بلاخره به بچم امیدوار شدم یه حرکتی زد برا جدا شدن از این ویکتوریای چندش🥴😍😍

    ۲ سال پیش
  • Esra

    60

    نفس کشیدن از یادم رفت😵 💫 فقط حال اون لحظه ی شیدا و ویکتوریا😂 نه مثل این که آروی هم بلده یه حرکت هایی بزنه😎

    ۲ سال پیش
  • فاطمه

    60

    مرجاااان الان ساعت ۱۲ شبه و من تازه تومستم پارت جدیدو بخونممم فقط ب من بگووو چجوری جیغ بزنم ک کسی از خواب بیدار نشهههه؟؟؟؟

    ۲ سال پیش
  • HASTI

    70

    چهره شیدا و ویکتوریا دیدین داره😂 ایول آروی👍👌 بیصبرانه منتظر پارت بعدیممم😃 خیلی عالی بودن مرسی مرجان😍😍

    ۲ سال پیش
  • Rahil

    100

    و منم نفسم بند اومد😐البته من چشمامم گرد شد😐و فکر کنم برگامم ریخت😐نه فکر میکنم خودم ریختم برگام موند😐مرسی مرجانی عالی بود.💕امیدوارم ک بدی ها توی دنیای نویسنده ها تموم شه ونتیجه تلاشتون روببینید🌚❤

    ۲ سال پیش
  • میسا

    40

    صبر کردن یک هفته مثل یه شکنجه اس💔🥲 ترکوندی دوباره مرجان جونم💕🤍

    ۲ سال پیش
  • سمیه

    30

    وای خدا باز یه هفته وایسیم مثل همیشه عالی بود

    ۲ سال پیش
  • راحله

    40

    تو یه جمله ....عالی بود👍قشنگ آروی با اون حرف آخرش باخاک شیدا وویکتوریا و یکسان کرد❤️....دمت مرجان جان...

    ۲ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید