دشمن بی نقص به قلم فاطمه سیاوشی
پارت چهل و دوم
زمان ارسال : ۶۵۴ روز پیش
لباس مشکی یکدستی پوشیده ام...
گرمم هست به شدت... اما به شاه ماهی که مانی گرفته نگاه میکنم و بلند میخندم....
در حالی که چشمانش را بسته ان هر چه فش و ناسزا هست به ما میگوید... آرام نمیشود و مانی سیلی محکمی در گوشش میخواباند که جای پنج انگشتش در یک طرف صورتش نقش بسته اس...
این رمان به اتمام رسیده است و به درخواست نویسنده به علت (چاپ یا ویرایش) تا اطلاع ثانوی امکان مطالعه آن وجود ندارد
این رمان به اتمام رسیده است و به درخواست نویسنده به علت (چاپ یا ویرایش) تا اطلاع ثانوی امکان مطالعه آن وجود ندارد
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
«~قشنگتر از پریا~»
10من پاارت میخوااام🥺😭😭 پااارت پااارت پااارت بدین پااارت دلم میخواد ادامشو بفهمم🤤😑
۲ سال پیش.
۱۷ ساله 10رمان داره جالب میشه
۲ سال پیشآتیه
20شت!:/ عالی بود فاطمه جونم چ عجب ستو خانم ی جنمی پیدا کرد😂🤭
۲ سال پیشرویا
23یه دفعه یی از یه جا به جای دیگه میپرین رمان ماه قلب هم اونطور بود موفق باشین
۲ سال پیشسمیرا
30آدم کش نشه دسی دسی خخ
۲ سال پیش«~قشنگتر از پریا~»
32هعییییی از این پارت خوشم اومددددد😍🏃💫
۲ سال پیش
سمیرا
10پس ادامه پارت کو😪