پارت چهل و دوم

زمان ارسال : ۶۵۴ روز پیش

لباس مشکی یکدستی پوشیده ام...
گرمم هست به شدت... اما به شاه ماهی که مانی گرفته نگاه میکنم و بلند میخندم....
در حالی که چشمانش را بسته ان هر چه فش و ناسزا هست به ما می‌گوید... آرام نمی‌شود و مانی سیلی محکمی در گوشش می‌خواباند که جای پنج انگشتش در یک طرف صورتش نقش بسته اس...

این رمان به اتمام رسیده است و به درخواست نویسنده به علت (چاپ یا ویرایش) تا اطلاع ثانوی امکان مطالعه آن وجود ندارد

461
278,260 تعداد بازدید
1,316 تعداد نظر
82 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • سمیرا

    10

    پس ادامه پارت کو😪

    ۲ سال پیش
  • «~قشنگ‌تر از پریا~»

    10

    من پاارت میخوااام🥺😭😭 پااارت پااارت پااارت بدین پااارت دلم میخواد ادامشو بفهمم🤤😑

    ۲ سال پیش
  • .

    ۱۷ ساله 10

    رمان داره جالب میشه

    ۲ سال پیش
  • آتیه

    20

    شت!:/ عالی بود فاطمه جونم چ عجب ستو خانم ی جنمی پیدا کرد😂🤭

    ۲ سال پیش
  • رویا

    23

    یه دفعه یی از یه جا به جای دیگه میپرین رمان ماه قلب هم اونطور بود موفق باشین

    ۲ سال پیش
  • سمیرا

    30

    آدم کش نشه دسی دسی خخ

    ۲ سال پیش
  • «~قشنگ‌تر از پریا~»

    32

    هعییییی از این پارت خوشم اومددددد😍🏃💫

    ۲ سال پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید