شیرشاه - VIP به قلم مرجان فریدی
پارت چهل و نهم
زمان ارسال : ۶۹۸ روز پیش
خیره به آینه زل زده بودم.
پیراهن کوتاه سفیدم
با پاپیون بسیار بزرگ پست سرش…
دست کش های بلند تا ارنج نقره ای رنگ
و چکمه های بلند مشکی رنگم…
تضاد رنگ
و بافت ظریف پارچه سفید و دستکش ها
مرا بیشتر شبیه عروسک کوکی کوچکی کرده بود که در چهره اش نفرت بی داد میکرد…
تنها چیزی که تو ذوق بیننده میزد، چکمه های مشکی و چرمی ای بود که هیچ اشتراکی با پیراهن دلبرانه دخترانه ام
رمان فوق در دست چاپ است و دیگر امکان عضویت در آن وجود ندارد
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
N
40وای این تنها رمانیه که تو هر پارتش حس فوضولیم گل میکنه..😐
۲ سال پیشیاس
10عالی مثل همیشه میشه یکی اسم شخصیت واقعیه آیسو رو بگه؟
۲ سال پیش...
40نم چرا حس میکنم شیدا همون خواهر کاوه اس🙄بهرحال خیلی عالیه و نمیتونم تا فردا صبر کنم😑😂💔
۲ سال پیشکیانا
30دقیقا حس می کنم کاوه الکی به رها گفته شیدا خواهرمه. شایدم داریم کلن اشتباه می کنیم
۲ سال پیشنرگس
۱۴ ساله 40اومم عجیبه ولی احساس میکنم شیدا به کاوه ربط داره مثلا خواهرشه شیدا هم فک کنم مدلینگ خونده بود مثل ویکتوریا
۲ سال پیشHASTI
50وایییی شوک پشت شوک😶😂 اومدم پارت جدیدو بخونم یکم کنجکاویم برطرف شه دوبرابرشد😂😅 مررسی مرجان عااالی بود😍🔥💕
۲ سال پیش
100تیکه تیکه بشی کاوه به حق علی🌚
۲ سال پیشکیانا
50چطوررررررررری من تا فردا از کنجکاوی زنده بمونممممممممممم؟
۲ سال پیشhana
100هربار خوندش بیشتر من و شیفته و کنجکاو میکنه و قلبمو ب تپش میندازه خاصه خیلیم خاصه و ادمو جذب میکنه معرکست و من بیشتر از قبل عاشقش میشم...دمت گرمم دلبر=)))♡
۲ سال پیش
Yalda
30بی صبرانه منتظر پارت بعدیمممم پارت به پارت این رمان هیجانش بیشتر میشه🥲اصلااااا اصلاااا قابل پیش بینی نیست🥲😂با اینکه باعث زجر خودمم میشه💔 ولی همینجوری ادامه بده مرجان 🤤💖