شیرشاه - VIP به قلم مرجان فریدی
پارت پنجاه و سوم
زمان ارسال : ۶۸۵ روز پیش
ویکتوریا به سمتش رفت.
دست های یکدیگر را جلوی خبرنگار ها گرفتند.
فشار انگشتانم دور پایه گیلاس بیشتر شد.
در گوشه ای ترین قسمت سالن ایستاده و در تاریک و روشنای سالن نگاهم خیره مردی بود که خبر نداشت چه شغال هایی دوره اش کرده اند.
شیدا با آروی حرف میزد و اروی پشت ماسک براق و مشکی رنگش جوابش را میداد.
نفس عمیقی کشیدم:
_حنا چه قدر مونده عصبی ام!
صدای حنا را بعد از
رمان فوق در دست چاپ است و دیگر امکان عضویت در آن وجود ندارد
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
...
10اصن خبر عروس شدن خانم فریدی رو کجا گفتن من ندیدم😶😶💔💔
۲ سال پیشN
00خودش تو اینستاش اعلام کرد
۲ سال پیشمرسل
00خیلی عالیه مرجانی دستت طلا و اینکه مبارکا باشه عزیزم خوشبخت بشی
۲ سال پیشالی
40رمان فوق العاده قشنگیه تو ی کلام عالیه دم مرجانی هم گرم♥️ ولی ایکاش توی پارت گذاری نظم رعایت شه❤
۲ سال پیشYalda
20عاقا بد جا تموم شدددد 😑العان من یعنی یه هفته صبر کنم که پارت بعدی بیادددد🥲 نمیشه بجای پارت پنجشنبه امشب ی پارت داشته باشیمممم 🥲🥲توروخداااااا💔🚶 ♀️
۲ سال پیشنرگس
۱۴ ساله 110من حس میکنم پرند میتونه بچه ی رها باشه و رها میمیره
۲ سال پیشHASTI
20خیلییی عالی و هیجان انگیز بود 😍
۲ سال پیشHASTI
20منی که منتظرم روز پارت گذاری برسه ببینم چیمیشششه ادامش😅😢
۲ سال پیشدینا ضیایی
۱۷ ساله 30یعنی رها بخاطر این بچه میمیره؟
۲ سال پیش.
80بازم ما و خماری قراره هفت روزه دیگه باهم دست و پنجه نرم کنیم🌝💔
۲ سال پیش
80منی که کل هفته رو با ذوق خوندن این رمان میگذرونم🥲😂
۲ سال پیش
Nfs
11مرجانی ناموسا این رمان قلبم ادمو از کار میندازه تا بیاد پارت بعدیش شیرینی نامزدی میشه بهمون یه چندتا پارت طولانی بدی 🥺🤍خوشگل ترین عروس دنیا