پارت صد و چهل و سوم

زمان ارسال : ۵۹۴ روز پیش

هنوز به عمق فاجعه فکر نکرده بود که مارگارت با عجله خودش را به او رساند و نفس نفس زنان گفت: خانواده قربانی‌ها جلوی سازمان پزشکی قانونی وایسادن.
هیچ حرفی برای گفتن نداشت.
خودش هم می‌دانست با آوردن اسم قربانی‌ها، زرنیخ قصد برپا کردن آشوب داشت.
می‌دانست کجا چه کاری انجام دهد تا همه چیز را به هم بریزد.
لاریسا کلافه دستی به پیشانی‌اش کشید.
استفان که خبرها را گرفته بود، با

727
379,448 تعداد بازدید
1,202 تعداد نظر
246 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • فاطی

    40

    بی صبرانه منتظرم شاه بازی کیش بشه😬

    ۲ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید