پارت صد و سی و ششم

زمان ارسال : ۶۴۸ روز پیش

در کل به هیچ‌کسی اعتماد نداشت.
آدم‌ها در هر شرایطی و حتی در بهترین حالت در حالی که فکر می‌کردند خوبی می‌کنند، می‌توانستند باعث ایجاد بدترین آسیب‌ها شوند.
او خودش زخم خورده بود...
به بدترین شکل ممکن!
از آدم‌هایی مانند کمیسر و حالا آمده بود تا تک به تکشان را به سزای اعمالشان برساند.


***

- ونسا؟
با لبخند و سرخوشی کامل از پله‌ها پایین رفت...
آنابت

727
379,520 تعداد بازدید
1,202 تعداد نظر
246 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
فقط از طریق اپلیکیشن دنیای رمان میتوانید نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • بهاره جوون

    00

    واقعا همینقدر پارت بود نویسنده؟😣چررااا کممممم

    ۲ سال پیش
  • سیتا

    10

    واقعا خدا قوت به این صبرتون من از دیروز شروع به خوندن این رمان کردم الان تا این قسمت رسیدم بعد تو نظرات چقدر حرص خورده بودن که پارت گذاری نمیشه خسته نباشید با این صبر 🤗🤗🤗🤗🤗

    ۲ سال پیش
  • سیتا

    16

    ایوان هر چه زودتر دست گیر بشه بهتر من که ازش خوشم نمیاد الان دلش میخواد فقط آدم ها کثیف رو می کشه یه روز هم شاید دلش خواست مردم عادی رو بکشه همچین آدم های وجودشون فقط خطر هست

    ۲ سال پیش
  • چشانا

    30

    دوباره هیولا داره برمیگرده😃😃😃😃😃😃😃😃😃

    ۲ سال پیش
  • فاطی

    20

    آخ آخ وقت خونریزی شده😃🤤

    ۲ سال پیش
  • لاینحل

    50

    مقتول بعدی منتظره ایوان...چاقو دسته زمردیتو بردار..هیولا باز باید بیاد بیرون!

    ۲ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید