عطر رازقی به قلم مهراد رستایی
پارت یکم
زمان ارسال : ۶۵۵ روز پیش
در حال بارگذاری پارت هستیم. مشاهده پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
پریا
00عالیه
۲ ماه پیشترنم
10عالی
۲ ماه پیشستاره
20عالیع
۲ ماه پیشنیل
۱۸ ساله 20مهراد جون اگه میشد رمان رو طوری که خود شخص میگه مینوشتی عالی میشد اینجوری خوندنش خیلی لذت بخشع البته این نظر منه؟
۱۰ ماه پیشمریم
۲۰ ساله 02میگم من رمان نویس مرد هم دیدم بلاخره ولی یه سوال بنظرتون مردی که رمان بخونه هم هست آخهه شوهر من یکی که از رمان خوشش نمیاد نمیدونم چراا😔😐 اما خودم عاشق این رمان شدم مرسی 🌺
۱۲ ماه پیشArte
۱۶ ساله 00مرصیتم عالئ بؤد
۱ سال پیشگل ناز
01آقای نویسنده تو این عکس ها که گذاشتین چرا؟ شهروز و زنش انقدر جوونن؟؟ و یه سوال دیگه آقای هادی و شهروز یکی هستن
۲ سال پیشثنابانو
۲۹ ساله 70ممنون داداش🌹ولی خدایش تا حالا هرچی تو برنامه رمان خوندم همه نویسندشون خانم بودن🤪🤪
۲ سال پیش!اسید میقولی؟
40همین دفعه اول از این شهروز و شقایق و ابجیاش بدم اومد😑
۲ سال پیشسما
۲۵ ساله 21به اسید جونم خوبی
۲ سال پیشکبری قشنگه
20عه بالاخره اومد😂مرسی
۲ سال پیش.
30عههههه اخجووون این رمانه بلخره اومد 😍😍
۲ سال پیشمهراد
110سوپرایز من اومدم
۲ سال پیشسمایاری
۲۴ ساله 20جناب مهراد مرسی از رمانتون
۲ سال پیشدخترای من
۳۷ ساله 70سلام آقا مهراد خدارو شکر رمانتو تونستی بفرستی بخش آنلاین موفق باشی عزیز 🙏
۲ سال پیش
-
آدرس وبسایت شخصی
-
صفحه اینستاگرام نویسنده
-
آیدی تلگرامی نویسنده
-
ارتباط از طریق واتس اپ
عاشق برادر زنداداشم بودم. پسر مودب و باشخصیتی که مدیریت یکی از هتلهای مشهد رو به عهده داشت و نجابت و وقار از وجودش میریخت اما مجید عشق ممنوعهی من بود! مادرش شکوه به ازدواج برادرم با دخترش راضی نبود چون ما رو همشان خانوادهاش نمیدونست و برادرم با وسط گذاشتن جونش رضایتش را بدست آورد. اما چه اتفاقی میافته اگه شکوه بفهمه پسرش مجید هم در تمام مدت دلباختهی من بوده و درصدد فرصت مناسب برای ابراز علاقهاش به من؟...
راه های دانلود اپلیکیشن
ژانر ها بیش از 35 ژانر مختلف
تعداد آدمهایی که من واقعا دوستشان دارم زیاد نیست؛ تعداد کسانی که نظر خوبی دربارشان دارم از آن هم کمتر است "من هرچه بیشتر دنیا را میشناسم از آن ناراضیتر میشوم" هر روز که میگذرد بیشتر معتقد میشوم که آدمها "شخصیت ناپایداری دارند" نمیشود روی ظواهر، لیاقت یا فهم و شعورشان حساب باز کرد! نویسنده : جین آستین
اکثر ما داستان سیاوش و مرگ مظلومانه اش را به احتمال زیاد شنیده و یا خوانده ایم. در سوشوون نیز با داستان یوسفاکثر ما داستان سیاوش و مرگ مظلومانه اش را به احتمال زیاد شنیده و یا خوانده ایم. در سوشوون نیز با داستان یوسف
اسفند
نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh
بهمن
نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh
دی
نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh
آذر
نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh
آبان
نویسنده و گوینده : بهاره نوربخش - @bahare.noorbakhsh
پناه
00عالی