پارت صد و سی و نهم

زمان ارسال : ۶۰۸ روز پیش

جام‌ها را پر کرد و لاریسا یکی را برداشت و کمی از آن خورد.
- اینکه چند روزه ازش بی‌خبریم نگرانم می‌کنه.
استفان تشر زد: لاریسا!
لاریسا پاهایش را با استرس تکان داد.
جام را تکانی داد و گفت: از اینکه یهو سورپرایز بشم بدم میاد.
استفان جام لاریسا را گرفت و به لبش نزدیک کرد.
- بهش فکر نکن...
- نمی‌شه! می‌ترسم این بار سراغ تیم ما بیاد...
این بار جوابش سکوت بود.
استفان خ

727
379,112 تعداد بازدید
1,202 تعداد نظر
246 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • سیتا

    00

    امید وار هستم همین طور که گفتی باشه پارت بعدی بعد ۳۲ روز دیگه نیاد سر وقت پارت گذاری باشه

    ۲ سال پیش
  • فاطی

    10

    اوووپسسسس پد.گ دیوید بهش نمی خورد همچین پستی باشه 🥲

    ۲ سال پیش
  • الی

    10

    دیوید کدوم بود؟؟؟

    ۲ سال پیش
  • به توچه من کیم?

    10

    همون کسی که گزارش پزشک قانونی رو به لاریسا میداد

    ۲ سال پیش
  • ...

    20

    چه خوب که دوباره پارت گذاری منظم شد

    ۲ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید