شیرشاه - VIP به قلم مرجان فریدی
پارت سی و نهم
زمان ارسال : ۷۵۵ روز پیش
به سختی با وجود ترس از ارتفاع از لبه شیشه گرفتم و از حالت نشسته خارج شدم
به سختی بلند شدم و دست هایم را مانند خودش باز کردم
به پایین پایم زل زدم
_میدونی چه قدر خود خواهیه!؟
خیره با گریه نگاهم کرد
با گریه نالیدم:
_به هیچ جاتون نیست که بعد شما ما چه حالی میشیم!؟ فکر میکنی اسونه!؟ ها؟
با گریه ادامه دادم:
_کلی ادم منتظر منن…یه دختر کوچولو منتظرمه…پس اگر منم حق دارم به
رمان فوق در دست چاپ است و دیگر امکان عضویت در آن وجود ندارد
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
کیانا قلاوند
۱۶ ساله 70وااااااااااااای عالییییییی چطوری صبر کنممممممم
۲ سال پیشAfra
81عالی بود .....دلیل نمیشه بخاطر خود خواهی خودمون ، امید بقیه رم نا امید کنیم :)
۲ سال پیشدینا ضیایی
۱۷ ساله 252چقدر هم کارتون دیده آروی ماشاالله اسم تموم کارتونا و شخصیتاشون رو میدونه😂
۲ سال پیشNarsa
111ای جااان ای جااااان
۲ سال پیش
یه گشاد
20مرجان عزیز نمیخوای پارت بزاری؟